با يك نگاه گذرا مىتوان اين گونه تحليل كرد كه تمام قرآن براى اتّصال مخلوق به خالق و هدايت بندگان است و جلوه اين اتّصال و هدايت يافتگى در آن است كه انسان غير خدا را كنار بگذارد و بگويد: «بسم الله» و تنها رنگ الهى را بپذيرد و جهتگيرى توحيدى داشته باشد و فانىها را به باقى ربط دهد.
ايمان، عشق، توكل، قداستدادن، بيمهكردن، هدفمندكردن، فرار از شيطان، ياد خدا و محبوب، عبوديت و بندگى، خروج از تكبّر و اظهار عجز و نياز به درگاه الهى و پاسخ منفى دادن به هوسها، جلوهها، طاغوتها و پناهندگى كامل به خدا، همه در «بسم الله» نهفته است.
آرى، كسى كه «به نام الله» مىگويد، معلوم مىشود كه به او ايمان دارد او را دوست دارد، از او كمك همه جانبه مىخواهد و از انواع دشمنان به او پناه مىبرد، نسبت به او عشق ورزيده و اظهار بندگى مىكند.
تمام اين معانى در حرف «با» «بسم الله» نهفته است.
ايمان، عشق، توكل، قداستدادن، بيمهكردن، هدفمندكردن، فرار از شيطان، ياد خدا و محبوب، عبوديت و بندگى، خروج از تكبّر و اظهار عجز و نياز به درگاه الهى و پاسخ منفى دادن به هوسها، جلوهها، طاغوتها و پناهندگى كامل به خدا، همه در «بسم الله» نهفته است.
آرى، كسى كه «به نام الله» مىگويد، معلوم مىشود كه به او ايمان دارد او را دوست دارد، از او كمك همه جانبه مىخواهد و از انواع دشمنان به او پناه مىبرد، نسبت به او عشق ورزيده و اظهار بندگى مىكند.
تمام اين معانى در حرف «با» «بسم الله» نهفته است.