وقتی این مرد گفت اقتصاد جهان به سمت فاجعه پیش میرود، مورد تمسخر واقع شد، اما اینک معاملهگران بازار سهام، اقتصاددانان، حتیسازمان فضایی ناسا، برای شنيدن صحبتهاي او هیاهو میکنند.
در یک کافه تریای شلوغ در ساحل بندر «نیوپورت» ايالت کالیفرنیا، نسیم نيكولاس طالب سرگرم خوردن سه نوع سالاد است و با دقت آنهایی را كه محتوای کربوهیدراتهای بیشتری هستند به کناری میگذارد. او به من میگوید چگونه زندگی کنم. «تنها راهي که ميتوانی به سرنوشت بگويی «گور پدرت» با گفتن اين جمله است که سرنوشت هیچ تاثیری بر چگونه زندگیکردن من ندارد. پس اگر کسی خواست تو را بکشد مطمئن باش که صورت خود را اصلاح کردهای.»
بعد از ناهار همراه او به بازار «سرکويیت سیتی» رفتم تا دو ضبط صوت «المپیوس» بخرد یکی برای من و یکی برای خودش. طالب به ضبط صوت نیاز داشت تا سخنرانیهای خود را ضبط کند (او براي هر جلسه سخنرانی 60،000دلار دریافت میکند پس یک ضبط صوت 100دلاری ارزشش را دارد.) آن ضبط دیگر براي من است، چون که ضبط صوت المپیوس من را با چای «ارل گری» خراب کرد و مرتب میگفت به شما بدهكارم. البته اهميتي نداشت چون من همیشه دو ضبط صوت با خود دارم و در هر صورت صبح روز بعد يك جایگزین خريده بودم.
به عبارتی دقيقتر، اين هزينه برای او هم مهم است و هم نيست. هر ساله او چندین هزاردلار بابت چنين پيشامدهايي مثل برگ جريمه خودرو يا ريختن چای کنار میگذارد و در پایان سال هر چقدر که باقي ماند را به امور خیریه میبخشد. پول از همان روز اول رفته شده به حساب ميآيد به طوري كه زيانهاي غیرمنتظره باعث ناراحتي نميشود. اکنون من 3 دستگاه ضبط صوت المپیوس دارم.
او چای را روي ميز ريخت، در حالی که «بلک بری» خود را محكم نگه داشته بود. او هنگام خواندن ایمیلها، ناگهان برآشفته شد، چون كنسولگري هند در نیویورک گذرنامهاش را نگه داشته بود كه براي پرواز به «برمودا» به آن نياز داشت. آدمهايي را در نیویورک و به دلایلی در فرانسه بسيج كرده بود تا گذرنامهاش را بگيرند. قضيه مهم این است: گذرنامه گمشده و چای ريخته شده هر دو قوی سیاه بودند، پرندهای زشت و ناخوانده که همیشه در کمین نشسته است، دقيقا دور از چشم، هوشیاری تو را میرباید و برنامههایت را به هم میریزد.
البته بعضی اوقات هم پرنده زیبایی است. به خاطر درهمریختگی برچسبهای قیمت در «سرکويیت سیتی»، ضبطصوتها 20دلار ارزانتر برای ما تمام شدند. جهانی که ما زندگی میکنیم تصادفي، و ذاتا خارج از فهم ما است. او ميگويد «ما هرگز قادر به كنترل امور تصادفي نخواهيم بود.»
توضیح اينكه قوهای سیاه، در استرالیا کشف شدند. تا پيش از آن، هر انسان معقولی، فرض میکرد اين تئوری که تمام قوها سفید هستند غیرقابل انکار است، اما مشاهده فقط یک قوی سیاه آن تئوری را به هوا فرستاد. هر تئوری که درباره دنیای انسانی و درباره آینده داریم در معرض آسيبپذيري قوی سیاه، یعنی یک رويداد غیرمنتظره است.
ما درون قایقهایی شكننده روی امواج متلاطم نااطميناني پارو میزنیم. «دنیايی که در آن زندگی میکنیم بسیار متفاوتتر از دنیايی است که فکر میکنیم در آن زندگی میکنیم.»
در ماه مه سال 2007، كتاب «قوی سیاه: تاثير پديدههاي كاملا نامتحمل» طالب منتشر شد. كتاب در بين بسیاری چیزهای دیگر، ادعا ميكرد بیشتر اقتصاددانان و تقریبا تمامی بانکداران، دونشان انسانی رفتار کرده و بسیار خطرناک هستند. آنها در دنیایي خيالي زندگی میکنند که با مدلهای پيچيده ریاضی و سیستمهای پرطمطراق مدیریت ریسک، میتوان آینده را کنترل کرد. بانکداران و اقتصاددانان، به تحقیر طالب پرداخته و از دست وی عصبانی بودند. آنها میگفتند: طالب نمیفهمد
.در یک کافه تریای شلوغ در ساحل بندر «نیوپورت» ايالت کالیفرنیا، نسیم نيكولاس طالب سرگرم خوردن سه نوع سالاد است و با دقت آنهایی را كه محتوای کربوهیدراتهای بیشتری هستند به کناری میگذارد. او به من میگوید چگونه زندگی کنم. «تنها راهي که ميتوانی به سرنوشت بگويی «گور پدرت» با گفتن اين جمله است که سرنوشت هیچ تاثیری بر چگونه زندگیکردن من ندارد. پس اگر کسی خواست تو را بکشد مطمئن باش که صورت خود را اصلاح کردهای.»
بعد از ناهار همراه او به بازار «سرکويیت سیتی» رفتم تا دو ضبط صوت «المپیوس» بخرد یکی برای من و یکی برای خودش. طالب به ضبط صوت نیاز داشت تا سخنرانیهای خود را ضبط کند (او براي هر جلسه سخنرانی 60،000دلار دریافت میکند پس یک ضبط صوت 100دلاری ارزشش را دارد.) آن ضبط دیگر براي من است، چون که ضبط صوت المپیوس من را با چای «ارل گری» خراب کرد و مرتب میگفت به شما بدهكارم. البته اهميتي نداشت چون من همیشه دو ضبط صوت با خود دارم و در هر صورت صبح روز بعد يك جایگزین خريده بودم.
به عبارتی دقيقتر، اين هزينه برای او هم مهم است و هم نيست. هر ساله او چندین هزاردلار بابت چنين پيشامدهايي مثل برگ جريمه خودرو يا ريختن چای کنار میگذارد و در پایان سال هر چقدر که باقي ماند را به امور خیریه میبخشد. پول از همان روز اول رفته شده به حساب ميآيد به طوري كه زيانهاي غیرمنتظره باعث ناراحتي نميشود. اکنون من 3 دستگاه ضبط صوت المپیوس دارم.
او چای را روي ميز ريخت، در حالی که «بلک بری» خود را محكم نگه داشته بود. او هنگام خواندن ایمیلها، ناگهان برآشفته شد، چون كنسولگري هند در نیویورک گذرنامهاش را نگه داشته بود كه براي پرواز به «برمودا» به آن نياز داشت. آدمهايي را در نیویورک و به دلایلی در فرانسه بسيج كرده بود تا گذرنامهاش را بگيرند. قضيه مهم این است: گذرنامه گمشده و چای ريخته شده هر دو قوی سیاه بودند، پرندهای زشت و ناخوانده که همیشه در کمین نشسته است، دقيقا دور از چشم، هوشیاری تو را میرباید و برنامههایت را به هم میریزد.
البته بعضی اوقات هم پرنده زیبایی است. به خاطر درهمریختگی برچسبهای قیمت در «سرکويیت سیتی»، ضبطصوتها 20دلار ارزانتر برای ما تمام شدند. جهانی که ما زندگی میکنیم تصادفي، و ذاتا خارج از فهم ما است. او ميگويد «ما هرگز قادر به كنترل امور تصادفي نخواهيم بود.»
توضیح اينكه قوهای سیاه، در استرالیا کشف شدند. تا پيش از آن، هر انسان معقولی، فرض میکرد اين تئوری که تمام قوها سفید هستند غیرقابل انکار است، اما مشاهده فقط یک قوی سیاه آن تئوری را به هوا فرستاد. هر تئوری که درباره دنیای انسانی و درباره آینده داریم در معرض آسيبپذيري قوی سیاه، یعنی یک رويداد غیرمنتظره است.
ما درون قایقهایی شكننده روی امواج متلاطم نااطميناني پارو میزنیم. «دنیايی که در آن زندگی میکنیم بسیار متفاوتتر از دنیايی است که فکر میکنیم در آن زندگی میکنیم.»
در ماه مه سال 2007، كتاب «قوی سیاه: تاثير پديدههاي كاملا نامتحمل» طالب منتشر شد. كتاب در بين بسیاری چیزهای دیگر، ادعا ميكرد بیشتر اقتصاددانان و تقریبا تمامی بانکداران، دونشان انسانی رفتار کرده و بسیار خطرناک هستند. آنها در دنیایي خيالي زندگی میکنند که با مدلهای پيچيده ریاضی و سیستمهای پرطمطراق مدیریت ریسک، میتوان آینده را کنترل کرد. بانکداران و اقتصاددانان، به تحقیر طالب پرداخته و از دست وی عصبانی بودند. آنها میگفتند: طالب نمیفهمد