Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


مشاعره

power_settings_newLogin to reply
+35
javad57m
saeedeh 27
sepideh
beul
nima20mehdi
N@3RIN
azarmina
سها
omid
smahdi
112
vahab
farhad
مالدار
Diosa
hajreza
kaveh
kudakaneehsas
mohammadali
nahid
mohammad moafi madani
babak
mahsa
nohed
احمد رضا
sohailsoltani
sezar
poopak
sahar
tasbiheabi
elnaz
niloofar
yady
faezeh
hiran
39 posters

descriptionمشاعره - Page 17 Emptyمشاعره

more_horiz
First topic message reminder :

دوستان در اینجا هروقت گذرتون افتاد در مشاعره شرکت کنید وبه نفر قبلی جواب بدین

مشاعره که همه میدونید شعر شما با اخرین حرف شعر دوست قبلی یتان شروع میشه

حلا من استارت میزنم

اشاره میکنم از مرد ناشی .....گلی گم کرده ام شالا تو باشی

به قول شاعران ی بدین

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دل صنوبری ام همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و با لای چون صنوبر دوست 45

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا خدا یار است بر سلطان مپیچ....گر خدا یار است صد
سلطان به هیچ

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا آمدم با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا ... در گلو شکست

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ببخشید اشتباه شد
چون تو را یاری معین غیر از می و پیمانه نیست
تا نفس باقیست می باید کشیدی ناز خویش

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
شبها ز فراق تو دلم خونست
وز بی خوابی دو دیده بر گردونست
چون روز آید زبان حالم گوید
کای بر در بامداد حالت چونست

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا کی بتمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد بسر اید غم هجران تو یانه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
هستی تو سزای این و صد چندین رنج
تا با تو که گفت کین همه بر خود سنج
از جستن و خواستن بر آسای و مباش
آرام گزین که خفته ای بر سر گنج
16

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
جز روی تو در نظر نباشد مارا
جز بوی تو رهگذر نباشد مارا

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
[You must be registered and logged in to see this image.]

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
بی روی دوست دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا به حدی که بود هستی از او........سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعا خواهی اگر ........بر حسین و حالت او کن نظر
روز عاشورا در آن میدان عشق......کرد رو را جانب سلطان عشق
بار الها ! این سرم این پیکرم.......این علمدار رشید این اکبرم
این سکینه این رقیه این رباب.......این عروس دست و پا خون در خفاب

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
بیرون جهان همه درون منزل ماست،،،،،،،،،،،،،این هر دو سرا یکان یکان منزل ماست

زحمت همه در نهاد آب و گل ماست،،،،،،،،،پیش از دل و گل چه بود آن منزل ماست

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
رنگ چشمان تو ابی رنگ گیسوی تو بژ
بهر تو باید گذر میکردم از هفتاد دژ

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
کیه که باید ژ بده

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ژاله بر لاله فرو مي‌چکد از دامن ابر
خيز و با لاله رخي ساحت گل‌زار ببوي

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ما گفتیم
یه شعر بگیم که با ژ خاتمه پیدا کنه که کسی نتونه ادامه بده
ولی باز دانشمند جوان یه ژ نمی دونم از کجا اورد
شاعرشو می گی اقا سزار

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
beul wrote:
ما گفتیم
یه شعر بگیم که با ژ خاتمه پیدا کنه که کسی نتونه ادامه بده
ولی باز دانشمند جوان یه ژ نمی دونم از کجا اورد
شاعرشو می گی اقا سزار



فروغی بسطامی

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ما قلم در سر کشيديم اختيار خويش را
اختيار آنست کو قسمت کند درويش را

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
از جرعه ی تو خاک ِ زمین دُر و لعل یافت
بیچاره ما که پیش ِ تو از خاک کم تریم

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ما بندگان حاجتمنديم و تو کريم
حاجت هميشه پيش کريمان بود روا

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
انان که خاک را به نظر کیمیا کنند
ایا شود که گوشه چشمی به ما کنند

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در آن صف کاتش از بيم آب گشتي
سخن گر زر بدي سيماب گشتي

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دل آزرده ی ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ِ زتن رفته به تن باز ، رسان

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یا بَریدَ الحِمی حَما کَ الله
مَرحَبا مَرحَبا تَعال تَعال
16

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته ء سر بسته جه دانی خموش
گوش من و حلقه ء گیسوی یار
روی من و خاک در می فروش

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
شهری است پر کرشمه حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ما سیه گلیمان را جز بلا نمیشاید
بر دل بهایی نه هر بلا که بتوانی

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یک روز نباشد که تو با کبر و منی
صد تیغ جفا بر من مسکین نزنی

آن روز که کم باشد آن ممتحنی
از کوه پلنگ اری و در من فکنی

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
سلام دوستان
یاد از ان خلوت قدسی که بقول حافظ
جز من و دوست نبودیم و خدا با ما بود

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
غمگين وتنها بودم وقتي تو پيدا شدي
گل بارون شدي باس تشنگيهام

ما انجوري بلديم تركي بودن ديگه چه كنيم


من ميخوامپنجرها رو به خورشيد باز بشه تو بموني ......

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مژگان لبش عزر و عذابی دگر است.....وزکبر و زلطف آتش و ابی دگر است
بی شک داند ان که خردمند بود.................کان افت آب افتاب دگر است

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تیر اهی به کمان دارم واخر روزی
انتقام دل از ان چشم سیه می گیرم

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مرده گردد شخص چون بي جان شود/ خر شود چون جان او بي (آن) شود

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه تست

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا بدیوار درش زنده کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او
عکس خود دید گمان برد که مشکین خالی ست

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ترک من تازه مشق ساز کند
تو بگو ترک ترکتاز کند

راست چون تار طره دلبند
سیم تارش بود بجان پیوند

این جگر گوشه ناله تارش
با جگر ها بود سرو کارش

تار هر مویش اشیانه روح
ناله تار او ترانه روح

تارش از تارهای خلق جداست
ناله تار او صدای خداست

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تو و دوستی خدا را
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
اهل كاشانم اما

شهر من كاشان نيست .

شهر من گم شده است .

من با تاب ، من با تب

خانه اي در طرف ديگر شب ساخته ام .

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مردن مرد هنرمند نه چندان درد است
این قضایست که هر شاه گدا میمیرد

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در آستان غروب،
برآبگون به خاکستری گراینده،
هزار زورق سیر و سیاه می گذرد،
نه آفتاب، نه ماه ، بر آبدان سپید،
هزار زورق آواز خوان سیر و سیاه
یکی ببین که چه سان ر نگ ها بدل کردند
سپهر تیره ضمیر و ستاره روشن
جزیره های بلورین به قیرگون دریا
به یک نظاره شدند ، چو رقعه های سیه بر سپید
پیراهن
هزار همره گشت و گذار یکروزه ،
هزار مخلب و منقار دست شسته زکار ،
هزار همسفر و هم صدای تنگ جبین،
هزار ژاغر پر گند و لاشه و مردار،
برآبگون به خاکستری گراینده
درآن زمان که به روز
گذشته نام گذاریم ، و بر شب آینده،
درآن زمان که نه مهر است بر سپهر ، نه ماه ،
درآن زمان ، دیدم ،
برآسمان سپید،
ستارگان سیاه،
ستارگان سیاه پرنده و پر گوی،
درآسمان سپید تپنده و کوتاه

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
همه عمر درآرزویم که ببینم از تو روئی
چه شود تو را که من هم برسم به آرزوئی

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یکی از بزرگان ایران فروم

کلاه گشادی گذاشته سرم

م را بدین بیاد

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من و تو بسی ماجرا داشتیم
دلداده بودیم چرا جدا گشتیم
یدی

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مگو زاین سیاق تو سخن ای یدی

تو را ذات نیکوست که گفته بدی

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یدی از تو گوید ای نیکو مرام
نکوئی شرطش باشد تمام

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من از نام نیک تو گویم سخن

یدی شمع باشد در این انجمن

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
نیاکان ما گفته اند یکصدا
زحیران نخیزد بغیر از دعا

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
yady wrote:
نیاکان ما گفته اند یکصدا
زحیران نخیزد بغیر از دعا


یدی جان با توجه به اینکه انجمن بداهه خوانی راه افتاده جواب شعر شما را که فی البداهه از حیران است در انجا ببینید

پس قراره من با الف جواب بدم

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
از تارم فرود آمدم ، کنار برکه رسیدم
ستاره ای در خواب طلایی ماهیان افتاد
رشته عطری گسست
آب از سایه افسوسی پر شد
موجی غم را به لرزش نی ها داد
غم را از لرزش نی ها چیدم ، به تارم بر آمدم ، به آیینه رسیدم
غم از دستم درآیینه رهاشد:
خواب آیینه شکست
از تارم فرود آمدم ، میان برکه و آیینه ، گویا گریستم

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
[justify]
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند ، آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم زدانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کم تر می کنند؟
گوئیا باور نمی دارند روز ِ داوری
کاین هم قلب و دغل در کار داور می کنند
یا رب این نو دولتان را با خر ِ خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام و ترک و استر می کنند
ای گدای ِ خانقه بر جه که در دیر ِ مغان
می دهند آبی که دل ها را توان گر می کنند
حُسن ِ بی پایان ِ او چندان که عاشق می کشد
زمره ی دیگر به عشق از غیب سربر می کنند
بر در ِ میخانه عشق ای ملک ، تسبیح گوی
کاندر آن جا طینت ِ آدم مخمر می کنند
صبحدم از عرش می آمد خروشی ، عقل گفت
قدسیان گوئی که شعر ِ حافظ از بر می کنند

[/jus
tify]
[b]

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
وای از ان روزی که اینجا هک شود
همدلی ها ز این فروم منفک شود

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه زجری می کشد آنکس که انسانست و از احساس سرشار است

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
معذرت می خوام اشتباه شد 53
دل به جان وابسته است در دوستی
کی تواند هک شود این دوستی

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یارب امان ده تا باز بیند
چشم ِ محبان ، روی ِ حبیبان
دُرج ِ محبت ، بر مُهر ِ خود نیست
یا رب مبادا کام ِ رقیبان

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
نه نر که چهره بر افروخت دلبری داند
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

descriptionمشاعره - Page 17 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply