شعر حافظ
اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
حال در جوابش امير نظام گرمسي اينجوري جواب مي ده كه
اگر آن كرد گرمسي به دست آرد دل مارا
بدو بخشم تن و جان و سر و پا را
جوانمردي به آن باشد كه ملك خويشتن بخشي
نه چون حافظ كه مي بخشد سمرقند و بخارا را
بعد دكتر انوشه تو جواب امير نظام ميگه كه
اگر آن محرق تهران به دست آرد دل ما را
به لبخند تَرَش بخشم تمام روح و معنا را
سر و دست و تن و پا را به خاك گور مي بخشند
نه بر آن محلقاي ما ،همان شور انگيز دنيا را
اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
حال در جوابش امير نظام گرمسي اينجوري جواب مي ده كه
اگر آن كرد گرمسي به دست آرد دل مارا
بدو بخشم تن و جان و سر و پا را
جوانمردي به آن باشد كه ملك خويشتن بخشي
نه چون حافظ كه مي بخشد سمرقند و بخارا را
بعد دكتر انوشه تو جواب امير نظام ميگه كه
اگر آن محرق تهران به دست آرد دل ما را
به لبخند تَرَش بخشم تمام روح و معنا را
سر و دست و تن و پا را به خاك گور مي بخشند
نه بر آن محلقاي ما ،همان شور انگيز دنيا را