حمایت ایران از کشورها و ملت هایی که به طور کلی در مقابل سیاست های امریکا قد علم کرده اند ، و همداستانی و سازواری کشورما با چنین کشورهایی ، سبب می شود تا مبحثی به نام اعتماد سازی و مذاکره بدون پرداخت هزینه های پیدا و پنهان و به اصطلاح با ج دادن ها به امریکا و ایادی این ابرقدرت در جهان ، مثل اتحادیه اروپا ، بی معنی باشد. مذاکره غیرمستقیم با نمایندگانی از اتحادیه اروپا ، و ورود برزیل و ترکیه به بحث حل مشکل هسته ای ایران ، دقیقا" بر اساس این سازو کارها ی منطقه ای و جهانی صورت می گیرد، و شاید ایران ترجیح می دهد که اگر قرار است امتیازی به کشوری اعطاء کند ، این کشور ارتباط چندانی با سیاست ها و یا حداقل اقتصاد امریکا نداشته باشد ، که البته این امری ساده لوحانه به نظر می آید . برزیل و ترکیه ، هر دو کشوری تا خرخره مقروض به بانک جهانی و سایر سازمان ها ی بانکی و مالی بین المللی هستند و اقتصاد آنها چندان رضایت بخش نیست ، اگرچه ترکیه به عنوان یک کشور همسایه و مسلمان ؛ به ویژه در یک دهه ی اخیر سیاست هایش چرخشی نسبتا" محسوس داشته و مثلا" در سازمان کنفرانس اسلامی علیه اسرائیل مواضعی شفاف داشته ، اما این مواضع برای ترمیم رابطه ی سیاه و تیره ی ترکیه با جهان اسلام و فلسطین محسوب می شود و نمی توان از آن به عنوان یک شیفتینگ قابل تامل سیاسی و عدول از مواضع استراتژیک ترکیه ی نوین ، یاد کرد. در آن سوی جهان و در امریکای لاتین نیز ؛ برزیل کشوری صنعتی اما محصور در مشکلات بسیار عدیده ی اقتصادی ، تولیدی و توزیعی است که لازمه ی خروجش ازبحران داخلی ، فرافکنی به خارج از مرزهای خود است که پیدا کردن بازار و انجام مبادلات دو سویه و چند سویه ی تجاری می تواند امتیازات بالایی برای این کشور بحران زده امریکایی باشد و ما براین اساس و به طور طبیعی بایستی در آینده ی نه چندان دور شاهد معاملات اقتصادی کلان مانند صنایع ماشین سازی با برزیل باشیم و همچنین فعالیت های مشترک در بازار محصولات کشاورزی و دامی . و اما ترکیه ؛ این کشور نیز بر اساس سیاست های راهبردی اش دارد خودش را برای هرچه نزدیک تر ساختن به اتحادیه ی اروپا آماده می سازد و تلاش زاید الوصف ترکیه برای پیوستن به اتحادیه ی اروپا از این دست است . لاجرم نمی توان اذعان داشت و امیدوار بود که ترکیه را جز به عنوان یک میانجی موقت تا زمان تامین منافع ملی اش چیز دیگری به شمار آورد ، همان طور که نمی توان برروی برزیل چنین حسابی باز کرد. ایران باید به داشته های منطقه ای ، خود اتکایی درونی با اصلاح ساختارهای سیاسی ، مدنی ، اجتماعی و اقتصادی و مدیریتی اش ، اکتفاء کند و در این شرایط نظری هم به خارج از مرزهای جغرافیایی خود داشته باشد و ما می بینیم که متاسفانه روسیه علی زغم همه ی هشدارهایی که دلسوزان و کارشناسان ایرانی در دنیای سیاست پیرامون بازی چند جانبه ی روسیه با ما دادند ، موءثر واقع نشد و میلیاردها روبل یا دلار سرمایه گذاری ایران به همراه امتیازات سیاسی و اقتصادی زیادی که به این کشور دادیم ، منجربه بازی روسیه با امریکا و امتیاز گیری از این ابرقدرت با کارت ایران شده است . انسجام یک طراحی کوتاه مدت راهبردی در سیاست های منطقه ای به علاوه ی تحرکات گسترده ی دیپلماتیک خواهد توانست ایران را از این وضعیت نجات داده و سایه ی تحریم ها را بر سر ملت کم رنگ تر کند .