حسین شریعتمداری ،در سرمقاله ی روز شنبه ی خود با عنوان "چگونه مطمئن شديد؟!" محموداحمدی نژاد را به خاطر اظهارات اخیرش در خصوص تبادل سوخت هسته ای ، مورد انتقاد قرار داده و بدون آن که از رحیم مشایی نام ببرد، از رییس جمهوری خواسته است که مراقب برخی اطرافیانش که لباس دوست به تن دارند اما به بیگانه وابسته اند، باشد.
یادداشت آقای شریعتمداری ، که اتفاقا تا حدودی از لحنی محترمانه برخوردار است، را بخوانید:
آن بخش از سخنان رئيس جمهور محترم كشورمان در گفت وگوي تلويزيوني سه شنبه ايشان-13/11/88- كه به موضوع تبادل سوخت هسته اي اختصاص داشت به گونه اي بود كه متاسفانه مي توانست سوء برداشت مبني بر عقب نشيني جمهوري اسلامي ايران از اصول قبلاً اعلام شده را در پي داشته باشد و از اين روي استقبال همراه با ابهام و ترديد محافل غربي و طرف هاي آسيايي را به دنبال داشت.
آقاي احمدي نژاد در اين مصاحبه تلويزيوني كه به طور مستقيم و زنده از شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش مي شد، گفت؛ «بعضي از كشورها واقعاً همكاري با ايران را پذيرفته اند كه اين موجب ناراحتي بعضي ها همچون انگليس و رژيم صهيونيستي شد و گفتند كه اگر تقابل به تعامل تبديل شود، كار تمام است» آقاي احمدي نژاد با اشاره به روند گفت وگوهاي چند ماه اخير ايران با آژانس درباره تبادل اورانيوم غني شده زير 4درصد با اورانيوم غني شده 20درصدي كه مورد نياز رآكتور تهران است گفت؛ «اخيراً دوباره پيغام هايي از سوي اين كشورها داده شده كه گفتند بياييد بنشينيد صحبت كنيم و حتي سوخت شما در ايران بماند و ما سوخت مورد نياز شما را درست مي كنيم و با شما مبادله مي كنيم، هر چند اگر ما سوختمان را بدهيم واقعاً مشكلي ندارد كه بعضي ها بي خودي سرو صدا كردند... بعضي ها در كشورمان گفتند كه سوخت را از ما مي گيرند و ديگر به ما نمي دهند ولي بايد ديد اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند، حرف چه كسي در دنيا اثبات مي شود و آن وقت معلوم مي شود كه حرف آژانس و امضاكنندگان اين قرارداد بي اعتبار است و اين موجب مي شود كه كارهايمان را خودمان انجام دهيم.»
درباره اين بخش از اظهارات رئيس جمهور محترم كشورمان اشاره به چند نكته ضروري به نظر مي رسد:
1- در بهار سال جاري، كشورهاي آمريكا، روسيه و فرانسه كه از نياز كشورمان به اورانيوم 20درصد غني شده براي رآكتور تهران - با كاربرد توليد راديو ايزوتوپ ها- باخبر بودند به عنوان يك پيشنهاد اعلام كردند كه آماده اند در قبال دريافت اورانيوم غني شده بين 3 تا 5 درصد كشورمان اورانيوم 20 درصد غني شده تحويل دهند. پاسخ به اين پيشنهاد اگرچه به بررسي هاي بعدي در ايران موكول شد ولي برخي از دست اندركاران برنامه هسته اي كشورمان پيشنهاد ارائه شده از سوي 1+5 را عقب نشيني! حريف تلقي كرده و براين تصور بودند كه پيشنهاد مورد اشاره به مفهوم پذيرش چرخه غني سازي 3 تا 5 درصدي اورانيوم در ايران است، يعني همان نقطه اي كه طي 7 سال گذشته موضوع چالش هسته اي بوده است، غافل از آن كه پيشنهاد ياد شده اگرچه خالي از عقب نشيني نبود ولي دام خطرناكي براي به يغما بردن دستاورد چند ساله جمهوري اسلامي ايران در توليد اورانيوم غني شده 3 تا 5 درصدي است. با اين توضيح كه بعد از تحويل گرفتن اورانيوم توليد شده در كشورمان از تحويل اورانيوم 20 درصدي به بهانه هاي مختلف، از جمله قطعنامه هاي چندگانه شوراي امنيت سازمان ملل و... خودداري ورزند و از اين طريق، خواسته غيرقانوني و نامشروعي را كه به علت ايستادگي و مقاومت ايران طي 7 سال چالش به دست نياورده اند، آسان و بي دردسر و در جريان يك ترفند موذيانه به دست آورند.
اين ترفند با تيزبيني و كياست- بگذاريد بگوئيم- رهبرمعظم انقلاب روبرو شده و ناكام ماند. چگونه؟!...
2- اجازه بدهيد همين جا پرانتزي باز شود. در همان روزها آقاي مهندس موسوي- احتمالا باز هم تصادفي و بدون ارتباط با بيگانگان!- كه ترفند مشترك آمريكا، انگليس و فرانسه را پذيرفته شده تلقي مي كرد، طي مصاحبه اي با اشاره به تصميم ايران براي تحويل اورانيوم غني شده، بخش قابل توجهي از سخنراني انتخاباتي خود را به انتقاد از اين تصميم- كه برخلاف تصور ايشان و تلقي آمريكا با مخالفت ايران روبرو شده بود- اختصاص داده و گفت؛ دستاورد 7 ساله چالش هسته اي كشورمان را بر باد داده اند!!... حالا پرانتز بسته و نقطه، سر خط؛
3- بعد از بررسي پيشنهاد وين به ايران، اين پيشنهاد با چند شرط قابل بحث و بررسي و موافقت احتمالي اعلام شد. از جمله آن كه؛
الف: تبادل اورانيوم در داخل خاك ايران انجام بپذيرد.
ب: ابتدا اورانيوم غني شده 20 درصدي به ايران تحويل داده شود و بعد از اطمينان نسبت به سالم و استاندارد بودن محموله، اورانيوم 3 تا 5 درصد غني شده به طرف هاي خارجي تحويل گردد.
ج: تبادل برخلاف پيشنهاد 1+5، به طور تدريجي و با مقادير كم صورت پذيرد.
و....
شرايط اعلام شده جمهوري اسلامي ايران، آب سردي بود كه روي ترفند موذيانه و مشترك آمريكا، انگليس، فرانسه و- بخوانيد اسرائيل- ريخته شد و بار ديگر نشان داد كه ايران اسلامي با برخورداري از موهبت الهي ولايت فقيه، نفوذناپذيرتر و زيرك تر از آن است كه از سوي سران نظام سلطه بين المللي قابل فريب دادن باشد.
4- برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد مي گويند «اگر ما سوختمان را بدهيم واقعاً مشكلي ندارد...» و توضيح مي دهند كه «اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند حرف چه كسي در دنيا اثبات مي شود؟ و آن وقت معلوم مي شود كه حرف آژانس و امضاءكنندگان اين قرارداد بي اعتبار است»! كه بايد گفت؛ مگر آژانس بين المللي انرژي اتمي و گروه 1+5 تاكنون و طي چالش 7 ساله هسته اي كشورمان به مفاد NPT، پادمان هاي مربوطه، اساسنامه آژانس و اصول قانوني و تعريف شده حقوقي و فني پايبند بوده اند كه آقاي احمدي نژاد معتقدند اگر اورانيوم تحويل گرفته را پس ندهند نشانه قانون شكني آنها خواهد بود؟ آيا، ارجاع پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت با نص صريح بند «C» از ماده 12 اساسنامه آژانس مغايرت ندارد؟! كه مطابق آن، پرونده كشور عضو تنها در دو حالت اثبات انحراف فعاليت هسته اي از صلح آميز به توليد سلاح DIVERSION و يا عدم پايبندي به معاهده -NON COMPLIANCE - قابل ارجاع به شوراي امنيت خواهد بود؟! آيا در هيچيك از گزارش هاي بازرسان آژانس به انحراف فعاليت هسته اي كشورمان اشاره اي شده بود؟ و مگر در اجلاس نوامبر 2004 شوراي حكام، پرونده هسته اي ايران را فاقد قصور و تقصير باقيمانده اعلام نكرده بودند؟
بنابراين چرا پرونده هسته اي ايران را به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع دادند؟ آيا فعاليت هسته اي كشورمان بعد از آنهمه بازرسي هاي آژانس و گزارش هاي چندباره، مشمول فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد- با موضوع توسل به زور- بود كه با استناد به اين فصل چندين قطعنامه عليه جمهوري اسلامي ايران صادر كردند؟! آيا، اين قانون شكني هاي آشكار و دهها - و شايد صدها- نمونه ديگر از اين دست قانون شكني ها و زورگويي هاي آژانس و تروئيكاي اروپايي و گروه 1+5 نشانه بارز و غيرقابل انكار عدم پايبندي آنان به قوانين بين الملل، مفاد NPT، پادمان هاي مربوطه و منشور سازمان ملل متحد نيست؟ و آيا اين قانون شكني ها از سوي مجامع و مراكز مستقل دنيا محكوم نشده است؟! ولي حريف كماكان به قانون شكني هاي خود عليه برنامه هسته اي ايران اسلامي ادامه داده است.
بنابراين آيا عاقلانه است كه اورانيوم غني شده كشورمان، يعني حاصل 7 سال چالش و استقامت هسته اي ايران اسلامي را به آنها تحويل بدهيم و بعد اگر پس ندادند، به قول حضرتعالي دلمان به اين خوش باشد كه «معلوم مي شود حرف آژانس و امضاءكنندگان قرارداد بي اعتبار است»!! مگر در بي اعتبار بودن قول و قرارها و حتي تعهدات رسماً امضاء شده و قوانين رسماً پذيرفته شده از سوي حريف شك داريد كه براي اثبات آن چنين پيشنهاد خطرناكي را توصيه مي فرمائيد؟ آنهم به قيمت از دست رفتن حاصل دسترنج و مقاومت چندين ساله در چالش هسته اي؟!
5- رئيس جمهور محبوب و انقلابي كشورمان در همان مصاحبه تلويزيوني گفته اند «اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند» ضمن آن كه معلوم مي شود «حرف آژانس و امضاءكنندگان قرارداد بي اعتبار است، اين موجب مي شود كه كارهايمان را خودمان انجام دهيم» كه بايد گفت؛ مگر تاكنون كارهايمان را خودمان انجام نمي داده ايم؟! مخصوصاً آن كه برادر عزيزمان آقاي دكتر احمدي نژاد از اصلي ترين مسئولان پي گير خودكفايي هسته اي بوده اند و در اين راه گام هاي درخور تحسين و شجاعانه فراواني نيز برداشته اند و اما، چنانچه منظور رئيس جمهور محترم، توليد سوخت 20 درصدي براي رآكتور تهران است، كه ايشان بهتر مي دانند، انجام آن اولا؛ در تأسيسات هسته اي كشورمان به آساني امكان پذير است و ثانياً؛ مطابق مفاد NPT كمترين منع قانوني و مغايرت با مفاد پيمان ياد شده ندارد.
6- ايشان فرموده اند «بنده مطمئن شدم كه اين كشورها مي خواهند اين تقابل را به تعامل تبديل كنند»! كه معلوم نيست جناب احمدي نژاد عزيز در برخورد آژانس و 1+5 با برنامه هسته اي ايران، چه نشانه و قرينه اي ملاحظه فرموده اند كه با اطمينان از تصميم آنان براي تبديل تقابل به تعامل سخن مي گويند؟ شواهد و اسناد موجود نه تنها از چنين اطميناني حكايت ندارد بلكه نقطه مقابل آن را اثبات مي كند.
آقاي رئيس جمهور مي فرمايند «بعضي از كشورها واقعاً همكاري با ايران را پذيرفته اند كه اين موجب ناراحتي بعضي ها همچون انگليس و رژيم صهيونيستي شد» در اين بخش لازم بود جناب آقاي احمدي نژاد درباره «بعضي از كشورها» كه تعامل با ايران را پذيرفته اند، توضيح بيشتري مي دادند، چرا كه در نگاه اول تصور مي شود مقصود ايشان از «بعضي كشورها» نمي تواند كشورهاي بيرون از حلقه 1+5 باشد و از آن ميان تعامل روسيه و چين قابل پذيرش است. از انگليس هم به عنوان كشوري كه مخالف تعامل است ياد كرده اند، بنابراين مي ماند آمريكا و فرانسه و اما، فرانسه در اين ميان جايگاه چنداني ندارد ولي «آمريكا» چه؟!
كاش آقاي احمدي نژاد از آمريكا نيز به عنوان كشوري كه با ايران خصومت و كينه توزي ديرينه دارد، ياد مي كردند، مخصوصاً آن كه كينه توزي آمريكا بر هيچكس پوشيده نيست و به قول حضرت امام(ره) همه فريادها بايد بر سر آمريكا كشيده شود.
تاكيد آقاي احمدي نژاد بر خصومت آمريكا مخصوصاً به اين علت ضروري بود كه اين روزها شايعات بي اساسي مبني بر تمايل يكي از افراد نزديك به رئيس جمهور محترم براي تعامل با آمريكا، وجود دارد. و قرينه هايي نظير رويكرد ايشان به عرصه هاي سياسي و فرهنگي مورد قبول آمريكا و ناهمخوان با مباني ارزشي انقلاب، به گوش مي رسد و گاه به چشم مي خورد!
و بالاخره، برادر عزيز و گرامي و رئيس جمهور انقلابي و مردمي، مبادا خداي نخواسته، در كنار حضرتعالي كساني يافت شوند كه به جسم در ميان شما و به دل در حلقه ديگران باشند!
حسین شریعتمداری
یادداشت آقای شریعتمداری ، که اتفاقا تا حدودی از لحنی محترمانه برخوردار است، را بخوانید:
آن بخش از سخنان رئيس جمهور محترم كشورمان در گفت وگوي تلويزيوني سه شنبه ايشان-13/11/88- كه به موضوع تبادل سوخت هسته اي اختصاص داشت به گونه اي بود كه متاسفانه مي توانست سوء برداشت مبني بر عقب نشيني جمهوري اسلامي ايران از اصول قبلاً اعلام شده را در پي داشته باشد و از اين روي استقبال همراه با ابهام و ترديد محافل غربي و طرف هاي آسيايي را به دنبال داشت.
آقاي احمدي نژاد در اين مصاحبه تلويزيوني كه به طور مستقيم و زنده از شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش مي شد، گفت؛ «بعضي از كشورها واقعاً همكاري با ايران را پذيرفته اند كه اين موجب ناراحتي بعضي ها همچون انگليس و رژيم صهيونيستي شد و گفتند كه اگر تقابل به تعامل تبديل شود، كار تمام است» آقاي احمدي نژاد با اشاره به روند گفت وگوهاي چند ماه اخير ايران با آژانس درباره تبادل اورانيوم غني شده زير 4درصد با اورانيوم غني شده 20درصدي كه مورد نياز رآكتور تهران است گفت؛ «اخيراً دوباره پيغام هايي از سوي اين كشورها داده شده كه گفتند بياييد بنشينيد صحبت كنيم و حتي سوخت شما در ايران بماند و ما سوخت مورد نياز شما را درست مي كنيم و با شما مبادله مي كنيم، هر چند اگر ما سوختمان را بدهيم واقعاً مشكلي ندارد كه بعضي ها بي خودي سرو صدا كردند... بعضي ها در كشورمان گفتند كه سوخت را از ما مي گيرند و ديگر به ما نمي دهند ولي بايد ديد اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند، حرف چه كسي در دنيا اثبات مي شود و آن وقت معلوم مي شود كه حرف آژانس و امضاكنندگان اين قرارداد بي اعتبار است و اين موجب مي شود كه كارهايمان را خودمان انجام دهيم.»
درباره اين بخش از اظهارات رئيس جمهور محترم كشورمان اشاره به چند نكته ضروري به نظر مي رسد:
1- در بهار سال جاري، كشورهاي آمريكا، روسيه و فرانسه كه از نياز كشورمان به اورانيوم 20درصد غني شده براي رآكتور تهران - با كاربرد توليد راديو ايزوتوپ ها- باخبر بودند به عنوان يك پيشنهاد اعلام كردند كه آماده اند در قبال دريافت اورانيوم غني شده بين 3 تا 5 درصد كشورمان اورانيوم 20 درصد غني شده تحويل دهند. پاسخ به اين پيشنهاد اگرچه به بررسي هاي بعدي در ايران موكول شد ولي برخي از دست اندركاران برنامه هسته اي كشورمان پيشنهاد ارائه شده از سوي 1+5 را عقب نشيني! حريف تلقي كرده و براين تصور بودند كه پيشنهاد مورد اشاره به مفهوم پذيرش چرخه غني سازي 3 تا 5 درصدي اورانيوم در ايران است، يعني همان نقطه اي كه طي 7 سال گذشته موضوع چالش هسته اي بوده است، غافل از آن كه پيشنهاد ياد شده اگرچه خالي از عقب نشيني نبود ولي دام خطرناكي براي به يغما بردن دستاورد چند ساله جمهوري اسلامي ايران در توليد اورانيوم غني شده 3 تا 5 درصدي است. با اين توضيح كه بعد از تحويل گرفتن اورانيوم توليد شده در كشورمان از تحويل اورانيوم 20 درصدي به بهانه هاي مختلف، از جمله قطعنامه هاي چندگانه شوراي امنيت سازمان ملل و... خودداري ورزند و از اين طريق، خواسته غيرقانوني و نامشروعي را كه به علت ايستادگي و مقاومت ايران طي 7 سال چالش به دست نياورده اند، آسان و بي دردسر و در جريان يك ترفند موذيانه به دست آورند.
اين ترفند با تيزبيني و كياست- بگذاريد بگوئيم- رهبرمعظم انقلاب روبرو شده و ناكام ماند. چگونه؟!...
2- اجازه بدهيد همين جا پرانتزي باز شود. در همان روزها آقاي مهندس موسوي- احتمالا باز هم تصادفي و بدون ارتباط با بيگانگان!- كه ترفند مشترك آمريكا، انگليس و فرانسه را پذيرفته شده تلقي مي كرد، طي مصاحبه اي با اشاره به تصميم ايران براي تحويل اورانيوم غني شده، بخش قابل توجهي از سخنراني انتخاباتي خود را به انتقاد از اين تصميم- كه برخلاف تصور ايشان و تلقي آمريكا با مخالفت ايران روبرو شده بود- اختصاص داده و گفت؛ دستاورد 7 ساله چالش هسته اي كشورمان را بر باد داده اند!!... حالا پرانتز بسته و نقطه، سر خط؛
3- بعد از بررسي پيشنهاد وين به ايران، اين پيشنهاد با چند شرط قابل بحث و بررسي و موافقت احتمالي اعلام شد. از جمله آن كه؛
الف: تبادل اورانيوم در داخل خاك ايران انجام بپذيرد.
ب: ابتدا اورانيوم غني شده 20 درصدي به ايران تحويل داده شود و بعد از اطمينان نسبت به سالم و استاندارد بودن محموله، اورانيوم 3 تا 5 درصد غني شده به طرف هاي خارجي تحويل گردد.
ج: تبادل برخلاف پيشنهاد 1+5، به طور تدريجي و با مقادير كم صورت پذيرد.
و....
شرايط اعلام شده جمهوري اسلامي ايران، آب سردي بود كه روي ترفند موذيانه و مشترك آمريكا، انگليس، فرانسه و- بخوانيد اسرائيل- ريخته شد و بار ديگر نشان داد كه ايران اسلامي با برخورداري از موهبت الهي ولايت فقيه، نفوذناپذيرتر و زيرك تر از آن است كه از سوي سران نظام سلطه بين المللي قابل فريب دادن باشد.
4- برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد مي گويند «اگر ما سوختمان را بدهيم واقعاً مشكلي ندارد...» و توضيح مي دهند كه «اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند حرف چه كسي در دنيا اثبات مي شود؟ و آن وقت معلوم مي شود كه حرف آژانس و امضاءكنندگان اين قرارداد بي اعتبار است»! كه بايد گفت؛ مگر آژانس بين المللي انرژي اتمي و گروه 1+5 تاكنون و طي چالش 7 ساله هسته اي كشورمان به مفاد NPT، پادمان هاي مربوطه، اساسنامه آژانس و اصول قانوني و تعريف شده حقوقي و فني پايبند بوده اند كه آقاي احمدي نژاد معتقدند اگر اورانيوم تحويل گرفته را پس ندهند نشانه قانون شكني آنها خواهد بود؟ آيا، ارجاع پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت با نص صريح بند «C» از ماده 12 اساسنامه آژانس مغايرت ندارد؟! كه مطابق آن، پرونده كشور عضو تنها در دو حالت اثبات انحراف فعاليت هسته اي از صلح آميز به توليد سلاح DIVERSION و يا عدم پايبندي به معاهده -NON COMPLIANCE - قابل ارجاع به شوراي امنيت خواهد بود؟! آيا در هيچيك از گزارش هاي بازرسان آژانس به انحراف فعاليت هسته اي كشورمان اشاره اي شده بود؟ و مگر در اجلاس نوامبر 2004 شوراي حكام، پرونده هسته اي ايران را فاقد قصور و تقصير باقيمانده اعلام نكرده بودند؟
بنابراين چرا پرونده هسته اي ايران را به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع دادند؟ آيا فعاليت هسته اي كشورمان بعد از آنهمه بازرسي هاي آژانس و گزارش هاي چندباره، مشمول فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد- با موضوع توسل به زور- بود كه با استناد به اين فصل چندين قطعنامه عليه جمهوري اسلامي ايران صادر كردند؟! آيا، اين قانون شكني هاي آشكار و دهها - و شايد صدها- نمونه ديگر از اين دست قانون شكني ها و زورگويي هاي آژانس و تروئيكاي اروپايي و گروه 1+5 نشانه بارز و غيرقابل انكار عدم پايبندي آنان به قوانين بين الملل، مفاد NPT، پادمان هاي مربوطه و منشور سازمان ملل متحد نيست؟ و آيا اين قانون شكني ها از سوي مجامع و مراكز مستقل دنيا محكوم نشده است؟! ولي حريف كماكان به قانون شكني هاي خود عليه برنامه هسته اي ايران اسلامي ادامه داده است.
بنابراين آيا عاقلانه است كه اورانيوم غني شده كشورمان، يعني حاصل 7 سال چالش و استقامت هسته اي ايران اسلامي را به آنها تحويل بدهيم و بعد اگر پس ندادند، به قول حضرتعالي دلمان به اين خوش باشد كه «معلوم مي شود حرف آژانس و امضاءكنندگان قرارداد بي اعتبار است»!! مگر در بي اعتبار بودن قول و قرارها و حتي تعهدات رسماً امضاء شده و قوانين رسماً پذيرفته شده از سوي حريف شك داريد كه براي اثبات آن چنين پيشنهاد خطرناكي را توصيه مي فرمائيد؟ آنهم به قيمت از دست رفتن حاصل دسترنج و مقاومت چندين ساله در چالش هسته اي؟!
5- رئيس جمهور محبوب و انقلابي كشورمان در همان مصاحبه تلويزيوني گفته اند «اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند» ضمن آن كه معلوم مي شود «حرف آژانس و امضاءكنندگان قرارداد بي اعتبار است، اين موجب مي شود كه كارهايمان را خودمان انجام دهيم» كه بايد گفت؛ مگر تاكنون كارهايمان را خودمان انجام نمي داده ايم؟! مخصوصاً آن كه برادر عزيزمان آقاي دكتر احمدي نژاد از اصلي ترين مسئولان پي گير خودكفايي هسته اي بوده اند و در اين راه گام هاي درخور تحسين و شجاعانه فراواني نيز برداشته اند و اما، چنانچه منظور رئيس جمهور محترم، توليد سوخت 20 درصدي براي رآكتور تهران است، كه ايشان بهتر مي دانند، انجام آن اولا؛ در تأسيسات هسته اي كشورمان به آساني امكان پذير است و ثانياً؛ مطابق مفاد NPT كمترين منع قانوني و مغايرت با مفاد پيمان ياد شده ندارد.
6- ايشان فرموده اند «بنده مطمئن شدم كه اين كشورها مي خواهند اين تقابل را به تعامل تبديل كنند»! كه معلوم نيست جناب احمدي نژاد عزيز در برخورد آژانس و 1+5 با برنامه هسته اي ايران، چه نشانه و قرينه اي ملاحظه فرموده اند كه با اطمينان از تصميم آنان براي تبديل تقابل به تعامل سخن مي گويند؟ شواهد و اسناد موجود نه تنها از چنين اطميناني حكايت ندارد بلكه نقطه مقابل آن را اثبات مي كند.
آقاي رئيس جمهور مي فرمايند «بعضي از كشورها واقعاً همكاري با ايران را پذيرفته اند كه اين موجب ناراحتي بعضي ها همچون انگليس و رژيم صهيونيستي شد» در اين بخش لازم بود جناب آقاي احمدي نژاد درباره «بعضي از كشورها» كه تعامل با ايران را پذيرفته اند، توضيح بيشتري مي دادند، چرا كه در نگاه اول تصور مي شود مقصود ايشان از «بعضي كشورها» نمي تواند كشورهاي بيرون از حلقه 1+5 باشد و از آن ميان تعامل روسيه و چين قابل پذيرش است. از انگليس هم به عنوان كشوري كه مخالف تعامل است ياد كرده اند، بنابراين مي ماند آمريكا و فرانسه و اما، فرانسه در اين ميان جايگاه چنداني ندارد ولي «آمريكا» چه؟!
كاش آقاي احمدي نژاد از آمريكا نيز به عنوان كشوري كه با ايران خصومت و كينه توزي ديرينه دارد، ياد مي كردند، مخصوصاً آن كه كينه توزي آمريكا بر هيچكس پوشيده نيست و به قول حضرت امام(ره) همه فريادها بايد بر سر آمريكا كشيده شود.
تاكيد آقاي احمدي نژاد بر خصومت آمريكا مخصوصاً به اين علت ضروري بود كه اين روزها شايعات بي اساسي مبني بر تمايل يكي از افراد نزديك به رئيس جمهور محترم براي تعامل با آمريكا، وجود دارد. و قرينه هايي نظير رويكرد ايشان به عرصه هاي سياسي و فرهنگي مورد قبول آمريكا و ناهمخوان با مباني ارزشي انقلاب، به گوش مي رسد و گاه به چشم مي خورد!
و بالاخره، برادر عزيز و گرامي و رئيس جمهور انقلابي و مردمي، مبادا خداي نخواسته، در كنار حضرتعالي كساني يافت شوند كه به جسم در ميان شما و به دل در حلقه ديگران باشند!
حسین شریعتمداری