دکتر بهرام عکاشه متخصص زلزلهشناسی و استاد دانشگاه، پس از وقوع زمینلرزه اخیر در هائیتی در گفت و گو با خبرگزاری مهر گفت: «اگر زلزلهای که در هائیتی رخ داد در تهران به وقوع بپیوندد، ابعاد آن به مراتب سنگینتر و بزرگتر خواهد بود و معتقدم بزرگترین فاجعه تاریخ در تهران رقم خواهد خورد».
وی با مقایسه موقعیت زمینشناسانه تهران و هائیتی خاطر نشان کرد که شهر تهران روی رسوب نرم بنا شده و همین مسئله برای هائیتی نیز وجود دارد. به گفتهی وی هائیتی یک سرزمین کوهستانی است که بر روی گسلهای زلزلهخیز بنا شده و تهران نیز چنین شرایطی دارد.
دکتر بهروز گتمیری استاد ژئوتکنیک لرزهای و مدیریت سوانح طبیعی دانشگاه پاریس تایید میکند که تهران در یک منطقه زلزلهخیز واقع شده و احتمال لرزهخیزی این شهر را بسیار بالا تا هفت و چهاردهم ریشتر پیشبینی میکند.
اما وی در عین حال معتقد است با یک ساخت و ساز صحیح و مقاوم میتوان جلوی وقوع فاجعه در تهران را گرفت. به گفتهی او این امکان از نظر علمی و نیز از نظر اجرایی وجود دارد که در تهران ساخت و سازی صورت گیرد که در صورت وقوع یک زلزله با شدت هفت و چهاردهم ریشتر، نه خرابیای در ساختمانها ایجاد شود و نه حتی یک نفر کشته شود.
دکتر گتمیری میگوید: «ما ابزار این که خوب بسازیم را داریم. فقط باید نوعی شعور و آگاهی اجتماعی ایجاد شود تا صرفهجوییهای ۵ درصدی و ۱۰درصدی نکنیم به خاطر این که ارزانتر اما خرابتر و صدمهپذیرتر بسازیم. یک سری گرفتاریهای دیگر هم هست؛ مانند این که باید به آموزش کادرهای فنی، تکنسینهای فنی و کارگر ماهر، بهای بیشتری داده شود و این عرصه را هم پر کنیم. مهندسین خوب داریم، اما مملکت در این عرصه ضعیف است و اینگونه نیروهای متخصص میانی را کم دارد».
دکتر گتمیری که همزمان در دانشکده فنی دانشگاه تهران نیز تدریس میکند، معتقد است توان ایران در زمینه مقاومسازی بسیار کم است. او میگوید: «در عرصهی مقاومسازی ما خیلی عقب هستیم. واقعیت این است که خیلی دوریم. چون در این کار دقیقا باید جامعه داخل شود. یعنی اصلا کاری نیست که دولت انجام بدهد. دولت در یک سری بخشهایی که خود مالک آن است، باید این کار را انجام دهد. بقیهی آن به عرصهی تمهیدات و استراتژیهایی برمیگردد که مردم تشویق شوند؛ قوانینی گذاشته شود که مردم اگر عمل نکنند، یک سری تنبیهات را بپردازند و اگر هم در این جهت اقدام کنند، تشویقات کلانی را بهدست بیاورند که یک حرکت و موجی در مقاومسازی ساختمانهای عادی شهری ایجاد شود».
مشکلات عمده شهر تهران در ارتباط با زلزله
دکتر مهدی وظیفهدوست استاد برنامهریزی شهری در دانشگاه فنی دورتموند سه مشکل عمده برای شهر تهران برمیشمرد. تراکم زیاد و بیش از حد جمعیت یکی از این سه معضل است.
دکتر وظیفهدوست میگوید: «در کشورهایی مانند ایران و کشورهای خاورمیانه یکی از مشکلات بسیار عمده این است که تراکم جمعیت خیلی خیلی زیاد است. یعنی بسیار بیشتر از کشورهای اروپایی و شهرهای اروپایی که میشناسیم، مانند کلن و فرانکفورت است. در این کشورها حتی در نقاطی که جمعیت خیلی زیاد است، تراکم جمعیت بیش از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر در یک کیلومتر مربع نیست. در حالی که در شهری مانند تهران در بعضی نقاط ممکن است از ۱۰۰هزار نفر در یک کیلومتر مربع هم بیشتر باشد».
دومین مشکل از دید دکتر وظیفهدوست، نبودن فاصلهی برنامهریزیشده بین مناطق مسکونی، مناطق کاری و تجاری و مراکز تفریحی است. نبود این فاصله به اعتقاد او باعث میشود بر اثر زلزله خانههای زیادی خراب شوند بدون اینکه امکان کمکرسانی به آنها وجود داشته باشد.
نبودن استانداردهای کافی برای استقامت خانهها نیز سومین مشکل شهر تهران از دید دکتر وظیفهدوست است. او میگوید: «در شهری مانند تهران در قسمتهای فقیرنشین شهر، مانند جنوب تهران، ساختمانها بیشتر با آجر ساخته شدهاند و بتن و فولاد در ساختمانسازی به آن صورت به کار نرفته است. در نتیجه این ساختمانها در مقابل یک زلزلهی قوی هیچ استقامتی ندارند. به همین دلیل میتوان گفت در این قسمتها هرسه مشکل با هم وجود دارد؛ نبودن امکانات برای کمکرسانی، عدم استقامت کافی ساختمانها در برابر زلزله و عدم امکانات زیربنایی که حتما لازم است».
وجود این مشکلات در کلانشهر تهران برخی از کارشناسان را به فکر تغییر پایتخت انداخته است. اما دکتر گتمیری معتقد است این کار تنها پاک کردن صورت مسئله است. ضمن اینکه به اعتقاد وی تمام مناطق مسکونی ایران که بین دو رشته کوه البرز و زاگرس قرار دارند، زلزلهخیز هستند.
دکتر گتمیری میگوید: «من اصلا فکر نمیکنم انتقال پایتخت دردی دوا کند. به هرحال ۸ تا ۹ میلیون آدم در این شهر دارد زندگی میکند. گذشته از آن که ۱۳ میلیون آدم در روز در تهران تردد میکنند. جابهجایی پایتخت، این آدمها را جابهجا نمیکند. باید مساله را در جای خود حل کرد. جابهجا کردن وزارتخانه و بخشهای اداری و دولتی ممکن است افراد کمتری را در روز به تهران بیاورد، ولی جمعیتی که در تهران ساکن است که از آنجا نمیروند. افزایش جمعیت تهران هم دقیقا رشد طبیعی خود را دارد و ما مهاجرت خیلی خاصی به سمت تهران نداریم.در نتیجه یک ابرشهر داریم که باید به مقاومسازی آن بپردازیم. اینگونه صورت مسالهها را پاک کردن و انتقال دادن و اینها، راهحلهای دمکراتیک و راهحلهای خیلی روشن و فکر کردهای نیستند».
راهحلهای تهران چیست؟
دکتر مهدی وظیفهدوست میگوید برای کوچک کردن ابعاد فاجعه زلزله در تهران سه کار عمده باید انجام داد: یکی به وجود آوردن یک مدیریت بحران مرکزی، دوم روشهای بهینه مهار آتشسوزی و سوم آمادگی و پیشبینیهای لازم برای مدیریت امدادرسانی.
به اعتقاد وی مسئله آموزش مهار آتشسوزی پس از زلزله برای تهران از اهمیت ویژهای برخوردار است. او میگوید: «روی مسالهی مقابله با آتشسوزی و مهار آن باید خیلی بیشتر کار شود. مثلا در محلههای زیادی گروههایی تشکیل شوند که شیوهی مقابله با آتش و مهار آن را بیاموزند و بتوانند در صورت وقوع فاجعه، به سرعت وارد عمل شوند. چون یکی از خطرات بزرگی که هنگام وقوع زلزله پیش میآید، آتشسوزی است».
دکتر بهروز گتمیری نیز معتقد است ایران در زمینه مطالعاتی و پیشعملیاتی برای زلزله بسیار پیشرفت کرده اما هنوز از نقطه ایدهآل دور است. او میگوید: «بعد از زلزلهی منجیل در سال ۱۹۹۰ و بعد از زلزلهی بم، در ۲۰ سالی که من خودم به طریقی دارم میبینم و درگیر هستم، جهشها و حرکات بسیار بزرگی انجام شده است. به جایی نرسیدهایم که امروز رضایت بخش باشد، ولی نمیتوان منکر کارهایی هم که انجام گرفته، شد. چه در عرصهی تهیهی مدارک فنی و چه در عرصهی حتی همین آموزشها و عرصهی مدیریت بحران زلزله، یک سری حرکات انجام شده و با انجام این حرکات، وضعمان بهتر است.ولی من هم به عنوان یک متخصص که نگاه میکنم، میگویم از آنجایی که باید وضع ایدهآلمان باشد دوریم و باید برای رسیدن به آن وضع ایدهآل بسیار حرکت کنیم».
روز چهارشنبه سیام دیماه شهر فیروزکوه در نزدیکی تهران، پنج مرتبه لرزید. مردم این شهر شب را در خیابانها سپری کردند تا اگر زلزلهی شدیدی به وقوع پیوست زیر آوار نمانند. سازمان هلال احمر نیز اعلام آمادهباش کرده است. آیا زمان کافی برای رسیدن به ’’وضعیت ایدهآل‘‘ مورد نظر کارشناسان وجود دارد؟
وی با مقایسه موقعیت زمینشناسانه تهران و هائیتی خاطر نشان کرد که شهر تهران روی رسوب نرم بنا شده و همین مسئله برای هائیتی نیز وجود دارد. به گفتهی وی هائیتی یک سرزمین کوهستانی است که بر روی گسلهای زلزلهخیز بنا شده و تهران نیز چنین شرایطی دارد.
دکتر بهروز گتمیری استاد ژئوتکنیک لرزهای و مدیریت سوانح طبیعی دانشگاه پاریس تایید میکند که تهران در یک منطقه زلزلهخیز واقع شده و احتمال لرزهخیزی این شهر را بسیار بالا تا هفت و چهاردهم ریشتر پیشبینی میکند.
اما وی در عین حال معتقد است با یک ساخت و ساز صحیح و مقاوم میتوان جلوی وقوع فاجعه در تهران را گرفت. به گفتهی او این امکان از نظر علمی و نیز از نظر اجرایی وجود دارد که در تهران ساخت و سازی صورت گیرد که در صورت وقوع یک زلزله با شدت هفت و چهاردهم ریشتر، نه خرابیای در ساختمانها ایجاد شود و نه حتی یک نفر کشته شود.
دکتر گتمیری میگوید: «ما ابزار این که خوب بسازیم را داریم. فقط باید نوعی شعور و آگاهی اجتماعی ایجاد شود تا صرفهجوییهای ۵ درصدی و ۱۰درصدی نکنیم به خاطر این که ارزانتر اما خرابتر و صدمهپذیرتر بسازیم. یک سری گرفتاریهای دیگر هم هست؛ مانند این که باید به آموزش کادرهای فنی، تکنسینهای فنی و کارگر ماهر، بهای بیشتری داده شود و این عرصه را هم پر کنیم. مهندسین خوب داریم، اما مملکت در این عرصه ضعیف است و اینگونه نیروهای متخصص میانی را کم دارد».
دکتر گتمیری که همزمان در دانشکده فنی دانشگاه تهران نیز تدریس میکند، معتقد است توان ایران در زمینه مقاومسازی بسیار کم است. او میگوید: «در عرصهی مقاومسازی ما خیلی عقب هستیم. واقعیت این است که خیلی دوریم. چون در این کار دقیقا باید جامعه داخل شود. یعنی اصلا کاری نیست که دولت انجام بدهد. دولت در یک سری بخشهایی که خود مالک آن است، باید این کار را انجام دهد. بقیهی آن به عرصهی تمهیدات و استراتژیهایی برمیگردد که مردم تشویق شوند؛ قوانینی گذاشته شود که مردم اگر عمل نکنند، یک سری تنبیهات را بپردازند و اگر هم در این جهت اقدام کنند، تشویقات کلانی را بهدست بیاورند که یک حرکت و موجی در مقاومسازی ساختمانهای عادی شهری ایجاد شود».
مشکلات عمده شهر تهران در ارتباط با زلزله
دکتر مهدی وظیفهدوست استاد برنامهریزی شهری در دانشگاه فنی دورتموند سه مشکل عمده برای شهر تهران برمیشمرد. تراکم زیاد و بیش از حد جمعیت یکی از این سه معضل است.
دکتر وظیفهدوست میگوید: «در کشورهایی مانند ایران و کشورهای خاورمیانه یکی از مشکلات بسیار عمده این است که تراکم جمعیت خیلی خیلی زیاد است. یعنی بسیار بیشتر از کشورهای اروپایی و شهرهای اروپایی که میشناسیم، مانند کلن و فرانکفورت است. در این کشورها حتی در نقاطی که جمعیت خیلی زیاد است، تراکم جمعیت بیش از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر در یک کیلومتر مربع نیست. در حالی که در شهری مانند تهران در بعضی نقاط ممکن است از ۱۰۰هزار نفر در یک کیلومتر مربع هم بیشتر باشد».
دومین مشکل از دید دکتر وظیفهدوست، نبودن فاصلهی برنامهریزیشده بین مناطق مسکونی، مناطق کاری و تجاری و مراکز تفریحی است. نبود این فاصله به اعتقاد او باعث میشود بر اثر زلزله خانههای زیادی خراب شوند بدون اینکه امکان کمکرسانی به آنها وجود داشته باشد.
نبودن استانداردهای کافی برای استقامت خانهها نیز سومین مشکل شهر تهران از دید دکتر وظیفهدوست است. او میگوید: «در شهری مانند تهران در قسمتهای فقیرنشین شهر، مانند جنوب تهران، ساختمانها بیشتر با آجر ساخته شدهاند و بتن و فولاد در ساختمانسازی به آن صورت به کار نرفته است. در نتیجه این ساختمانها در مقابل یک زلزلهی قوی هیچ استقامتی ندارند. به همین دلیل میتوان گفت در این قسمتها هرسه مشکل با هم وجود دارد؛ نبودن امکانات برای کمکرسانی، عدم استقامت کافی ساختمانها در برابر زلزله و عدم امکانات زیربنایی که حتما لازم است».
وجود این مشکلات در کلانشهر تهران برخی از کارشناسان را به فکر تغییر پایتخت انداخته است. اما دکتر گتمیری معتقد است این کار تنها پاک کردن صورت مسئله است. ضمن اینکه به اعتقاد وی تمام مناطق مسکونی ایران که بین دو رشته کوه البرز و زاگرس قرار دارند، زلزلهخیز هستند.
دکتر گتمیری میگوید: «من اصلا فکر نمیکنم انتقال پایتخت دردی دوا کند. به هرحال ۸ تا ۹ میلیون آدم در این شهر دارد زندگی میکند. گذشته از آن که ۱۳ میلیون آدم در روز در تهران تردد میکنند. جابهجایی پایتخت، این آدمها را جابهجا نمیکند. باید مساله را در جای خود حل کرد. جابهجا کردن وزارتخانه و بخشهای اداری و دولتی ممکن است افراد کمتری را در روز به تهران بیاورد، ولی جمعیتی که در تهران ساکن است که از آنجا نمیروند. افزایش جمعیت تهران هم دقیقا رشد طبیعی خود را دارد و ما مهاجرت خیلی خاصی به سمت تهران نداریم.در نتیجه یک ابرشهر داریم که باید به مقاومسازی آن بپردازیم. اینگونه صورت مسالهها را پاک کردن و انتقال دادن و اینها، راهحلهای دمکراتیک و راهحلهای خیلی روشن و فکر کردهای نیستند».
راهحلهای تهران چیست؟
دکتر مهدی وظیفهدوست میگوید برای کوچک کردن ابعاد فاجعه زلزله در تهران سه کار عمده باید انجام داد: یکی به وجود آوردن یک مدیریت بحران مرکزی، دوم روشهای بهینه مهار آتشسوزی و سوم آمادگی و پیشبینیهای لازم برای مدیریت امدادرسانی.
به اعتقاد وی مسئله آموزش مهار آتشسوزی پس از زلزله برای تهران از اهمیت ویژهای برخوردار است. او میگوید: «روی مسالهی مقابله با آتشسوزی و مهار آن باید خیلی بیشتر کار شود. مثلا در محلههای زیادی گروههایی تشکیل شوند که شیوهی مقابله با آتش و مهار آن را بیاموزند و بتوانند در صورت وقوع فاجعه، به سرعت وارد عمل شوند. چون یکی از خطرات بزرگی که هنگام وقوع زلزله پیش میآید، آتشسوزی است».
دکتر بهروز گتمیری نیز معتقد است ایران در زمینه مطالعاتی و پیشعملیاتی برای زلزله بسیار پیشرفت کرده اما هنوز از نقطه ایدهآل دور است. او میگوید: «بعد از زلزلهی منجیل در سال ۱۹۹۰ و بعد از زلزلهی بم، در ۲۰ سالی که من خودم به طریقی دارم میبینم و درگیر هستم، جهشها و حرکات بسیار بزرگی انجام شده است. به جایی نرسیدهایم که امروز رضایت بخش باشد، ولی نمیتوان منکر کارهایی هم که انجام گرفته، شد. چه در عرصهی تهیهی مدارک فنی و چه در عرصهی حتی همین آموزشها و عرصهی مدیریت بحران زلزله، یک سری حرکات انجام شده و با انجام این حرکات، وضعمان بهتر است.ولی من هم به عنوان یک متخصص که نگاه میکنم، میگویم از آنجایی که باید وضع ایدهآلمان باشد دوریم و باید برای رسیدن به آن وضع ایدهآل بسیار حرکت کنیم».
روز چهارشنبه سیام دیماه شهر فیروزکوه در نزدیکی تهران، پنج مرتبه لرزید. مردم این شهر شب را در خیابانها سپری کردند تا اگر زلزلهی شدیدی به وقوع پیوست زیر آوار نمانند. سازمان هلال احمر نیز اعلام آمادهباش کرده است. آیا زمان کافی برای رسیدن به ’’وضعیت ایدهآل‘‘ مورد نظر کارشناسان وجود دارد؟