چرا راه دور برويم. من به عنوان يک روحاني که لباس دين به تن دارم در جامعه پيچيده کنوني چگونه بايد رفتار کنم؟ چهارده سال پيش که عمامه بر سر گذاشتم آيا کسي به من جزوهاي داد که براي حفظ حرمت اين لباس در صدها موقعيت مختلف چگونه بايد رفتار کنم؟ اگر عدهاي جوان مشغول بازي بودند اگر لباسم را درآورده با آنها مشغول بازي شوم وهن روحانيت است يا خدمت به روحانيت؟
مسلمان هميشه مشغول معامله با خداست و دوست دارد مطلوبترين عکس العمل را نشان دهد. در برابر کسي که در خيابان آشغال ميريزد، عکس العمل ما چگونه بايد باشد؟ خودمان زباله را از روي زمين برداريم؟ از او بخواهيم که خودش آن را بردارد؟ با تکان دادن سر، نادرستي عملش را به او بفهمانيم؟ با زبان به او تذکر دهيم؟ با چه عبارتي؟
محمد مطهري فرزند استاد شهيد مطهري در يازدهمين بخش از سلسله مقالات خود درباره معضلات اجتماعي جامعه ايراني، اين بار فقر آموزش رفتار اجتماعي در کشورمان را تشريح کرده است. وي مينويسد:
در دي ماه 1382 چند نفر از افرادي که در زلزله کم سابقه و مرگبار بم تسليم مرگ نشدند و پيکر مجروح اما زنده آنان با فداکاريهاي بسيار از بم به کرمان و از کرمان به تهران رسيد به خاطر نبود فرهنگ راه دادن به آمبولانس، در ترافيک خيابان آزادي تهران جان دادند !
عدهاي گمان ميکنند که ريشه مشکلات رفتاري ما ايرانيان فقط اين است که "مي دانيم ولي عمل نميکنيم"؛ ميدانيم آشغال ريختن در معابر يا پارتي بازي در ادارات کار نادرستي است ولي باز انجام ميدهيم. بله، در مواردي امر بر همين منوال است، اما موارد بسيار زيادي را ميتوان سراغ داد که عمل نميکنيم چون "نميدانيم"؛ انجام نميدهيم چون "آموزش نديدهايم".
علاقه به "کلي گويي" در کشور ما کم نيست و گاهي چنين پنداشته ميشود که با تکرار پشت تکرار عبارات کلي از قبيل "با هم مهربان باشيم"، "حق يکديگر را پايمال نکنيم"، "امر به معروف و نهي از منکر کنيم" و... کمک بزرگي به اصلاح جامعه شده است. روشن نساختن موارد و مصاديق کلياتي که معمولا همه ميدانند، يکي از عواملي است که رفتار اجتماعي ما را عقب نگهداشته است...
به زيارت ائمه عليهم السلام هم که ميرويم مشکل رفتاري وجود دارد. عدهاي تصور ميکنند بدون لمس ضريح ولو به قيمت آزار و هل دادن ديگران زيارتشان قبول نميشود. برخي ديگر هر وقت دلشان خواست در چند متري ضريح با صداي بلند تقاضاي صلوات پشت صلوات... که حتما بايد از قبلي بلندتر هم باشد! ميکنند و آرامش و تمرکز ديگران را بر هم ميزنند...
گهگاه از رفتار تماشاگران گله ميشود اما آموزشي در کار نيست. ناهنجاريهاي رفتاري تماشاگران همه مربوط به از جا کندن صندلي ورزشگاه نيست تا بگوييم تماشاگر رفتار صحيح را ميداند و فقط عمل نميکند. مثلا يار حريف ميخواهد در بسکتبال پنالتي پرتاب کند. وظيفه ما به عنوان تماشاگر در اين لحظه چيست؟ ساکت بمانيم؟ آنقدر سر و صدا و احيانا هو کنيم تا حواسش پرت شود؟ اگر بازيکن کشور بيگانه يک پرتاب عالي انجام داد او را تشويق کنيم يا نکنيم؟ ما حتي هنوز به برخي بازيکنان فوتبال " گاهي در سطح ملي" نتوانستهايم ياد بدهيم که پس از اعلام پنالتي به داور اعتراض نکنند...
حتي گاهي در فرا گرفتن آداب اسلامي هم به کليات اکتفا ميشود. ميدانيم نبايد به غيبت گوش کنيم. اما در مواجهه با غيبت چه کنيم؟ مستقيما به طرف مقابل بگوييم غيبت نکن؟ يا سخنش را قطع کرده مطلب ديگري پيش بکشيم؟ اگر قرار است مجلس غيبت را ترک کنيم به چه نحو اين کار را انجام دهيم؟ به نحوي که ديگران بفهمند؟ با چه حالتي؟ گشاده رويي يا خشم يا به حال عادي؟...
از طرف ديگر، وقتي با يک رفتار ناصحيح مواجه ميشويم و ميخواهيم عکس العملي نشان دهيم. اينجا هم به دليل فقدان آموزش رفتاري، هر کس به اجتهاد و تشخيص خود وارد ميدان ميشود...
مسلمان هميشه مشغول معامله با خداست و دوست دارد مطلوبترين عکس العمل را نشان دهد. در برابر کسي که در خيابان آشغال ميريزد، عکس العمل ما چگونه بايد باشد؟ خودمان زباله را از روي زمين برداريم؟ از او بخواهيم که خودش آن را بردارد؟ با تکان دادن سر، نادرستي عملش را به او بفهمانيم؟ با زبان به او تذکر دهيم؟ با چه عبارتي؟
ما گاهي نه تنها با رفتار ناصحيح مخالفت نميکنيم بلکه به آن دامن ميزنيم. فردي ميگويد مسير تهران تا مشهد را هفت ساعته طي کرده است. با اين فرد بي توجه که با جان خود بازي کرده و جان ديگران را هم به خطر انداخته، مثل يک قهرمان برخورد ميکنيم. به جاي بي اعتنايي يا نکوهش، ميگوييم باور نميکنيم و او هم قسم پشت قسم ميخورد تا سرانجام دو طرف بر سر هشت ساعت به توافق ميرسند!
مواردي که به جاي نکوهش تشويق ميکنيم زياد است. به همين دليل يک راه جمع کردن مردم به دور خود در فرهنگ ما بازي کردن با جان است، بدون آنکه کوچکترين تمهيدات ايمني رعايت شود. فراموش نکردهايم که جوان 32 سالهاي که بدون لوازم ايمني لازم در روز 22 بهمن 85 از برج ميدان آزادي بالا رفته بود مورد تشويق قرار گرفت و دقايقي بعد به پايين سقوط کرده جان باخت !!
مسلمان هميشه مشغول معامله با خداست و دوست دارد مطلوبترين عکس العمل را نشان دهد. در برابر کسي که در خيابان آشغال ميريزد، عکس العمل ما چگونه بايد باشد؟ خودمان زباله را از روي زمين برداريم؟ از او بخواهيم که خودش آن را بردارد؟ با تکان دادن سر، نادرستي عملش را به او بفهمانيم؟ با زبان به او تذکر دهيم؟ با چه عبارتي؟
محمد مطهري فرزند استاد شهيد مطهري در يازدهمين بخش از سلسله مقالات خود درباره معضلات اجتماعي جامعه ايراني، اين بار فقر آموزش رفتار اجتماعي در کشورمان را تشريح کرده است. وي مينويسد:
در دي ماه 1382 چند نفر از افرادي که در زلزله کم سابقه و مرگبار بم تسليم مرگ نشدند و پيکر مجروح اما زنده آنان با فداکاريهاي بسيار از بم به کرمان و از کرمان به تهران رسيد به خاطر نبود فرهنگ راه دادن به آمبولانس، در ترافيک خيابان آزادي تهران جان دادند !
عدهاي گمان ميکنند که ريشه مشکلات رفتاري ما ايرانيان فقط اين است که "مي دانيم ولي عمل نميکنيم"؛ ميدانيم آشغال ريختن در معابر يا پارتي بازي در ادارات کار نادرستي است ولي باز انجام ميدهيم. بله، در مواردي امر بر همين منوال است، اما موارد بسيار زيادي را ميتوان سراغ داد که عمل نميکنيم چون "نميدانيم"؛ انجام نميدهيم چون "آموزش نديدهايم".
علاقه به "کلي گويي" در کشور ما کم نيست و گاهي چنين پنداشته ميشود که با تکرار پشت تکرار عبارات کلي از قبيل "با هم مهربان باشيم"، "حق يکديگر را پايمال نکنيم"، "امر به معروف و نهي از منکر کنيم" و... کمک بزرگي به اصلاح جامعه شده است. روشن نساختن موارد و مصاديق کلياتي که معمولا همه ميدانند، يکي از عواملي است که رفتار اجتماعي ما را عقب نگهداشته است...
به زيارت ائمه عليهم السلام هم که ميرويم مشکل رفتاري وجود دارد. عدهاي تصور ميکنند بدون لمس ضريح ولو به قيمت آزار و هل دادن ديگران زيارتشان قبول نميشود. برخي ديگر هر وقت دلشان خواست در چند متري ضريح با صداي بلند تقاضاي صلوات پشت صلوات... که حتما بايد از قبلي بلندتر هم باشد! ميکنند و آرامش و تمرکز ديگران را بر هم ميزنند...
گهگاه از رفتار تماشاگران گله ميشود اما آموزشي در کار نيست. ناهنجاريهاي رفتاري تماشاگران همه مربوط به از جا کندن صندلي ورزشگاه نيست تا بگوييم تماشاگر رفتار صحيح را ميداند و فقط عمل نميکند. مثلا يار حريف ميخواهد در بسکتبال پنالتي پرتاب کند. وظيفه ما به عنوان تماشاگر در اين لحظه چيست؟ ساکت بمانيم؟ آنقدر سر و صدا و احيانا هو کنيم تا حواسش پرت شود؟ اگر بازيکن کشور بيگانه يک پرتاب عالي انجام داد او را تشويق کنيم يا نکنيم؟ ما حتي هنوز به برخي بازيکنان فوتبال " گاهي در سطح ملي" نتوانستهايم ياد بدهيم که پس از اعلام پنالتي به داور اعتراض نکنند...
حتي گاهي در فرا گرفتن آداب اسلامي هم به کليات اکتفا ميشود. ميدانيم نبايد به غيبت گوش کنيم. اما در مواجهه با غيبت چه کنيم؟ مستقيما به طرف مقابل بگوييم غيبت نکن؟ يا سخنش را قطع کرده مطلب ديگري پيش بکشيم؟ اگر قرار است مجلس غيبت را ترک کنيم به چه نحو اين کار را انجام دهيم؟ به نحوي که ديگران بفهمند؟ با چه حالتي؟ گشاده رويي يا خشم يا به حال عادي؟...
از طرف ديگر، وقتي با يک رفتار ناصحيح مواجه ميشويم و ميخواهيم عکس العملي نشان دهيم. اينجا هم به دليل فقدان آموزش رفتاري، هر کس به اجتهاد و تشخيص خود وارد ميدان ميشود...
مسلمان هميشه مشغول معامله با خداست و دوست دارد مطلوبترين عکس العمل را نشان دهد. در برابر کسي که در خيابان آشغال ميريزد، عکس العمل ما چگونه بايد باشد؟ خودمان زباله را از روي زمين برداريم؟ از او بخواهيم که خودش آن را بردارد؟ با تکان دادن سر، نادرستي عملش را به او بفهمانيم؟ با زبان به او تذکر دهيم؟ با چه عبارتي؟
ما گاهي نه تنها با رفتار ناصحيح مخالفت نميکنيم بلکه به آن دامن ميزنيم. فردي ميگويد مسير تهران تا مشهد را هفت ساعته طي کرده است. با اين فرد بي توجه که با جان خود بازي کرده و جان ديگران را هم به خطر انداخته، مثل يک قهرمان برخورد ميکنيم. به جاي بي اعتنايي يا نکوهش، ميگوييم باور نميکنيم و او هم قسم پشت قسم ميخورد تا سرانجام دو طرف بر سر هشت ساعت به توافق ميرسند!
مواردي که به جاي نکوهش تشويق ميکنيم زياد است. به همين دليل يک راه جمع کردن مردم به دور خود در فرهنگ ما بازي کردن با جان است، بدون آنکه کوچکترين تمهيدات ايمني رعايت شود. فراموش نکردهايم که جوان 32 سالهاي که بدون لوازم ايمني لازم در روز 22 بهمن 85 از برج ميدان آزادي بالا رفته بود مورد تشويق قرار گرفت و دقايقي بعد به پايين سقوط کرده جان باخت !!