يه چيزي خيلي وقت من رو چند روزي درگير كرده. رئيس اداره اي كه ما داريم از زماني كه آمده يه عادت خوبي كه به شخصه به من ياد داده عادت روزنامه خواني هسته ولي:
اول يه مقايسه كنم: نمي دانم توي فيلم ها خارجي مخصوصاً فيلم هاي قديمي ديديد كه وقتي مسئول توزيع شير شيشه هاي شير رو دم در خانه ها قرار مي داد يك نفر هم پشت سرش مي آمد روزنامه رو روي ظرف شير قرار مي داد پس مي بينيم كه روزنامه خواني تبديل به فرهنگ شده
ولي توي كشور ما الحمد ا... كه روزنامه جام جم چند وقتي ساعت 10ميامد و تقريباً با روزنامه هاي عصر با هم توزيع مي شد وقتي هم كه ميري روزنامه رو بخري وقتي يه 500توماني مي دي دكه اي بر مي گرده مي گه آقا پول خرد داري يا نه مگه ما الان از 500توماني پول خرد تر هم داريم
واقعاً كه
اول يه مقايسه كنم: نمي دانم توي فيلم ها خارجي مخصوصاً فيلم هاي قديمي ديديد كه وقتي مسئول توزيع شير شيشه هاي شير رو دم در خانه ها قرار مي داد يك نفر هم پشت سرش مي آمد روزنامه رو روي ظرف شير قرار مي داد پس مي بينيم كه روزنامه خواني تبديل به فرهنگ شده
ولي توي كشور ما الحمد ا... كه روزنامه جام جم چند وقتي ساعت 10ميامد و تقريباً با روزنامه هاي عصر با هم توزيع مي شد وقتي هم كه ميري روزنامه رو بخري وقتي يه 500توماني مي دي دكه اي بر مي گرده مي گه آقا پول خرد داري يا نه مگه ما الان از 500توماني پول خرد تر هم داريم
واقعاً كه