جام جم آنلاين: برخلاف هوش علمي و منطقي (IQ) كه نزديك به يك قرن است كه صدها هزار نفر به بررسي و تحقيق درباره آن پرداخته‌اند، هشياري هيجاني شامل مقوله‌هايي چون استقامت و پايداري در برابر شكست، از دست ندادن روحيه، مبارزه با افسردگي و ياس، همدلي و صميميت و اميد داشتن است.
هنوز هيچ كس بدرستي نمي‌داند كه هشياري هيجاني چگونه در تنوع زندگي افراد نقش دارد، اما مي‌توان گفت كه هشياري هيجاني مي‌تواند بارها قدرتمندتر از هشياري علمي يا بهره هوشي باشد. در واقع هيجان، پديده‌اي است كه هر روز در برخورد تن و روان ملاحظه مي‌شود و مسائلي مانند عشق، كينه، نفرت، غم و شادي، خشم و غضب و پرخاشگري را در برمي‌گيرد. فرآيندهاي هيجاني با واكنش‌هاي بدني اغلب داراي همبستگي هستند و بر يكديگر تاثير مي‌گذارند، چنانچه ضربان قلب گاهي بشدت تند مي‌زند و اشك، خود به خود از چشم‌ها فرو مي‌ريزد يا رنگ از رخساره فرد مي‌پرد. كوشش در جهت مهار كردن واكنش‌هاي هيجاني عملي ارزشمند، انساني، اجتماعي و هوشمندانه است كه در هوش هيجاني ديده مي‌شود.

نتايج تحقيقات گسترده نشان مي‌دهد كه مهارت هاي هوش هيجاني، درزندگي تحصيلي، شخصي و اجتماعي كردن كودكان نقش مهمي ايفا مي‌كند. هيجان‌ها قادرند توجه را به هر سمت سوق دهند كه اين خود بر يادگيري، حافظه و رفتار تاثير مي‌گذارد. مثلا توانايي كنترل هيجان‌ها مي‌تواند به كودكان كمك كند در كلاس درس تمركز حواس داشته باشند و موقعيت‌هاي اضطراب‌زا را اداره كنند. در واقع كودكاني كه مهارت‌هاي بالاتري از لحاظ هوش هيجاني دارند، در مقايسه با كودكاني كه از اين لحاظ داراي مهارت‌هاي كمتري هستند، تمايل دارند موقعيت‌هاي تحصيلي بالاتري را تجربه كنند.

دانيل گلمن، روان‌شناس در اين زمينه مي‌نويسد «زندگي خانوادگي نخستين آموزشگاه ما براي آموختن درباره عاطفه است. ما در اين فضاي خصوصي ياد مي‌گيريم كه چه احساسي درباره خودمان داشته باشيم و در ارتباط با ديگران نسبت به احساساتمان چگونه فكر كنيم و چه واكنش‌هايي را برگزينيم و نيز اميدها و ترس‌هايمان را چگونه تشخيص دهيم و ابراز كنيم.»

اين آموزش عاطفي فقط از طريق گفتار و رفتار مستقيم پدر و مادر با فرزندان اتفاق نمي‌افتد، بلكه رفتار پدر يا مادر در واكنش به احساسات خود با همسر نيز سرمشق فرزندان قرار مي‌گيرد. برخي از اين والدين، آموزگاران با استعداد و درخشاني در زمينه عواطف به شمار مي‌آيند و برخي ديگر نيز از اين لحاظ بسيار ضعيف هستند. آموزش در زمينه مهارت‌هاي هيجاني مي‌تواند به توفيق بيشتر شاگردان در امر تحصيل منجر شود. مثلا يك شاگرد بسيار باهوشي ممكن است در آزموني دچار اضطراب شده و مردود شود چرا كه اين دانش‌آموز مهارت‌هاي پرداختن به حل مشكل را نياموخته است. كودكان داراي هوش هيجاني بيشتر علاقه‌مندند در مدرسه به شيوه‌اي كه از نظر اجتماعي مناسب‌تر و غيرپرخاشگرانه‌ است، رفتار كنند.

آموزش سواد هيجاني

علاوه بر اين بنابر تحقيقات انجام شده، وجود نقصان در مهارت‌هاي هوش هيجاني با استعمال دخانيات، افسردگي و خشونت كودكان بي‌ارتباط نبوده است. براي نمونه شواهد نشان مي‌دهند براي پسرها تابع اميال آني بودن در خردسالي، احتمال بزهكاري و خشونت را در سنين بالاتر افزايش مي‌دهد و براي همه كودكان، ناتواني در مهار اضطراب و افسردگي، احتمال استفاده از مواد مخدر را در مراحل بعدي زندگي بيشتر مي‌كند.

والدين بايد خود بياموزند كه چگونه احساساتشان را نشان دهند و آن را ابراز كنند تا ديگران قادر به درك آن باشند و اين‌كه چگونه اشتباهات خود را به عهده بگيرند و بابت آنها عذرخواهي كنندهمچنين ناتواني كودكان در تشخيص حالت‌هاي هيجاني چهره ديگران مي‌تواند مستقيما با دشمني و پرخاشگري آنان مربوط باشد. چون كودكان پرخاشگر نسبت به كودكان غيرپرخاشگر دشمني بيشتري در ديگران مشاهده مي‌كنند. برعكس، كودكاني كه در تشخيص هيجان‌ها مهارت بيشتري دارند، داراي ارتباطات اجتماعي مثبت‌تري هستند. در واقع آموختن سواد هيجاني به كودكان، تاثير مثبتي بر جنبه‌هاي زندگي‌ دانش‌آموزان در مدرسه مي‌گذارد، زيرا دانش‌آموزاني كه از نظر هيجاني قادرند روابط اجتماعي مطلوبي را در مدرسه ايجاد كنند، در محيط مدرسه احساس راحتي بيشتري دارند، حمايت معلمان و همكلاسي‌هاي خود را بيشتر جلب مي‌كنند و دلبستگي سالم‌تري نسبت به مدرسه در آنان شكل مي‌گيرد.

نقش والدين

ما به عنوان والد مي‌توانيم پسرانمان را براي ارتقاي هوش هيجاني و زندگي عاطفي‌شان تشويق و حمايت كنيم. براي نمونه مي‌توانيم با يك سيستم حمايتي قوي باعث شويم آنها ارتباطات بين فردي خود را تقويت كنند.

والدين به اين ترتيب مي‌توانند به پسران خود كمك كنند تا بدون خشونت و عصبانيت با اطرافيان خود رفتار كنند. بدون از ياد بردن خود، مهربان باشند و بدون از دست دادن حق خود، سخاوتمند باشند. والدين لازم است به پسرانشان كمك كنند تا انتظارات جامعه را از يك پسر جوان بخوبي بشناسند. اين انتظارات كه اغلب از سوي والدين به پسران القا مي‌شود و والدين آن را از راه‌هاي موفقيت پسرشان مي‌دانند، گاه بر شانه‌هاي پسران بشدت سنگيني مي‌كند. پس والدين بهتر است ابتدا انتظارات پسرشان را از زندگي بپرسند و بعد از آن از انتظارات و خواسته‌هاي خود سخن بگويند. ما به عنوان پدر و مادر مي‌توانيم پسرانمان را در كشف ابعاد هيجاني وجودشان و آنچه آنها را هيجان‌زده مي‌كند، حمايت و تشويق كنيم.

علايق فرزندان ما بسيار متنوع و ناپايدارند، آنها گاه بشدت به چيزي علاقه‌مند مي‌شوند و ناگهان علاقه‌شان را از دست مي‌دهند. والدين مي‌بايست از پسرانشان بپرسند كه در مورد چه چيزي ناگهان هيجان‌زده مي‌شوند، سپس آنها را ترغيب كنند كه در مورد آنها حرف بزنند. اگر به عنوان والد احساس مي‌كنيد كه پسرتان از لحاظ هيجاني در حال فاصله گرفتن از شماست، لازم است راهي پيدا كنيد تا مجددا ارتباط برقرار شود.

به نظر مي‌رسد والدين بايد خود بياموزند كه چگونه احساساتشان را نشان دهند و آن را ابراز كنند تا ديگران قادر به درك آن باشند و اين‌كه چگونه اشتباهات خود را به عهده بگيرند و بابت آنها عذرخواهي كنند و هوش هيجاني را رشد دهند تا بتوانند هرچه بهتر با نيازهاي عاطفي پسران هماهنگ شوند. امروزه در برخي خانواده‌ها شايد به جرات بتوان گفت پسر خانواده هيچ‌گاه از پدر خود جمله دوستت دارم را نشنيده است.

پسران هم دل نازكند

براي بسياري از پدران كلمات دوست داشتن (نسبت به پسران)‌ براحتي ادا نمي‌شود، غافل از اين كه با انجام اين كار خود را از فرزندشان دور مي‌سازند. معمولا والدين اين كار را ناآگاهانه انجام مي‌دهند، اما لازم است به دنبال روش‌هايي باشند تا خود را به پسران نزديك‌تر سازند. براي نمونه ما مي‌توانيم با انجام دادن برخي كارها آن هم به طور غيرمستقيم با پسرانمان در ارتباط باشيم، با آنان بازي كنيم، طرف مشورت قرار دهيم يا با انجام برخي فعاليت‌ها تشويقشان كنيم و با پايبندي نسبت به زماني كه به آنان اختصاص مي‌دهيم نشان دهيم كه بيش از هر چيزي براي ما اهميت دارند و به همين دليل است كه تمايل داريم در اين زمان با آنها باشيم و اين لحظات را با آنها تقسيم كنيم.

پسران نيز به اندازه دختران نياز دارند تا به آنها گفته شود دوستشان دارند و ابراز نكردن آن صرفا به اين علت نيست كه والدين به پسر خود علاقه‌اي ندارند. درواقع فرهنگ موثر به طرز رفتار با پسران، والدين را به جايي مي‌رساند كه قادر نيستند نسبت به فرزند پسر خود ابراز علاقه نمايند.

معصومه اسدي
منبع:‌جام جم