Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionمنتظر نظر همتون هستم ... Emptyمنتظر نظر همتون هستم ...

more_horiz
امروز داشتم به یه موضوعی فکر میکردم ..
الان که توجه میکنم میبینم من جدا از استعداد عجیبی که تو چرت و پرت گفتن دارم" یه هنر دیگه ای دارم که تا حالا به چشمم نیومده بود ..
من استعداد عجیبی تو به تکاپو انداختن آدما دارم " فی المثل یکسال پیش حسابدار یه شرکت بودم ؛ گاه گاهی جویای احوال رئیس میشم و لابه لای حرفاش میشه دید بنده خدا چقدر خسته است از اینکه داره بعد از یکسال هنوز حساب کتابایی که این حقیر داغون کردم رو داره سر و سامون میده ..
و حالا بماند هزار و یک مورد دیگه ..
اما اون یک مورد رو بذارین اینجا حل کنیم ...
ممنون میشم همه نظرتون رو بهم بهم بگین "
حتما همه این رو شنیدین : ((خشت اول چون نهد دیوار کج ؛ تا ثریا میرود دیوار کج)){دقیقا نمیدونم شعرش همین بود یا نه ولی خب با داغون بودنشون " فکر کنم منظورمو کامل رسوند}
سعی میکنم یه مثال خیلی ساده بگم :
شما امشب میخواین به یه مهمونی خیلی خودمونی و دوستانه برین و فردا شب دقیقا همین ساعت باید به یه جلسه ی خیلی مهم و حساس برین ..
و البته این برنامه رو برای خانواده گفتید.
امشب رو خیلی راحت لباس میپوشین و بدون هیچ استرسی خودتون رو برا مهمونی آماده میکنین "
خب شما به خاطر دست انداختن یکی از دوستای شوخ طبعتون که بین شما هیچ چیزی جز به شوخی ردوبدل نمیشه ؛ استثنائن موهاتون رو مدل جدید و عجیب غریبی میزنین تا شوخی گذشته ی اون رو جواب بدین (به قول معروف سیر جای پیازش میذارین)" کاری که همه ی ما بدون استثنا انجام دادیم ..
(خب سوال من از اینجا شروع میشه )
شما دارین از خونه میاین بیرون که بابا یا مامان جلوتون سبز میشه..
پدر : پسر کجا؟
پسر : مهمونی خونه ی دوستام
پدر: پسر این چه موییه؟ شان خودت رو بشناس..
پسر: فقط همین یه بار ؛ فقط برا شوخی با دوستام
(پدر سیلی میزنه تو گوش پسر)
پدر : شوخی !!! اونم با دوستت توی یه جلسه ی رسمی و مهم ؟؟!!!
(پسر عصبانی میشه)
پسر: گفتم که میرم خونه ی دوستام مهمونی
(پدر اصلا اهمیتی به این حرف پسر نمیده)
(پسر از این بی تفاوتی و سیلی بدون دلیلی که خورده عصبانی میشه)
پدر: خواستم بهت گوش زد کرده باشم که جلسه ی رسمی جای این چیزا نیست
(پسر داره منفجر میشه " وای خدای من انگار دارم با دیوار حرف میزنم)
پسر: ممنون میشدم این تذکر رو فردا شب اگه لازم بود به من میدادین
(پدر" پسر رو مغرور خطاب میکنه و اون رو ضعیف و بی جنبه میدونه)
.......................................................................................................
خب حالا خودتون رو بذارین جای پسر و حستون رو شفاف و کوتاه بهم بگین "
(این یه نظر سنجی شخصیه " همین !) و منتظر نظر همه هستم..
ممنون از همگی

descriptionمنتظر نظر همتون هستم ... EmptyRe: منتظر نظر همتون هستم ...

more_horiz
سلام فائزه خانم
من فكر مي كنم پدر چون از رفتار پسرش ناراحت و عصباني مي شه ديگه مغزش قفل مي كنه اتفاقي كه براي همه ما توي عصبانيت مي افته حتي بخش وسيعي از جنايت ها هم توي يه چنين حالتي اتفاق مي افتن يعني فردي كه به شدت عصباني هستش ديگه نمي تونه خوب فكر كنه و هر عملي ممكنه ازش سر بزنه.
اينجا هم پدر اصلا صداي پسرشو نميشنوه و فقط مي خواد خودشو تخليه كنه.
اگه جاي پسر بودم بلافاصله بعد از ديدن اين حال پدرم به اتاق خودم مي رفتم و حدودا نيم ساعت بعد كه مي دونستم ديگه پدرم به حالت عادي برگشته مي اومدم و براش توضيح مي دادم كه جريان چي بوده.
فكر مي كنم اين بهترين كار باشه.
تا نظر خود شما و ساير دوستان چي باشه.

descriptionمنتظر نظر همتون هستم ... EmptyRe: منتظر نظر همتون هستم ...

more_horiz
حتما منظور پدر اين بوده كه حتي براي يه مهموني دوستانه هم اون مدل مو مناسب نيست. :D

descriptionمنتظر نظر همتون هستم ... EmptyRe: منتظر نظر همتون هستم ...

more_horiz
عرض سلام و ادب و احترام خدمت آبجي فائزه گل 53 :flower:
من باشم بلافاصله در جواب چنان سيلي محكم بدون دليلي نثار صورت پدر مي كنم كه تا اون لحظه توي همه عمرش نخورده باشه. :{قاه قاه}: 21
( فقط يه شوخي بود. )

descriptionمنتظر نظر همتون هستم ... EmptyRe: منتظر نظر همتون هستم ...

more_horiz
سلام خدمت كاوه و فائزه عزيز فكر كنم يه خورده دارين تند ميرين
اولاً هميشه از قديم گفتن كه چوب پدر گل هركي نخوره .......
دوماً پدر و مادر هرچي باشه 20سال هم كه از ما بيشتر توي دنيا زندگي كرده باشن و هر سالي يك تجربه اي داشته باشند در كل 20تجربه از ما بيشتر دارن.
يا حق

descriptionمنتظر نظر همتون هستم ... EmptyRe: منتظر نظر همتون هستم ...

more_horiz
سلام
اگه من به جای این پسر بودم اول دلیلشو (البته یک دلیل منطقی) از پدرم میخواستم که برای چی به من سیلی زدن و
شاید به خاطر نگرانی پدر بوده اون هم تو ای اوضاع و احوال امروزی که میترسیده از اینکه خدای نکرده بر اثر یک لغزش کوچک پسر ......
شاید پدر از جای دیگه اعصابش خورد بوده و سر اون بخت برگشته خالی کرده .چون فقط برای یک مدل مو کسی به پسرش کتک نمیزنه یا اینکه چیزی ازش دیده یا شنیده باشه.
ولی در کل پدره دیگه چی میشه کرد برا بچه هاش نگرانه که خدای نکرده با این جور مدلها پس فردا حرفای مدل جدید .لباسهای مزخرف و بی احترامی و .....که نمونش رو داره هر روز پیش چشمش میبینه و میترسه .
هر پدری خوشبختی پسرشو میخواد و برای این هم گاهی باخنده و هدیه گاهی با اخم کردن و گاهی هم اینجوری راه رو انتخاب میکنه که مطمئن باشید که اینو هم وقتی بزرگ شدید و بچه دار شدید متوجه میشید و یک هدیه از طرف اون میبینید .
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply