گفتن بعضی حرف ها ، ولو آنکه تصور کنیم بحث ساده ای است ، برای عده ای بسیار دشوار است . بعضی ها این طورند. بی آلایش ، اما ناتوان از انتقال مفاهیمی که شاید زندگی و سرنوشت شان را دگرگون می کند و به راه دیگری می کشاند.برای همین است که می گویند بیان واقعیات و مکنونات قلبی ، از عهده ی همه کس بر نمی آید.پنداری کسی یا چیزی بر زبان آنها قفل زده و نمی گذارد آن چه را که می خواهند و باید بگویند ، نمی گویند ، اما در عوض هر حرف دیگری را که چندان ارتباطی با مساله ی اصلی و تمایلات درونی شان ندارد ، بر زبان جاری می کنند و اطرافیان و دوستان هم با خود می اندیشند که فلانی چه سلیس و صریح و روان حرف می زند ، خیلی ها زیبا می نویسند و اندیشه ها و ایده ها یشان را خیلی خوب و ساده بر روی کاغذ می آورند ، اما نمی توانند چیزی را که در قلب دارند ، به صراحت بیان کنند و این نه از ناتوانی شخصی ، بلکه از موانعی است که یا به صورت ژنتیک بر سر راه او قرار گرفته و یا از حیث اجتماعی آموزش های لازم را برای برخوردهای اجتماعی و به ویژه احساسی ندیده اند. برای این گونه افراد معمولا" تنهایی مستولی است و چیرگی انزوا ی خویش خواسته بر حضور و بروزشان سایه می اندازد و همیشه به قول معروف کاسه ی چه کنم در دست دارند و بی هدف در کوچه های ذهن و مبهمات و یاوه های خود سرگردان اند. متاسفانه این گونه انسان ها هم کم نیستند و با اینکه توانایی های عجیب و خارق العاده ای دارند ، اما چون در بحث برون زایی اندیشه و تمایلات درونی عاجزند ، همیشه آن گونه می روند که انگار هیچ گاه حرکت نکرده اند و وقتی به خودشان می آَیند که کار از کار گذشته است و آنها از قافله عقب مانده اند.متاسفانه چامعه نیز کم تر به این گونه افراد اعتناء می کند ، مخصوصا" اگر این جامعه خود در شاخص های توسعه ی فکری مانده باشد و نداند از کدام راه برود.بهترین راه برخورد با چنین پدیده ای چه می تواند باشد و چگونه باید این افراد را شناخت و آنا ن را در بطن جامعه وارد کرد و از آنها خواست که به طور طبیعی به ارائه ی خواسته ها و دیدگاه هایشان بپردازند و ترس کاذب نمی دانم های مبهم و بلا وجه را از وجودشان بزداینداحساسات نهفته که راه به بیرون پیدا نمی کنند ، چه بسا که علاوه بر زیان های فردی ، نا ملایمات و بی بهرگی های اجتماعی را نیز در پی داشته باشد و دو عنصر مرتبط ، همساز و همراه را که می توانسته اند یک پل عاشقانه و مقبول و معقول را بین یکدیگر برای تعاملاتی درست و منطبق بر آمال طرفین بسازند ، نساخته ویران کنند و از بین ببرند..