[You must be registered and logged in to see this image.]


توماس هابز Thomas Hobbes فيلسوف و نويسنده انگليسي است كه انسان را موجودي ذاتا خودخواه، قدرت طلب، خواهان سلطه بر همنوع و استثمار ديگران دانسته است. وي درپنجم آوریل 1588 به دنيا آمد، 91 سال عمر كرد و چهارم دسامبر 1679 درگذشت. نظرات هابز در دهه های اخیر و بویژه در جریان بحران مالی سال 2009 که آزمندی چند آمریکایی آن را بوجود آورده و همه جهان را در آن غرق و گرفتار ساخته است بیش از هر زمان دیگر نقل و یادآوری می شود زیرا که وی راه حل مسئله را هم به دست داده است.
هابز كه واقعيت عقايد و فرضيه هاي او هر روز آشگارتر از روز پيش مي شود، طبيعت بشر را در ارتباط با نفس خود و جامعه تعريف كرده و گفته است كه رفتار يك انسان تابع خودخواهي ذاتي اوست و سه عامل باعث منازعه انسانها مي شود: رقابت بر سر منابع محدود براي تملك، بي اعتمادي نسبت به يكديگر، و بالاخره عشق و علاقه وافر به جلال و شكوه (قدرت). وي تصريح مي كند كه تا اين عوامل وجود داشته باشد نزاع (جنگ) و در نتيجه «ترس» از ميان نخواهد رفت و در چنين محيطي همه چيز نامطمئن است.
به اظهار هابز، تا بي اعتمادي نسبت به ديگران در زندگاني روزمره وجود داشته باشد بيم و خطر نزاع و جنگ هم ادامه خواهد داشت. هابز گفته است: پيشرفتهاي مادي و ساختن شهرهاي قشنگ، طبيعت انسان را تغيير نمي دهد. متمدن ترين كشور اگر بر كشور ديگر پيروز شود نسبت به مغلوب رفتاري وحشيانه خواهد داشت.
هابز نوشته است كه در غياب يك قانون بين المللي داراي ضمانت اجرايي استوار و اطمينان بخش، كشورهاي ضعيف شكار قوي ترها مي شوند، و به همين گونه انسانها در چنگال انسان دارای نیرو و اختیارات. هابز می گوید که براي تحت كنترل درآوردن اين وضعيت نامطلوب در يك جامعه ملي و بر طرف كردن احساس ترس و نیز تامين آسايش و جلوگيري از تجاوز افراد به حقوق و آزادي يكديگر و ... نياز به وجود يك دولت نيرومند در آن جامعه است كه بتواند بر خودخواهي افراد فائق آيد. چنين دولتي بايد توانمندي همه جانبه و قدرت تمام عيار داشته باشد و اين «حاكم تمام عیار» بايد متناسب با نياز روز وارد عمل شود و از قدرت و اختیارات خود استفاده كند. هابز گويد كه «قدرت حاكم» باید بگونه ای به چشم خورد و مسلط برکار خود باشد که حس استثمار و زورگويي در یک فرد از افراد را براي حصول به برتري و زندگاني فردی بهتر برای شخص خود مهار كند تا آرامش برقرار باشد و در جامعه ای که کینه افراد نسبت به فرد وجود نداشته باشد آرامش برقرار خواهد بود و نبود کینه و احساس ستم؛ آرامش خیال بوجود می آورد که لازمه خوشبخت زیستن است.
هابز درباره شرايط دولت گويد: دولت ـ فرد يا گروه ـ وقتي مشروعيت حكومت كردن خواهد داشت و مردم بايد اختيار و سرنوشت خود را به آن بسپارند كه همه اتباع را به يك چشم بنگرد و تبعيض قائل نشود. يك دولت نبايد كاري كند كه به اتباعش آسيب و زيان وارد آيد. انجام دقیق تکالیف و وظایف؛ میزان شایستگی یک دولت را به دست می دهد. دربرابر، اتباع هم بايد وفادار باشند و از انجام تكاليف شانه خالي نكنند.
هابز تاكيد بريافتن راهي جهت پايان دادن به احساس تنفر آشگار و پنهان ميان انسانها و جوامع دارد و هنر دولت را در تحقق اين امر مي داند. بزعم هابز، دولت بايد مانع تنازع مردم بر سر منافع و ربودن آن توسط قويتر ها و زرنگتر ها شود. هدف يك دولت از مجازات افراد نه تنها بايد اصلاح مقصر، بلکه " تنبّه " ديگران باشد، نه چشم در برابر چشم. بی طرفی و بلوغ دستگاه قضایی یک کشور بیش از هرعامل دیگر باعث کنترل دولت و اتباع و محافظت از حقوق هر دو می شود و وای به حال کشوری که از یک دستگاه قضایی واجد شرایط برخوردار نباشد و در این مورد، شرط اصلی یافتن قاضی عادل دارای توان تشخیص و قضاوت و رعایت بی طرفی و انصاف است و انتصاب و حمایت همگانی از او.
هابز قانون طبيعي و طبقه بندي آن را به تفصيل شرح داده و آن را به قانون عمومي و مصوبات پارلماني را قانون موضوعه تعبير كرده كه افراد را از انجام كارهايي منع و به انجام اموري تشويق مي كند و همه تاكيد او بر اين است كه اگر در جامعه (ملي و بين المللي) كنترل خودخواهي افراد از دست حاكم و مجري قانون (قانون طبيعي ـ قوانین موضوعه) خارج شود صلح و آرامش، آزادي و امنيت، سعادت و آسودگي خيال رخت بر خواهد بست و برقراركردن مجدد نظم، كاري آسان نخواهد بود. به اين ترتيب، هابز اهميت ويژه براي دستگاه قضايي يك جامعه قائل است و بر عادل و بي نظر و عالم بودن قاضي تاكيد مي كند و قاضی واجد شرایط را موجودي كمياب و در نتيجه گرانبها مي داند.
هابز در جاي ديگري از نوشته هايش 15 اصل براي كنترل خودخواهي افراد بيان داشته كه مهمترين اصل آن نفي و تقبيح «نخوت» است.
تاليفات مهم عبارتند از: «لوي ياتان (فريت دريايي)»، پيشنويس فلسفي رابطه حكومت و جامعه، مسائل مربوط به آزادي و ضرورتها و فرصتها، بحث فيلسوف و دانشجو، علل جنگ داخلي انگلستان، و «ايلياد و اديسه».
فرضيه هابز درباره حكومت، وي را به صورت يكي از پدران علوم سياسي در آورده است.