[You must be registered and logged in to see this image.]
نوشتار حاضر با ارائه یافتههای یک تحقیق در سطح ملی، به این موضوع میپردازد که چرا دختران ایرانی ازدواج خودشان را به تاخیر میاندازند.
نوشتار حاضر با ارائه یافتههای یک تحقیق در سطح ملی، به این موضوع میپردازد که چرا دختران ایرانی ازدواج خودشان را به تاخیر میاندازند.
این تحقیق با مقایسه برخی متغیرهای اساسی در بین ۱۲۹۱ نفر از دو گروه دختران متاهل (۶۵۳نفر) و دختران مجرد (۶۳۸نفر) ۲۵تا۴۴ ساله پنج استان تهران، مازندران، لرستان، خراسان رضوی و کردستان، به نتایجی دست یافته است که شناخت آن در چرایی موضوع و دست یافتن به دادههای بهتر برای تحلیل موضوع به روشن شدن ابعاد ماجرا کمک می کند.
افزایش تحصیلات دختران ایرانی باعث استقلال فکری و آزادی هرچه بیشتر آنها از اطرافیان به خصوص والدین شده و در نتیجه کسب چنین آزادی و به عبارتی حرکت از ازدواج ترتیب داده شده به ازدواج خودانتخابی، ازدواج را براساس معیارهای شخصی تعریف کرده و آن را به تاخیر میاندازد.
براساس این تحقیق میانگین تحصیلات دختران مجرد برابر با ۷۱/۱۴ سال و دختران متاهل برابر با ۹۵/۱۲ سال است. تحلیل اقتصادی و شیءگرایانه دختران از ازدواج، سهم زیادی در افزایش سن ازدواج آنان داشته است. دختران مجرد با این اعتقاد که هزینههای ازدواج، بیش از فایدههای آن است،
بر این باورند که ازدواج موجب میشود تا آنها از برخی فرصتهای دیگر خود (بهخصوص پیشرفت در تحصیل، کار و شغل) جا بمانند و هزینه این فرصتها بیش از آن هزینهای است که فرد باید با ازدواج نکردن از دست بدهد.
۳۹ درصد از دختران مجرد و ۲۱درصد از دختران متاهل چنین اعتقادی داشتند. افزون بر این، این نگرش به افزایش هزینههای فرصت در میان دخترانی که تحصیلات بالاتری دارند، بیشتر وجود دارد. دخترانی که از تحصیلات بالاتری برخوردارند، ارزش فرصتهای از دست رفته برای آنها بالاتر است.
ساختار نابهنجار و آشفته اقتصادی و اجتماعی (مانند طلاق) جامعه نیز موجب کاهش قطعیتهای اقتصادی و اجتماعی، افزایش آنومی اقتصادی و اجتماعی، افزایش ناامیدی اجتماعی، تغییر معیارها، خواستهها و انتظارات خانوادهها و دختران و پیامدهای دیگری شده که به نوبه خود در فشردهسازی دایره همسرگزینی و تاخیر ازدواج جوانان موثر بودهاند. شدت تاثیر شرایط بد اقتصادی و زمانبندی ازدواج جوانان زمانی بیشتر است که در چنین شرایطی، هنجارهای فرهنگی در ارتباط با هزینههای ازدواج و استاندارد زندگی تغییر نکرده و با آن هماهنگ نشده است.
برخورداری دختر ایرانی از آزادیهای اقتصادی و اجتماعی موجب شده تا آنان به واهمه از این گمانه برسند که با ازدواج کردن، دیگر این آزادیها را نخواهند داشت.
طبق نتایج این تحقیق، این ترس از دست دادن آزادی در نتیجه ازدواج، در بین ۳۷٫۷ درصد از دختران مجرد و ۳۰٫۹ درصد از دختران متاهل دیده شده است. ضمن آنکه این گرایش در بین دختران شاغل و با تحصیلات بالاتر بیشتر بوده است.
نتایج نشان داد که هرچه تعداد اعضای خانواده و نیز تعداد دختران مجرد در خانواده کمتر باشد، ازدواج دیرتر صورت میگیرد.
تعداد اعضای خانواده در بین دختران مجرد از یکطرف و تعداد اعضای دختر مجرد در خانواده این دختران، کمتر از تعداد مشابه هر دوی آنها در خانواده دختران متاهل بوده است.
تحقیق نشان داد دخترانی که از طبقه اقتصادی و اجتماعی خانوادگی بالاتری برخوردارند، دیرتر ازدواج میکنند.
۱۴درصد از دختران مجرد و ۹٫۶ درصد از دختران متاهل از طبقه بالای اقتصادی و اجتماعی بودند. برخورداری این دختران از تحصیلات بیشتر، استقلال و آزادی بیشتر، اعمال فشار و نظارت کمتر، خانواده هستهای و… ازدواج آنان را بیشتر به تاخیر میاندازد تا دخترانی که از طبقات پایین جامعه هستند.-
بیاعتمادی به پسران نیز عامل دیگری است که باعث شده تا دختران ایرانی کمتر تن به ازدواج دهند.
۸۶٫۳درصد از دختران مجرد و ۸۷ درصد از دختران متاهل اعتقاد داشتند که این روزها اعتماد کردن به یکپسر برای ازدواج کار دشواری است.
نوشتار حاضر با ارائه یافتههای یک تحقیق در سطح ملی، به این موضوع میپردازد که چرا دختران ایرانی ازدواج خودشان را به تاخیر میاندازند.
نوشتار حاضر با ارائه یافتههای یک تحقیق در سطح ملی، به این موضوع میپردازد که چرا دختران ایرانی ازدواج خودشان را به تاخیر میاندازند.
این تحقیق با مقایسه برخی متغیرهای اساسی در بین ۱۲۹۱ نفر از دو گروه دختران متاهل (۶۵۳نفر) و دختران مجرد (۶۳۸نفر) ۲۵تا۴۴ ساله پنج استان تهران، مازندران، لرستان، خراسان رضوی و کردستان، به نتایجی دست یافته است که شناخت آن در چرایی موضوع و دست یافتن به دادههای بهتر برای تحلیل موضوع به روشن شدن ابعاد ماجرا کمک می کند.
افزایش تحصیلات دختران ایرانی باعث استقلال فکری و آزادی هرچه بیشتر آنها از اطرافیان به خصوص والدین شده و در نتیجه کسب چنین آزادی و به عبارتی حرکت از ازدواج ترتیب داده شده به ازدواج خودانتخابی، ازدواج را براساس معیارهای شخصی تعریف کرده و آن را به تاخیر میاندازد.
براساس این تحقیق میانگین تحصیلات دختران مجرد برابر با ۷۱/۱۴ سال و دختران متاهل برابر با ۹۵/۱۲ سال است. تحلیل اقتصادی و شیءگرایانه دختران از ازدواج، سهم زیادی در افزایش سن ازدواج آنان داشته است. دختران مجرد با این اعتقاد که هزینههای ازدواج، بیش از فایدههای آن است،
بر این باورند که ازدواج موجب میشود تا آنها از برخی فرصتهای دیگر خود (بهخصوص پیشرفت در تحصیل، کار و شغل) جا بمانند و هزینه این فرصتها بیش از آن هزینهای است که فرد باید با ازدواج نکردن از دست بدهد.
۳۹ درصد از دختران مجرد و ۲۱درصد از دختران متاهل چنین اعتقادی داشتند. افزون بر این، این نگرش به افزایش هزینههای فرصت در میان دخترانی که تحصیلات بالاتری دارند، بیشتر وجود دارد. دخترانی که از تحصیلات بالاتری برخوردارند، ارزش فرصتهای از دست رفته برای آنها بالاتر است.
ساختار نابهنجار و آشفته اقتصادی و اجتماعی (مانند طلاق) جامعه نیز موجب کاهش قطعیتهای اقتصادی و اجتماعی، افزایش آنومی اقتصادی و اجتماعی، افزایش ناامیدی اجتماعی، تغییر معیارها، خواستهها و انتظارات خانوادهها و دختران و پیامدهای دیگری شده که به نوبه خود در فشردهسازی دایره همسرگزینی و تاخیر ازدواج جوانان موثر بودهاند. شدت تاثیر شرایط بد اقتصادی و زمانبندی ازدواج جوانان زمانی بیشتر است که در چنین شرایطی، هنجارهای فرهنگی در ارتباط با هزینههای ازدواج و استاندارد زندگی تغییر نکرده و با آن هماهنگ نشده است.
برخورداری دختر ایرانی از آزادیهای اقتصادی و اجتماعی موجب شده تا آنان به واهمه از این گمانه برسند که با ازدواج کردن، دیگر این آزادیها را نخواهند داشت.
طبق نتایج این تحقیق، این ترس از دست دادن آزادی در نتیجه ازدواج، در بین ۳۷٫۷ درصد از دختران مجرد و ۳۰٫۹ درصد از دختران متاهل دیده شده است. ضمن آنکه این گرایش در بین دختران شاغل و با تحصیلات بالاتر بیشتر بوده است.
نتایج نشان داد که هرچه تعداد اعضای خانواده و نیز تعداد دختران مجرد در خانواده کمتر باشد، ازدواج دیرتر صورت میگیرد.
تعداد اعضای خانواده در بین دختران مجرد از یکطرف و تعداد اعضای دختر مجرد در خانواده این دختران، کمتر از تعداد مشابه هر دوی آنها در خانواده دختران متاهل بوده است.
تحقیق نشان داد دخترانی که از طبقه اقتصادی و اجتماعی خانوادگی بالاتری برخوردارند، دیرتر ازدواج میکنند.
۱۴درصد از دختران مجرد و ۹٫۶ درصد از دختران متاهل از طبقه بالای اقتصادی و اجتماعی بودند. برخورداری این دختران از تحصیلات بیشتر، استقلال و آزادی بیشتر، اعمال فشار و نظارت کمتر، خانواده هستهای و… ازدواج آنان را بیشتر به تاخیر میاندازد تا دخترانی که از طبقات پایین جامعه هستند.-
بیاعتمادی به پسران نیز عامل دیگری است که باعث شده تا دختران ایرانی کمتر تن به ازدواج دهند.
۸۶٫۳درصد از دختران مجرد و ۸۷ درصد از دختران متاهل اعتقاد داشتند که این روزها اعتماد کردن به یکپسر برای ازدواج کار دشواری است.