Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


مشاعره

power_settings_newLogin to reply
+35
javad57m
saeedeh 27
sepideh
beul
nima20mehdi
N@3RIN
azarmina
سها
omid
smahdi
112
vahab
farhad
مالدار
Diosa
hajreza
kaveh
kudakaneehsas
mohammadali
nahid
mohammad moafi madani
babak
mahsa
nohed
احمد رضا
sohailsoltani
sezar
poopak
sahar
tasbiheabi
elnaz
niloofar
yady
faezeh
hiran
39 posters

descriptionمشاعره - Page 18 Emptyمشاعره

more_horiz
First topic message reminder :

دوستان در اینجا هروقت گذرتون افتاد در مشاعره شرکت کنید وبه نفر قبلی جواب بدین

مشاعره که همه میدونید شعر شما با اخرین حرف شعر دوست قبلی یتان شروع میشه

حلا من استارت میزنم

اشاره میکنم از مرد ناشی .....گلی گم کرده ام شالا تو باشی

به قول شاعران ی بدین

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
از تارم فرود آمدم ، کنار برکه رسیدم
ستاره ای در خواب طلایی ماهیان افتاد
رشته عطری گسست
آب از سایه افسوسی پر شد
موجی غم را به لرزش نی ها داد
غم را از لرزش نی ها چیدم ، به تارم بر آمدم ، به آیینه رسیدم
غم از دستم درآیینه رهاشد:
خواب آیینه شکست
از تارم فرود آمدم ، میان برکه و آیینه ، گویا گریستم

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
[justify]
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند ، آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم زدانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کم تر می کنند؟
گوئیا باور نمی دارند روز ِ داوری
کاین هم قلب و دغل در کار داور می کنند
یا رب این نو دولتان را با خر ِ خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام و ترک و استر می کنند
ای گدای ِ خانقه بر جه که در دیر ِ مغان
می دهند آبی که دل ها را توان گر می کنند
حُسن ِ بی پایان ِ او چندان که عاشق می کشد
زمره ی دیگر به عشق از غیب سربر می کنند
بر در ِ میخانه عشق ای ملک ، تسبیح گوی
کاندر آن جا طینت ِ آدم مخمر می کنند
صبحدم از عرش می آمد خروشی ، عقل گفت
قدسیان گوئی که شعر ِ حافظ از بر می کنند

[/jus
tify]
[b]

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
وای از ان روزی که اینجا هک شود
همدلی ها ز این فروم منفک شود

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه زجری می کشد آنکس که انسانست و از احساس سرشار است

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
معذرت می خوام اشتباه شد 53
دل به جان وابسته است در دوستی
کی تواند هک شود این دوستی

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یارب امان ده تا باز بیند
چشم ِ محبان ، روی ِ حبیبان
دُرج ِ محبت ، بر مُهر ِ خود نیست
یا رب مبادا کام ِ رقیبان

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
نه نر که چهره بر افروخت دلبری داند
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد،دوستداران را چه شد

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دیدی حالا ای عزیز باما سر یاری نداری
تو با ما نه که شاید با همه کاری نداری
همین طوری گفتم که شعری درست بشه ، جدی نگیرید
16

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
بچه ها يه سر به پست ايران فروم بزنيد
[You must be registered and logged in to see this link.]
نظر شما چيه؟

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
N@3RIN wrote:
بچه ها يه سر به پست ايران فروم بزنيد
[You must be registered and logged in to see this link.]
نظر شما چيه؟
چه چه شعر قشنگی حالا ما باید ه بدیم دیگه 3

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یارم به یک لا پیرهن ،خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن ،مست است هوشیارش کند
ای اوفتاب آهسته نه پا در حریم یار من
ترسم صدای پای تو ، خواب است بیدارش کند

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
اشک چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت
استاد سخن فارسی
سعدی علیه الرحمه

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطفهای بی کران کرد

که را گویم که با این درد جانسوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد

بدانسان سوخت چون شمعم که بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دانی که چیست دولت، دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی،بر خسروی گزیدن

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
نامم ز کارخانه عشاق محو باد
گر جز محبت تو بود شغل دیگرم
16

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من و انکار شراب ، این چه حکایت باشد
لاجرم اینقدرم عقل و کفایت باشد

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دل و دینم دل و دینم ببردست
برو دوشش برو دوشش برو دوش
دوای تو دوای تست حافظ
لب نوشش لب نوشش لب نوش

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دلا، دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
شب بود و ابر تیره و هنگامه باد
ناگاه برگ زرد ماه از شاخه افتاد
من ماندم و تاریکی و امواج اوهام
در جنگل یاد

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم
اشک ریزان هوس دامن مادر کردم

چرا من همش از غم می نویسم

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای مادر فریاد ها
ساز جانم از تو پر آوازه بود

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه شاهیست است غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشن رایی

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ
ایاغ:
پیاله شراب

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
غنیمتی ست تو را داشتن
در این گذار ؛ که بر وحشت است و بر ظلمات
شب سترون دلگیر
از زنجیر می گذرد
فدای گیسویت ؛
با من بگو
از کدام افق می آیی ؟
و بگو
شب از کدام سو می وزد
که روشنم من و تاریک ؛
و از ستاره و غم سرشارم ..؟

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تو کجایی تا بگیری داد من
گر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلا کش باشد

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در این دوران که آزادگی نام و نشانی نیست
در این دوران که هر جا هر که را زر در ترازو زور در بازوست
جهان را دست این نامردم صدرنگ بسپارید
که کام از یکدیگر گیرند و خون یکدیگر ریزند
درین غوغا فرومانند و غوغا ها برانگیزند
سر از بالین اندوه گران خویش بردارید
همه بر آستان مرگ راحت سر فرود آرید

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
سلام حاج علی اصغر
خیلی شعر زیبایی انتخاب کردید ممنون
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی رفع صد بلا بکند 19

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در شان من به درد کشی ظن بد مبر
کالوده گشت جامه ولی پاک دامنم

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
می و افیون فریبی تیزبال و تند پروازند
اگر درمان اندوهند
خماری جانگزا دارند
نمی بخشند جان خسته را آرامش جاوید
خوش آن مستی که هوشیاری نمی بیند

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
اول این دال را داشته باشید
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من بخدا قسم خدا را

ولی اقا سزار خواستم عرض کنم
من در عجبم ز می فروشان کایشان
به زانچه فروشند چه خواهند خرید

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا به تو افتدم نظر ، چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم تو را ، نکته به نکته مو به مو

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
وه .. چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من میخواند.. شعری اسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه ی من ..همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم میریخت بر دلهای خسته
پیش رویم ؛
چهره ی تلخ زمستان جوانی ..!ا
پشت سر ؛
منزلگه اندوه و درد بدگمانی
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز بودم

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مرا مگو که چگونه عمر فرسودم
مرا مگو که چسان گشتم و بودم
مرا ببین بهمان نگاه روز نخست
چگونه دل از تو بیک غمزه بربودم

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مرا از توست هردم تازه عشقی
ترا هر ساعتی حُسنی دگر باد

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
آقا سهیل سلام خسته نباشید برادر از سر بالایی های زندگی

دگر بار یا دگر باد؟

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دلم هوای خزان کرده ست
دلم هوای کوچ پرنده های غریب
دلم هوای پژمردن کرده ست
چه بی تفاوتی تلخی
دلم هوای مردن کرده ست

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در پاسخ احمد آقا :
حُسنی دگر باد
تنیده به قلبم غم روزگار
فزاید به او هم ، کم روزگار

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چکار
کار ملک است آنکه تدبیر و تحمل بایدش
شین میخوام 23

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
شيراز و می‌گن نازِ واسی آُفتو جِنگِش
قلبارو گِرِِن می‌زنه به هم تیرشه‌ی تِنگِش
بلبل تو کوچا، تو پس کوچا غزل می‌خونن
شعرای ترِ‌حافظ می‌چکه از سرِ چِنگِش
عطر گل ياس با نسترن، بهار نارنج
هی سر میکشه از تو خوناهای واز وِلِنگِش
...

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
بابا ایول شما همه فن حریفید
اینا رو از کجا میدونید؟!!!!!
شیوه ی چشمت فریب جنگ داشت
ما ندانستیم و صلح انگاشتیم

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مرا آن دل كه بر دريا زنم، نيست !

ز پا اين بند خونين بر كنم نيست ،

اميد آنكه جان خسته ام را ،

به آن ناديده ساحل افكنم نيست !

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا چند زنم به روی دریا ها خشت
بیزار شدم ز بت پرساتن کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود؟
که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تو دستگیر شو ، ای خضر پی خجسته که من
پیاده می روم و همرهان سوارانند

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در هوای کوی تو مشغول خوبانم چو شمع
بس که در بیماری حجر تو سوزانم چو شمع

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
عیبم بپوش زنهار ، ای خرقه ی می آلود
کان پاک ِ پاک دامن بهر زیارت آمد

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
بهتر زطاعتی که به روی و ریا کنند

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دوش می امدو رخساره بر افروخته بود

تا کجا باز دله غم زده ای سوخته بود

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند

descriptionمشاعره - Page 18 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
[You must be registered and logged in to see this image.]
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply