براى اين‏كه عبادت ما از انواع خرافات و انحرافات دور باشد، بايد در شيوه آن فقط از طريق وحى استفاده كنيم. چنانكه حضرت ابراهيم از خداوند خواست تا راه و روش پرستش را به ما نشان دهد. «و أرنا مناسكنا»(بقره، 128.)
راستى اگر هر انسانى به سمت‏وسويى و در لباسى و با لهجه‏اى از پيش خود شكل و قالبى براى عبادت بسازد و سليقه‏ها و تخيّلات و خرافات و آداب و رسوم غلط و نيازها و تهديدها و تطميع‏ها و آرزوهاى خود را در آن جاسازى كند، هرج و مرجى رخ مى‏دهد كه قابل كنترل نيست و ماجراى برخورد موسى با شبانى كه براى خود خدا را انسانى محتاج ترسيم مى‏كرد، تكرار مى‏شود. بگذريم كه در خود داستان ترديد است؛ زيرا اگر هركس هرچه مى‏خواهد بگويد و پيامبران مردم را به حال خود رها كنند با بعثت و فلسفه وجودى انبيا سازگار نيست. انبيا آمدند تا جلو سخنان و افكار ناروا را بگيرند و ما نبايد بخاطر دلسوزى به يك چوپان بعثت موسى را لغو و بيهوده نشان دهيم.
در روايات مى‏خوانيم كه امام به كسى كه از پيش خود عبارتى را به دعا اضافه كرده بود و مى‏گفت: «يا مقلّب القلوب و الابصار» انتقاد كرد و فرمود: دعاى صحيح و آنچه بيان كرده‏ايم اين دعاست: «يا مقلّب القلوب»، نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد و نبايد در آن تصرّف كنيد.
چنانكه در اول سوره‏ى حجرات به تمام مؤمنان سفارش شده كه در هيچ كارى بر خدا و رسولش تقدّم و پيشى نگيرند. «لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله