هرگز دست باد به تماشا نمی رسد
هرگز دست محبتی به سر ِ ما نمی رسد
اینجا هرچه هست ، تنها یک اتفاق ساده نیست
اینجا هر چه نیست ، تنها می و باده و قداره نیست
سنگ سخت به دست مرد نرم و تُرد
اینجا سنگ هم به شکل یک ستاره نیست
هرگز آسمان پهن به تماشا و نظاره نیست
اینجا هرچه هست جز من ِ بیچاره نیست
شب دیگر از تیرگی یکباره و دوباره نیست
این ماندن از مُردن و کم از سودای خاره نیست
هرگز دست محبتی به سر ِ ما نمی رسد
اینجا هرچه هست ، تنها یک اتفاق ساده نیست
اینجا هر چه نیست ، تنها می و باده و قداره نیست
سنگ سخت به دست مرد نرم و تُرد
اینجا سنگ هم به شکل یک ستاره نیست
هرگز آسمان پهن به تماشا و نظاره نیست
اینجا هرچه هست جز من ِ بیچاره نیست
شب دیگر از تیرگی یکباره و دوباره نیست
این ماندن از مُردن و کم از سودای خاره نیست