پاسخ به دو سئوال درباره روزنامه نگاری، روزنامه حرفه اي تر تهران ـ دولتی و غیر دولتی بودن روزنامه ها و راه ارتقاء كيفيت- از انوشیروان کیهانی زاده


یک ایرانی ـ آمریکایی که خودرا دانشجوی دوره دکترای ارتباطات و روزنامه نگاری معرفی کرده در ایمیل مورخ بیستم ژانویه 2010 خطاب به مولف نوشته است: "... من هرشب روزنامه ها و وبسایت های فارسی را در اینترنت می خوانم. از زمان انتصاب معاون تازه امور مطبوعاتی وزارت ارشاد هفته ای نیست که یک و یا چند نشریه اخطار نگیرند. این را هم می دانم که از سال 1981 (1360 هجری) جز به افراد مورد اعتماد (اصطلاحا «خودی» و تایید صلاحیت شده) به کسی دیگر پروانه نشریه مخصوصا روزنامه داده نشده است و چنین افرادی قاعدتا نباید کاری کنند که مستلزم صدور اخطار باشد. روزنامه نگاری قواعد و گرامر ویژه خود دارد. اگر اخبار و مطالب در این قالب نوشته شود گمان نمی کنم که اشکالی پیشامد کند و اخطاری صادر شود. روزنامه نگاری شعار نویسی، مشق نویسی و درد دل کردن خودمانی نیست. تصور من که از شش سال پیش به ایران نرفته ام این است که ایران دچار کمبود روزنامه نگار حرفه ای به معنای واقعی کلمه است. در روزنامه های ایران، نامه به سردبیر را بدون ذکر نام و نشانی درج می کنند که خلاف آیین روزنامه نگاری است و هرکس می تواند هرروز از ظنّ خود یک ستون نامه از این قبیل بنویسد. اخیرا بعضی از روزنامه های تهران اخبار را به صورت تفسیر و سبک قرن 19 می نویسند و خودرا در جای مخاطب قرن 21 قرار نمی دهند که حوصله خواندن و درک کردن آن را به آن صورت ندارد. بعضی خبرها که از خبرگزاری ها نقل می شود ناقص است و مخاطب نمی داند که چه شد. به عبارت دیگر، همان اطلاعیه دفتر روابط عمومی را نقل می کنند که حاوی چند جمله رسمی و اداری است. با ذکر این نمونه ها خواستم از شما که در «ویکی پدیا» نوشته اند بیش از پنج دهه تجربه روزنامه نگاری دارید و بی شک مثل من سایت های فارسی را در اینترنت می بینید دو سئوال کنم. یکی اینکه کدام روزنامه تهران حرفه ای تر است و اداره کردن روزنامه های دولتی که تیراژ برتر دارند چه فرقی با روزنامه های غیر دولتی دارد. با تشکر ....".

پاسخ پرسش یکم:

یک نشریه مقداری مرکب و کاغذ است و لذا حرفه ای بودنش بستگی مستقیم به سردبیر اجرایی آن دارد. اگر سردبیر اجرایی (رئیس اطاق خبر) یک روزنامه نگار تمام عیار باشد دبیران، نویسندگان و خبرنگاران خودرا از میان حرفه ای ها انتخاب و در این مسیر قرار می دهد و نشریه می شود حرفه ای کامل. حرفه ای بودن یعنی رعایت اصول خبرنویسی، مقاله نگاری و گزارش های ویژه (فیچر، و ...) و نیز تشخیص اهمیت خبر و اولویت و تقدم دادن برپایه اهمیت، جالب بودن و نیاز مخاطب. به علاوه، روزنامه نگار حرفه ای فردی است که شغل دیگری جز تدریس و پژوهش نداشته باشد و بیش از 30 درصد درآمد او از محلی دیگر تامین نشود. فلسفه این کار این است که روزنامه نگاری را پیشه مادام العمر خود بداند و مراقبت کند که وسیله معاش را ازدست ندهد. از آنجا که یک درخت را از میوه اش قضاوت می کنند مشاهده مطالب یک نشریه کیفیت سردبیر اجرایی (نه، سردبیر کل)را به دست می دهد. شما از ادیشن اینترنتی روزنامه ها کاپی بگیرید و در کنار هم بگذارید و یا در کتابخانه کنگره (آمریکا) آنهارا ببینید و با قواعدی که در بالا آمد و خودتان شاید بهتر از من بدانید مقایسه کنید و حرفه ای هارا ـ اگر باشند ـ کشف کنید. اگر به گفته ام تردید نکنید بنظر من حرفه ای ترین روزنامه کنونی تهران «روزنامه پول» است که از چند روز پیش در اینترنت آشگار شده است آدرس آن را به این دلیل که در فهرست های مربوط نیست برایتان می نویسم تا ببینید و قضاوت کنید و نظرتان را هم برایم بنویسید تا درج کنم.
مهران كرمي سردبير روزنامه پول
مهران کرمی سردبیر 41 ساله این روزنامه تجربه کار در رادیو تلویزیون و چندین نشریه را دارد، وفادار به اصول و قواعد ژورنالیسم است و تا آنجا که من اطلاع دارم قبلا معاون سردبیر شرق، اعتماد و هم میهن و سردبیر روزنامه کارگزاران بود. «روزنامه پول» به نظر اقتصادی می آید ولی در تعریف روزنامه نگاری، «خبر» از هرنوع در جهت آموزش عمومی و به صورت مطلق، اطلاع رسانی است و ارتباط به این ندارد که روزنامه فرهنگی باشد، اقتصادی باشد و یا سیاسی. همه نشریات می توانند خبر مطلق بنویسند و اطلاع رسانی کنند. روزنامه سیاسی یعنی وارد جنجال سیاسی شدن و جهتگیری، نه نوشتن خبر آن در قالب قواعد و با گرامر روزنامه نگاری.
[You must be registered and logged in to see this link.]

پاسخ پرسش دوم:
پاسخ به این سئوال بازمی گردد به پاسخ اول. اگر سردبیر یک روزنامه ـ صرف نظر از دولتی و غیر دولتی بودن آن ـ حرفه ای تمام عیار باشد محصول آن نشریه نیز حرفه ای و همانند نان و آب مورد نیاز مخاطب، و گرنه چیزی بیشتر از یک اداره دولتی با همان بوروکراسی نخواهد داشت. در وطن ما روزنامه ها از نوعی کمک مالی دولت برخوردارند که مغایر اصول روزنامه نگاری است که قوه چهارم دمکراسی شناخته شده است و در نتیجه نمی توان روزنامه دولتی و غیر دولتی را از هم جداکرد. به یاددارم در پاییز سال 1371 که غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران درصدد انتشار همشهری بود در نشست با چند روزنامه نگار قدیمی گفته بود که چون روزنامه های موجود تهران مطالب شهرداری را چاپ نمی کنند خودمان درصدد انتشار یک روزنامه غیر سیاسی در محدوده پایتخت برآمده ایم و علاوه بر اخبار شهرداری می خواهیم که به همشهریان اطلاعات بهداشتی و روزمره بدهیم و کاری کنیم که فی المثل هنگام عبور از خیابان از روی خط کشی عابر پیاده بروند، جوی آب را کثیف نکنند که پرورشگاه میکرب ها شود، به اتومبیل خود برسند، راه صرفه جویی یاد بگیرند و اسم همان بولتن داخلی شهرداری را هم بر این روزنامه نهاده ایم و .... روزنامه ای با این هدف نمی توانست بیش از چند هزار تیراژ داشته باشد. این نقش روزنامه نگاران قدیمی و سردبیر روزنامه (محمد عطریانفر) بود که آن را در صدر روزنامه های کشور قرار داد. روزنامه نگاران قدیمی (حرفه ای) در همشهری به ایجاد ستونها و صفحات تازه ـ مطالبی که مورد نیاز روزانه مخاطبان است ـ دست زدند و عطریانفر ـ از فعالان انقلاب سال 1357 ـ که قبلا در کیهان و رادیو تلویزیون تجربه آموخته بود با تلاش فراوان چندین ساله ضمیمه نیازمندی های همشهری را بوجود آورد که همان هدف کرباسچی بود که گفته بود «همشهری» باید واسطه میان مردم جهت رفع نیازشان باشد. روزنامه ایران که دو سال پس از همشهری انتشار یافت در چند سال اول عمر خود (دهه 1370) یک روزنامه حرفه ای تمام عیار بود. عیب بزرگ روزنامه های تهران عدم رعایت سازمان روزنامه به آن گونه است که پدران ژورنالیسم تجربه کرده و به صورت ضابطه درآورده اند که همانا طبقه بندی کارکنان اطاق خبر است. طبق این ضوابط فردی می تواند خبرنگار شود که ضمن داشتن تحصیلات مربوط دست کم دو سال دستیار خبرنگار بوده و زیر نظر او خبرگیری کرده باشد. و یک خبرنگار با کمتر از پنج سال تجربه نباید نویسنده ستادی (نشسته) اطاق خبر شود و دبیر میز باید دست کم ده سال خبرگیری، خبرنگاری و نویسنده ستادی کرده باشد. سردبیر اجرایی دست کم 15 سال تجربه موفق داشته باشد. سردبیر کل یک مقام سیاسی ـ اداری است. کار نویسنده ستادی تهیه و افزودن سابقه بر خبرها و یا دوباره نویسی آنها برحسب اهمیت و جای روزنامه است. دبیر میز باید در حوزه های مربوط به میز خود تخصص داشته باشد. تخصص اوست که کیفیت مطالب روزنامه را بالا می برد و عکس آن باعث افت می شود. برای مثال؛ فردی را که از دانش پزشگی بی اطلاع و بی علاقه به یادگرفتن آن است نباید دبیر میز امور بهداشت کرد. دیده شده است که روزنامه های دولتی که در تعاریف روزنامه نگاری، نشریه تخصصی هستند نه جامع و عمومی این قواعدرا رعایت نمی کنند و برحسب سیاست و خواست مدیر و مقام دولتی ارشد سردبیر و دبیر و ... منصوب می کنند. یکی از علل شکست شوروی و اقمار آن و فروپاشی همین ورود «بوروکراسی» به رسانه هایشان بود.