سلام حاج احمد. چون می دانستم بیداری مزاحمت شدم. فقط نمی دانم کجایی! در زندان های لیبی هستی؟ اسراییلی؟ یا کنار ارباب در بهشت نشسته ای و به حال من و شمخانی می خندی؟ حاج احمد بغض گلویم را گرفته. حاج احمد بیا به همه بگو تو از همه شجاع تر بودی. بیا به همه بگو فقط شمخانی در جبهه نجنگیده. بیا بگو که سیدعلی تو را از همه بیشتر دوست داشته و دارد. هرچند شما اهل این حرف ها نیستید. بیا حاج احمد. بیا اشک هایم را پاک کن و دلداریم بده. حاج احمد بیا تا کور شوند چشم هایی که نمی توانند تو را ببینند. شمخانی فکر می کند شما در خرمشهر فقط با مسجد جامع عکس یادگاری گرفته اید! بعد هم پیچیده اید به بازی. کاش یامین پور رحم نمی کرد و ضربه اش می کرد و دلم خنک می شد. حاج احمد بیا و آرامم کن.
قصد داشتم به مناسبت آزادسازی خرمشهر بنویسم. هر چقدر فکر کردم چیزی نیامد. شب بود. بعد از دیدن برنامه ی شاخص کانال های تلوزیون را بالا و پایین کردم ببینم چه خبر است. چند شبی بود توفیق نصیبم شده بود و از تلوزیون دور بودم. شبکه سه برنامه ی بگیر و نگیر دیروز؛ امروز؛ فردا را پخش می کرد. مهمان برنامه هم شمخانی بود. دوست داشتم صحبت های بچه جبهه ای تیم دوم خرداد را بشنوم. اگر برنامه را ندیدید چند خط باقی مانده را هم بخوانید. اگر هم دیدید باز بخوانید. البته عین جملات شمخانی ذکر نشده و قریب به مضمون را آورده ام. ساعت ۱ بامداد است و توقع بیجایی است اگر بخواهید که عین افاضات را بیاورم!
من این رویاهای صادقه و البته بعضی از توهمات در مورد امدادهای غیبی را قبول ندارم و ... امدادهای غیبی این نیست که بگوییم مردی سوار بر اسب با شمشیر آمد و ...
... بنی صدر خائن نبود. من این حرف را آن زمان هم زده ام. او قصد داشت پیروز جنگ شود و البته به دنبال آن پیروزی سیاسی در تهران را هم خواستار بود. او دنبال کیش و مات امام بود. اما خائن نبود! او در روش ها با امام اختلاف داشت. من محکم می گویم که بنی صدر خائن نبود ...
یامین پور گفت آقای شمخانی این چه حرفی است که شما می زنید؟ حاج احمد متوسلیان گفته بود اگر هلی کوپتر بنی صدر در پاوه بنشیند من خودم با آرپی جی هلی کوپتر را می زنم. شمخانی که انگار ته دلش عقده ای از حاج احمد داشته باشد با لحنی توام با مسخره گفت: دیدیم که هلی کوپتر نشست و کسی هم او را نزد و بنی صدر هم در پاوه فرماندهی کرد. حاج احمد بخند!
یامین پور گفت تفاوت بین دوم خردادی ها و سوم خردادی ها را در چه می بینید؟ شمخانی که سال ها با دوم خردادی ها سر یک سفره نشسته است نخواست نمکدان بشکند و از جواب دادن به این سوال امتناع کرد. شمخانی ترسید از این که مقابل خاتمی قرار بگیرد. او حتی از قرار گرفتن در مقابل موسوی هم ترسید. یک جورهایی جریان فتنه را هم از اساس تکذیب کرد. همه چیز را هم گل و بلبل دید و گفت امروز ما جنگی نداریم. بالاخره ایشان یک تحلیلگر تمام عیار است. گفت آقای یامین پور گویا شما توهم دارید! کی گفته امروز جنگ داریم؟ همه سوار کشتی انقلاب هستیم و ما نباید به زور کسی را از کشتی به بیرون پرت کنیم. اینجا بود که یامین پور به شمخانی رحم کرد. دروغ بزرگ شمخانی این بود که خود را بسیجی معرفی کرد. بعد هم چند جمله با استفاده از کلمات ولایت فقیه و مقام معظم رهبری و حضرت آقا ساخت و خود را یک ولایت مدار روشنفکر و البته مطیع معرفی کرد. انصافا باید بگوییم خوب ژست ولایتمدارها و روشنفکرها را همزمان با هم گرفته بود.
آقای شمخانی در ضمن هنوز معنای پیروزی و شکست در جنگ از نگاه امام را هم نمی داند. تحلیل هایش از پیروزی و شکست در جنگ دقیقا همان چیزی بود که در کتاب های غربی خوانده بود.
قصه جام زهر را هم خواب آور دانست و در ادامه دکتر حسن عباسی را از فراری های جنگ و بدهکاران به انقلاب دانست و خود را طلبکار.
منبع: سايت [You must be registered and logged in to see this link.]
قصد داشتم به مناسبت آزادسازی خرمشهر بنویسم. هر چقدر فکر کردم چیزی نیامد. شب بود. بعد از دیدن برنامه ی شاخص کانال های تلوزیون را بالا و پایین کردم ببینم چه خبر است. چند شبی بود توفیق نصیبم شده بود و از تلوزیون دور بودم. شبکه سه برنامه ی بگیر و نگیر دیروز؛ امروز؛ فردا را پخش می کرد. مهمان برنامه هم شمخانی بود. دوست داشتم صحبت های بچه جبهه ای تیم دوم خرداد را بشنوم. اگر برنامه را ندیدید چند خط باقی مانده را هم بخوانید. اگر هم دیدید باز بخوانید. البته عین جملات شمخانی ذکر نشده و قریب به مضمون را آورده ام. ساعت ۱ بامداد است و توقع بیجایی است اگر بخواهید که عین افاضات را بیاورم!
من این رویاهای صادقه و البته بعضی از توهمات در مورد امدادهای غیبی را قبول ندارم و ... امدادهای غیبی این نیست که بگوییم مردی سوار بر اسب با شمشیر آمد و ...
... بنی صدر خائن نبود. من این حرف را آن زمان هم زده ام. او قصد داشت پیروز جنگ شود و البته به دنبال آن پیروزی سیاسی در تهران را هم خواستار بود. او دنبال کیش و مات امام بود. اما خائن نبود! او در روش ها با امام اختلاف داشت. من محکم می گویم که بنی صدر خائن نبود ...
یامین پور گفت آقای شمخانی این چه حرفی است که شما می زنید؟ حاج احمد متوسلیان گفته بود اگر هلی کوپتر بنی صدر در پاوه بنشیند من خودم با آرپی جی هلی کوپتر را می زنم. شمخانی که انگار ته دلش عقده ای از حاج احمد داشته باشد با لحنی توام با مسخره گفت: دیدیم که هلی کوپتر نشست و کسی هم او را نزد و بنی صدر هم در پاوه فرماندهی کرد. حاج احمد بخند!
یامین پور گفت تفاوت بین دوم خردادی ها و سوم خردادی ها را در چه می بینید؟ شمخانی که سال ها با دوم خردادی ها سر یک سفره نشسته است نخواست نمکدان بشکند و از جواب دادن به این سوال امتناع کرد. شمخانی ترسید از این که مقابل خاتمی قرار بگیرد. او حتی از قرار گرفتن در مقابل موسوی هم ترسید. یک جورهایی جریان فتنه را هم از اساس تکذیب کرد. همه چیز را هم گل و بلبل دید و گفت امروز ما جنگی نداریم. بالاخره ایشان یک تحلیلگر تمام عیار است. گفت آقای یامین پور گویا شما توهم دارید! کی گفته امروز جنگ داریم؟ همه سوار کشتی انقلاب هستیم و ما نباید به زور کسی را از کشتی به بیرون پرت کنیم. اینجا بود که یامین پور به شمخانی رحم کرد. دروغ بزرگ شمخانی این بود که خود را بسیجی معرفی کرد. بعد هم چند جمله با استفاده از کلمات ولایت فقیه و مقام معظم رهبری و حضرت آقا ساخت و خود را یک ولایت مدار روشنفکر و البته مطیع معرفی کرد. انصافا باید بگوییم خوب ژست ولایتمدارها و روشنفکرها را همزمان با هم گرفته بود.
آقای شمخانی در ضمن هنوز معنای پیروزی و شکست در جنگ از نگاه امام را هم نمی داند. تحلیل هایش از پیروزی و شکست در جنگ دقیقا همان چیزی بود که در کتاب های غربی خوانده بود.
قصه جام زهر را هم خواب آور دانست و در ادامه دکتر حسن عباسی را از فراری های جنگ و بدهکاران به انقلاب دانست و خود را طلبکار.
منبع: سايت [You must be registered and logged in to see this link.]
