حالا چرا میوهفروش؟ این همه شغل؟ به خدا که حرف دل همه نرمافزار نویسای ایرانی همینه… بخونید:
1- عدم وجود گارانتی: بعد از فروش نرم افزار باید آن را گارنتی کنی. برخلاف بسیاری از مشاغل که شما بابت گارانتی پول اضافه میگیرد و نزد خود نگه میدارید، در نرم افزار بر عکس عمل می شود و این کارفرمای شماست که از شما تضمین (درصدی از قرارداد، چک تضمین، سفته و یا ضمانتنامه بانکی یا همه مواد) میگیرد. در حالیکه میوهفروشی گارانتی ندارد، جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود.
1- عدم وجود گارانتی: بعد از فروش نرم افزار باید آن را گارنتی کنی. برخلاف بسیاری از مشاغل که شما بابت گارانتی پول اضافه میگیرد و نزد خود نگه میدارید، در نرم افزار بر عکس عمل می شود و این کارفرمای شماست که از شما تضمین (درصدی از قرارداد، چک تضمین، سفته و یا ضمانتنامه بانکی یا همه مواد) میگیرد. در حالیکه میوهفروشی گارانتی ندارد، جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود.
2- بازه کوتاه زمان فروش: یک پروژه نرمافزاری ماهها طول میکشد و باعث فرسایش نیروی کار میشود در حالیکه در میوهفروشی، صبح زود بار میوه و سبزی میآوری، حداکثر تا ظهر سبزی ها تمام میشود، میوهها هم بسته به محیط شما، در مدت زمان کوتاهی فروش میروند و شما باز هم بار جدیدی میآورید.
3- تغییر نیاز ندارید: رایج است که نیازهای مشتری، تازه زمانی آشکار میشود که شما نرمافزار را فروختهاید و مشتری متوقع است که در چارچوب همان قرارداد تغییرات اعمال شود، حتی اگر ماهیت تغییر کند. اما در میوهفروشی، خریدار که از مغازه خارج شد شما دیگر مسؤولیتی ندارید، اگر تصمیمش عوض شد، شما نگران نیستید، یک کالای جدید به وی میفروشید.
4- عدم ارجاع محصول: در نرمافزار اگر محصول شما کار نکرد و یا قدیمی شد مشتری یا ارجاع میدهد و یا دیگر سراغش نمیآید، در میوهفروشی شما میوه سالم را به مردم به قیمت گران، میوه نیمه خراب را ارزانتر به مردم کم درآمدتر و احتمالا میوه کاملاً خراب را به آبمیوه فروشیها و نمیدانم لواشک سازیها میفروشید!
5- واسطهگری به جای تولید: در میوهفروشی شما محلی برای عرضه کالاهای دیگران هستید، معمولاً افزایش قیمت بین میدان میوه و ترهبار با مغازه شما چند برابراست. اما در نرمافزار شما تولید میکنید و دردسرهای آن را دارید، تازه در انتها و پس از کسر انواع مالیات و بیمه هزینه تولید را در بیاورید خیلی هنر کرده اید!
6- مدیریت نیروی انسانی، خیر!: شما در شرکت نرمافزاری با نیروی لوس و نازک نارنجی کارشناس سر و کار دارید که کافی است یک کم ناراحت شود، هوس کانادا به سرش می زند، اما در [You must be registered and logged in to see this link.]یکی دو کارگر از برادران افغانی میگیرید، مثل ساعت برای شما کار میکنند و غر که نمی زنند هیچ با همه سختیها هم میسازند.
7- فصلی بودن کار، تعطیل: در تولید و فروش نرمافزار شما وابسته به زمان هستید، برای مثال دولتیها معمولاً در ماههای خاصی خرید بیشتری میکنند، یا در فروردین و اردیبهشت شما با افت فروش مواجه میشوید، اما در میوهفروشی هر فصلی میوه خودش را دارد و شما آن را میآورید، هر میوهای هم طرفدار خاص خودش را دارد و شما تقریباً در همه سال فروش خود را یکنواخت خواهید داشت. شب عید ها هم که جای خودش را دارد و شما پوست خلایق را حسابی خواهید کند.
8- بازار دائمی: نرمافزاریها مانند یک کارگر ساختمانی هستند، باید ساختمانی ساخته شود تا به آنان نیاز باشد، وقتی بودجه IT کشور صفر شود که نمیتوان پروژهای تعریف کرد که نرمافزاری روی آن کار کند، چون هنوز از دیدگاه اغلب تصمیم گیرندگان ما، نرمافزار یک کار تشریفاتی است. اما میوهفروشی نیاز روز مردم است، همه، هر روز خرید خودشان را دارند، وضع مردم بد هم بشود باز هم مهمانی میآید که شما وادار شوید حتما میوه خوب بخرید.
9- درهم است: در نرمافزار شما قاصر هستید از اینکه به یک مشتری بفهمانید نرمافزار با نرمافزار متفاوت است. چون با یک چیز انتزاعی طرف است، بین نرمافزاری حسابداری 5 هزارتومانی با حسابداری 10 میلیون تومانی فرقی قائل نیست. در حالیکه در میوهفروشی، مشتری تفاوت سیب با سیب را در مییابد و اگر دنبال کیفیت خوب است پولش را هم میپردازد.
10- شما فقط میوه را میفروشید: در نرمافزار وقتی شما نرمافزاری عرضه میکنید، داستان عرضه خدمات پس از فروش شروع میشود، آموزش کاربران (بعضا واقعا تعطیل!) تبدیل اطلاعات و انتقال آنها از سیستم قدیمی به جدید، عرضه سختافزار، نگرانی از کارکردن نرم افزار روی هر نوع سخت افزار آشغالی که مشتری به شما میدهد و… اما در میوهفروشی، شما فقط میوه را میفروشید، اینکه هندوانه را چطور می خورند، گیلاس را چطور؟ اینکه آیا مشتری ظرف مناسبی برای نگهداری میوه دارد و یا خیر نیز به شما ربطی ندارد.
11- یک بار برای همیشه، هرگز: نرمافزار را که میفروشید مشتری توقع دارد این نرم افزار مادام العمر باشد برایش، به سادگی حاضر نیست قرارداد پشتیبانی و ارتقاء نرم افزار ببندد، اما همه میدانیم که یک میوه را برای همه سال نمیتوان نگه داشت، خورده میشود بالاخره! باید میوه جدیدی خرید!
12- باگ: خرابی میوه نگرانی ندارد، روشهای نگهداری میوه معلوم است و اگر شما یک کم تجربه پیدا کنید میتوانید به سادگی آن را نگهداری کنید، اما در نرمافزار آنقدر مشکلات متعدد و متفاوت پیش می آید که شما گیج میشوید که این خطا از کجاست و راه حلش چطور است؟ مناطق بحرانی، آنقدر خطایابی را سخت می کنند که شما نیاز به فاز مجزایی برای آن پیدا میکنید و هزینه زیادی برای هر خطا می پردازید، تازه تضمینی وجود ندارد که همه خطا ها را پیدا کرده باشید و روز تحویل به مشتری، جلوی چشم وی، آنقدر سیستم خطا می دهد که شما آب می شوید و زمین دهان باز میکند و شما را میبلعد.
13- آن که خربزه میخورد پای لرزش مینشیند: شما مسؤول نحوه استفاده مشتری از میوه نیستید، مهم نیست برایتان که در عزا بخورند یا در عروسی، مهم نیست که به طرف نمی سازد یا می سازد. اما در نرمافزار، کافی است از نرمافزار شما سوء استفاده شود، نمیدانم چرا یقه شما را می گیرند که چرا از طریق نرمافزار شما به ما آسیب وارد شد، چرا هک شد، چرا ….؟
14- دوره بازپرداخت سریع: در میوهفروشی به محض فروش میوه پولتان را می گیرید، اما در نرمافزار تازه پروژه را که تحویل دادید و صورتجلسه کردید، باید بدوید به دنبال پولتان، آنقدر این پول دادن دیر و تکه تکه می شود که به نوش داروی پس از مرگ سهراب میماند، به شکلی که بعضی وقت ها بی خیال پولتان می شوید.
15- تنوع مشتری: شما در یک شرکت نرمافزاری با طیف خاصی از مشتری سروکار دارید، یا دولتی یا خصوصی یا آموزشی یا… اما در میوهفروشی شما قیدی برای مشتری ندارید، زن و مرد، کوچک و بزرگ، دارا و ندار، پیر و جوان، شهری و روستایی،… همه به نوعی مشتری شما هستند، آن هم مشتری دائمی که از همه چیز میگذرد الا از خوردن!
16- کپی رایت: در میوهفروشی نمیتوانید یک میوه را بخرید و تکثیر کنید ولی نرمافزار را میتوانید، خوب هم می توانید. اگر تولید کننده ناراحت هم شد مهم نیست، چون یا قانون کافی نداریم و یا آنقدر این قضیه پیچیده است که شما بی خیال می شوید.
پینوشت 1: نمیدانم چرا با وجود همه این استدلال های منطقی، میوه فروش نشدم. آرزو میکنم حداقل یک نفر این مطلب را بخواند و به راه راست هدایت شود! دست از مهندس نرم شدن بردارد و به قول بچه ها یک کار «شرافتمندانه» پیدا کند. امیدوارم
پینوشت 2: قصد جسارت به هیچ قشری، مهندس و کارشناس و میوهفروش و … نداشته و ندارم… مخلص همه مردم هم هستم. یه موقع به کسی بر نخورده باشه!!