- اگه کلی واسه همه افه روشنفکری ميذاری بعد ميری تو يه مصاحبه فمينيستی ميگی يعنی چی مگه مرد آشپزی ميکنه؟! سه کردی داداش.

- اگه کلی پيش رفيقات چاخان کوهنورديهای هفتگيت رو کردی و هفته بعد که باهاشون ميری کوه نرسيده به ايستگاه اول بساط صبحونه رو راه ميندازي، سه کردی داداش.

- اگه رفتی تو يه جمع متال باز و مرتب از ارادت هات به جواد يساری فک زدی، سه کردی داداش.

- اگه دفعه اول که با نامزدت رفتی سينما وسط فيلم خوابت برد و آخر فيلم بهش گفتی فيلمش خيلی جالب بود، سه کردی داداش.

- اگه تو باد و بوران که پرنده تو خيابون پر نميزنه يه نفر تو رو سوار ماکسيمای بادمجونيش کرد و آخر سر يه ۵۰ تومانی گذاشتی روی داشبوردش، سه کردی داداش.

- اگه تو يه مهمونی فوق رسمی دستت رو تا آرنج توی سوراخ بينی مبارک ميکنی، سه کردی داداش.

- اگه پيش رفيقت کلی از فوايد مثبت اطلاع رسانی ماهواره سخنرانی کردی و بعد که رفتی خونشون چشم از کانال Stv تركيه بر نداشتی، سه کردی داداش.

- اگه يه ساله داري با طرف چت ميكني و تمون زير و بم زندگيت رو ريختي رو آب و يه روز بعد از كلي طاقچه بالا ميري و مي‌بيني كه طرف دخترخالته، سه كردي داداش.

- اگه دم از اصلاحات زدي و هي از دوم خردادي‌ها تعريف كردي و عصر موقع خونه رفتن از كيوست سر كوچه تون روزنامه كيهان مي خري و مي خوني، سه كردي داداش.

- اگه روز معلم خواستی استادت رو خوشحال کنی بعد جلوی اون بدبخت که سه نفر کمک ميکنن تا نفسش بالا بياد! بادکنک ترکنوندی، سه کردی داداش.

- اگه جلوي نامزدت از دست پخت مادرت تعريف مي ‌كني و بعد از گردش براي شام مي بريش رستوران، سه كردي داداش.

- اگه دم از فرهنگ استفاده صحيح از اينترنت می‌ زنی و وقتی مسنجرت رو باز می کنی شونصد تا ID اد شده بالا می ياد، سه کردی داداش.

- اگه رفتي دكتر داروساز شدي و داروخونه باز كردي و براي اينكه مشتريهات زياد بشن پشت شيشه نوشتي نواربهداشتي با نصب موجود است، سه كردي داداش.

- اگه ادعا داري كه از پديده وبلاگ بايد در امر آموزش و اطلاع رساني استفاده كرد و راه براه وبلاگ حاج محسن خدابيامرز رو مي خوني، سه كردي دادش.

- و در آخر اگه ادعاي مرام و معرفت و اين صوبتات مي شه و هر جا كه مي رسي دم از لوتي گري مي زني و وقتي وبلاگ ما رو مي خوني كامنت نمي زاري واقعاً‌ سه كردي داداش.

نتيجه گيري اخلاقي: اين دفعه رو كه سه كردي دفعه بعد مواظب باش.

نتيجه گيري منصفانه: اگه اين كارها رو يكي انجام بده مي گيم طرف خيلي سه كرده ولي اگه خودمون يه موقع سوتي بديم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

چيز

هيچ تا به حال فكر كرديد كه اگه جاي برخي از اسامي عوض مي‌ شد چه اتفاقي مي افتاد؟ مثلاً‌ فكر كنيد اصلا كلمه دست اختراع نشده بود و مردم براي بكار بردن اين كلمه از كلمه چيز استفاده مي كردند؟ آن وقت اتفاقات بدين شكل صورت مي گرفت.......

در كتاب علوم مي‌نوشتند: چيز خيلي مفيد است! با چيز مي توان اجسام را بلند كرد! بعضي از چيزها مو دارند و برخي ديگر بي‌ مو هستند! ولي كف چيز مو ندارد! هيچ وقت چيز خود را توي سوراخ نكنيد! زيرا ممكن است جانوران نوك چيزتان را گاز بگيرند! هميشه قبل از غذا چيز خود را با آب و صابون بشوئيد! هيچ وقت با چيز كثيف غذا نخوريد! خانمها هميشه دوست دارند به چيز خود لاك و كرم بمالند! اين عمل براي حفاظت از چيز خوب است! آدم وقتي سردش مي‌ شود چيزش را روي بخاري يا زير بغل مي‌ گيرد! در كتاب تاريخ مي نوشتند: اردشير دراز چيز به هندوستان لشكركشي كرد و چيز اجانب را كوتاه نمود! مردم در كوچه و بازار مي گويند: لامذهب چيز ما نمك نداره! به هر كسي كه خوبي كرديم جوابش بدي بود. عيب نداره از قديم گفتند كه با هر چيز بدي با همون چيز پس مي گيري!

پدري به فرزندش ادب ياد مي‌ دهد: پسرم هيچوقت چيزتو پيش مردم دراز نكن!

و پسر جواني در كتاب خاطرات خود مي‌ نويسد: آنروز من با دختر خانمي آشنا شدم و يكي از دوستانم ما را به هم معرفي كرد. او چيزش را دراز كرد و من چيزش را گرفتم و كمي فشار دادم! چه چيز گرم و لطيفي داشت! از خجالب زياد چيزش خيش شد! و دوستي ما از همان روز آغاز شد. ديروز باز هم او را در اتوبوس ديدم. چيزم را به ميله گرفتم و رفتم جلو. از ديدن من خوشحال شد و ما گرم صحبت شديم. اتوبوس خيلي تند مي‌ رفت و من براي اينكه او نيافتد چيزم را گذاشتم پشتش و كمي فشار دادم! از اينكار من خوشش آمد و لبخند زنان از من تشكر كرد! او دو ايستگاه بعد پياده شد و من نيز چيزمو برايش تكان دادم. امروز با هم در كافه ثريا قرار داشتيم. به داخل رفتيم و پشت يك ميز نشستيم. فضاي آنجا خيلي تيره و تار بود. من چيزمو گذاشتم روي چيزش و گفتم چيز شما چقدر كوچيك و نرمه! او هم گفت: چيز شما هم بزرگ و داغه! بعد از نوشيدن قوه بيرون آمديم. چيزامون تو چيز همديگه توي خيابون راه مي رفتيم و مردم نيز ما را نگاه مي گردند. او را تا خونشون رساندم و باز هم چيزمو گرفت و من هم چيزشو فشار دادم و از او دور شدم!

هوا خيلي سرد بود و يواش يواش آمدم طرف خونه. چيزم داشت يخ مي زد! از اينرو چيزمو گذاشتم توي جيبم! توي عالم خودم بودم كه ناگهاي يه چيز خورد پست گردنم!

نتيجه گيری: اگه ديدی يه موقع يکی چيزش رو برات دراز کرد فکر نکی که دستش و اشتباهی بگيريش فشارش بدی. خوب. آفرين بچه خوب