Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionحکایت ناصرالدین شاه و عمه اش Emptyحکایت ناصرالدین شاه و عمه اش

more_horiz
من در درستی‌ این واقعه زیاد مطمئن نیستم اما یک حقیقتی در این داستان هست این است که در کشور ما کسانی که در اریکه قدرت هستند هر کاری که میخواهند میکنند و برای قدرتمندان ایران هر کاری شدنی است پاینده باشید:

آورده اند که ناصرالدین شاه را عمه ای بود به غایتِ زیبایی و رعنایی و حسن و جمال. از قضای روزگار سلطان قَدَر قدرت را به رغم حرمسرایی عریض و طویل آکنده از همه قسم خوبرویانِ سیم تنِ پری چهره رای بر آن افتاد که با عمه ی خویش مزاوجت نماید و از شهد وصل عمه خانم خویش کامیاب شود. لذا تمامی علما و فقهای مملکت را فراخواند و ازشان صیغه ای، حدیثی، روایتی، آیه ای چیزی طلب نمود که معاشقت وی و عمه اش را روا گرداند. همگان انکار کردند که این خلاف نص شریعت است و اصلاً امکانش نیست که عمه از محرمان است و دین مبین نزدیکی با آنان را حرام اعلام کرده. هر آن چه علما اصرار کردند که ممکن نیست سلطان صاحبقران را پذیرفته نیامد و امر ملوکانه فرمودشان که بروند و بگردند و تفحص کنند بلکه چاره ای بیابند.
جمیع علما و فقهای قلمرو همایونی مدت ها گشتند و جستند و تحقیق نمودند و پس از ماه ها تلاش بی حاصل به محضر شاه رسیدند و عرض کردند: "قبله ی عالم، به فرموده ی همایونیِ حضرتعالی گشتیم تا جهت حلال گرداندن وصال حضرت والا و عمه ی اولیا راه چاره ای بیابیم، اما نشد".
ناصرالدین شاه دستی به سبیل خویش کشید و با لبخندی فاتحانه گفت: شما گَشتید و نشد، ولی ما کردیم و شد.
به نقل از سایت جرقه 5

descriptionحکایت ناصرالدین شاه و عمه اش EmptyRe: حکایت ناصرالدین شاه و عمه اش

more_horiz
انما الاعمال بالنیات ، چه می کرد و چه نمی کرد ، توفیری نمی کرد !!
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply