در مباحث یادگیری ، و انتقال مفاهیم و ساختن فرهنگ ها و اندیشه ها ، بدون تردید ، نمادها تاثیر به سزایی دارند . نماد ها چیستند و چگونه عمل می کنند ؟
نمادها ، در واقع باعث می شوند که انسان ها را از دیگر جانداران متمایز می کنند و به آنان برتری محسوسی می بخشند . این سخن بدان معنا نیست که دیگر گونه های جانوری از نمادها و نشانه ها برای انتقال مفاهیم استفاده نمی کنند ،اما نوع استفاده تفاوت می کند . معنای هر علامت ( نشانه ) به طور کلی یا بهتر است که بگوییم به مقدار زیادی توسط ساختار ژنتیکی افرادی که آن را به کار می برند ، تعیین می شود ، در حالیکه در مورد نماد این قضیه صدق نمی کند . پس یاد می گیریم که نماد با نشانه تفاوت اساسی دارد . پرنده ای که با صداهای بخصوصی جفت خودش را صدا می زند و اورا به طرف خود می کشاند ، تنها یک کار می کند و این علامت ( صدا زدن ) در یک محدوده رفتاری و با رسیدن به یک هدف ، محقق می شود و یا اینکه زنبور عسل پس از اینکه فاصله های زیادی را از کندوی خودش دور می شود ، باز به کندوی خود بر می گردد ما انسان ها هم برای خود نشانه ها و علامت هایی داریم که به وسیله ی آن ها مفاهیمی را انتقال می دهیم ، مثلا" وقتی که از موضوعی یا کاری حوصله مان سر می رود ، خمیازه می کشیم و یا اینکه نشانه ی خود را تغییر می دهیم و بی حوصلگی را با باز کردن دست هایمان و کوبیدن آن ها به سینه مان نشان می دهیم . این تغییر نشانه ، در انسان و بروز نشانه در حیوانات -همگی ریشه ی ژنتیکی دارند ، اما نمادها برعکس منشاء ژنتیکی ندارند - البته قابلیت خلق و کاربرد نمادها خصیصه ای ژنتیکی است ، ولی شکل یک نماد و معنای آن ، هیچ گونه وابستگی ژنتیکی ندارد . بنا بر این می توانیم نماد را به این صورت معنی کنیم و بگوییم که : نماد عبارت است از نوعی حامل اطلاعاتی که شکل و معنای آن به وسیله جامعه ای که آن را مورد استفاده قرارمی دهد ، معین می شود .
لذا و بر اساس این تعریف ، شکل نمادها و حتی مفهوم آن ها در جوامع مختلف بنا بر اندیشه ها ، رفتارها و حتی توافقات به دست آمده بین مردم آن جامعه ، با یکدیگر متفاوت است . با این حساب می توانیم بگوییم که نمادها علاوه بر اینکه حامل های اطلاعاتی هستند ، به عنوان نمایه های فرهنگی و خمیر مایه ها ی ساخت هر فرهنگی در جوامع مختلف مطرح هستند .
نمادها ، در واقع باعث می شوند که انسان ها را از دیگر جانداران متمایز می کنند و به آنان برتری محسوسی می بخشند . این سخن بدان معنا نیست که دیگر گونه های جانوری از نمادها و نشانه ها برای انتقال مفاهیم استفاده نمی کنند ،اما نوع استفاده تفاوت می کند . معنای هر علامت ( نشانه ) به طور کلی یا بهتر است که بگوییم به مقدار زیادی توسط ساختار ژنتیکی افرادی که آن را به کار می برند ، تعیین می شود ، در حالیکه در مورد نماد این قضیه صدق نمی کند . پس یاد می گیریم که نماد با نشانه تفاوت اساسی دارد . پرنده ای که با صداهای بخصوصی جفت خودش را صدا می زند و اورا به طرف خود می کشاند ، تنها یک کار می کند و این علامت ( صدا زدن ) در یک محدوده رفتاری و با رسیدن به یک هدف ، محقق می شود و یا اینکه زنبور عسل پس از اینکه فاصله های زیادی را از کندوی خودش دور می شود ، باز به کندوی خود بر می گردد ما انسان ها هم برای خود نشانه ها و علامت هایی داریم که به وسیله ی آن ها مفاهیمی را انتقال می دهیم ، مثلا" وقتی که از موضوعی یا کاری حوصله مان سر می رود ، خمیازه می کشیم و یا اینکه نشانه ی خود را تغییر می دهیم و بی حوصلگی را با باز کردن دست هایمان و کوبیدن آن ها به سینه مان نشان می دهیم . این تغییر نشانه ، در انسان و بروز نشانه در حیوانات -همگی ریشه ی ژنتیکی دارند ، اما نمادها برعکس منشاء ژنتیکی ندارند - البته قابلیت خلق و کاربرد نمادها خصیصه ای ژنتیکی است ، ولی شکل یک نماد و معنای آن ، هیچ گونه وابستگی ژنتیکی ندارد . بنا بر این می توانیم نماد را به این صورت معنی کنیم و بگوییم که : نماد عبارت است از نوعی حامل اطلاعاتی که شکل و معنای آن به وسیله جامعه ای که آن را مورد استفاده قرارمی دهد ، معین می شود .
لذا و بر اساس این تعریف ، شکل نمادها و حتی مفهوم آن ها در جوامع مختلف بنا بر اندیشه ها ، رفتارها و حتی توافقات به دست آمده بین مردم آن جامعه ، با یکدیگر متفاوت است . با این حساب می توانیم بگوییم که نمادها علاوه بر اینکه حامل های اطلاعاتی هستند ، به عنوان نمایه های فرهنگی و خمیر مایه ها ی ساخت هر فرهنگی در جوامع مختلف مطرح هستند .