حواشی پیرامون خیابانی گاهی چنان پررنگ می شود که عده ای در ورزشگاه علیه او شعار می دهند و گاهی هم حتی با قصد ضرب و شتم او انتظارش را می کشند !
به گزارش شفاف، جواد خیابانی از جمله گزارشگران فوتبال که همواره با حواشی زیادی همراه است . این حواشی گاهی چنان پررنگ می شود که عده ای در ورزشگاه علیه او شعار می دهند و گاهی هم حتی با قصد ضرب و شتم او انتظارش را می کشند !
مصاحبه با جواد خیابانى به دلیل صراحت و شخصیت خاص او همیشه خواندنى و جذاب است....با ما همراه باشید و مصاحبه با گزارشگر بازى معروف ایران و استرالیا در ذیل بخوانید :
• جواد خیابانى مدت هاست رابطه جالبى با خبرنگاران ورزشى ندارد؟
- شاید... اما این رابطه از طرف شماها خراب شد و گرنه من همیشه احترام گذاشتم.
• خودت را اصلا مقصر نمى دانى؟
- ببین، خبرنگار كار خودش را مى كند و من هم كار خودم را. متاسفانه در كشور ما هر كسى به خودش اجازه اظهارنظر درخصوص كار دیگران را مى دهد.
• اما كارگزارشگرهاى فوتبال همیشه در رسانه هاى مكتوب نقد شده.
- مگر من در حیطه خبرنگارى با شما كارى دارم یا مى گویم فلان چیز را بنویسید و بهمان مطلب را ننویسید؟ این كار شماست و مربوط به خودتان است؛ گزارشگرى هم همینطور است. من كلاسش را رفتم، دوره هایش را گذراندم و قطعا در این مورد بیشتر مى دانم.
• این یعنى هیچ خبرنگارى حق انتقاد و گوشزد كردن ایرادها را ندارد؟
- الان دیگر از حالت انتقاد خارج شده اینكه طرف مقابل را تحقیر و تخطئه كنیم چیزى غیر از غرض نیست.
• انتقاد یعنى چه؟
- خب انتقاد را خیلى راحت مى شود به صورت تلفنى هم انتقال داد. مثلا من به جاى هادى عقیلى گفتم جلال حسینى. اولا كه مردم عقل دارند و مى فهمند كه خیابانى اشتباه كرد، ثانیا اگراندیسمان كردن این موضوع و پرداختن به آن با ادبیاتى پر از نیش و كنایه باشد فكر نمى كنم اسمش انتقاد باشد.
• انتقاد از جواد خیابانى همیشه با نیش و كنایه همراه بوده؟
- تقریبا همیشه... من دوستانى دارم كه بعد از بازى ها تماس مى گیرند و مى گویند جواد اینجا اشتباه كردى، كاش آنجا فلان جمله را نمى گفتى، دفعه بعد دقت كن. آنها مى خواهند من پیشرفت كنم بنابراین همیشه با كمال میل به حرف هایشان گوش مى دهم. شما در انتقادهایتان این را در نظر نمى گیرد كه ما یكجورهایى هم صنف هستیم.
•اتفاقا انتقاد در میان اصناف و اسلاف شكل بى محاباترى به خود مى گیرد.
- اما در جو فعلى ما داریم زیرآب هم را مى زنیم، همدیگر را خراب مى كنیم، تحقیر مى كنیم و بد و بیراه مى گوییم. مردم این چیزها را مى فهمند. به استادیوم ها نگاه كنید همه اش شده فحش و ناسزا به داور و گزارشگر و تیم رقیب و... به نظر من این محصول فضایى است كه در رسانه ها ایجاد شده.
• اگر مردم در ورزشگاه علیه جواد خیابانى شعار مى دهند این تمام و كمال تقصیر رسانه هاست؟
- به هر حال رسانه ها خوراك مى دهند. رسانه ورزشى در قبال فرهنگ فضاهاى ورزشى مسئول است. آلبر كامو مى گوید اگر فرهنگ یك كشور را مى خواهى بررسى كنى اول فرهنگ استادیومش را بررسى كن. فرهنگ استادیوم هایمان را كه بررسى كنیم مى فهمیم هیچى نداریم. از جوانمردى و معرفت فقط اسمش باقى مانده. ما بدترین تماشاگران دنیا را داریم.
• خارج از بحث انتقادها قبول دارى مردم سخت با شخصیتى كه جواد خیابانى در قاب تلویزیون از خودش ارائه مى دهد ارتباط برقرار مى كنند؟
- چطور به این نتیجه مى رسى؟
• شاید بیش از حد به بعضى خط كشى ها و باید و نبایدها بها مى دهى، در حالى كه بقیه مجرى ها و گزارشگرها تا این اندازه غلو شده برخورد نمى كنند.
- این ضبط را خاموش كن تا جوابت را بدهم (ضبط خاموش مى شود و جواد خیابانى به مستنداتى اشاره مى كند كه با ویژگى هاى یك كارمند خط كشى شده و مقید به رعایت فاصله ایمنى با خط قرمزها در تضاد است.) به هر حال كارمند خوب و سر به زیر صدا و سیما بودن یك چیز است و مجرى یا گزارشگر محبوب مردم بودن مقوله دیگرى است. اجازه بده در همین رابطه از بازى با استرالیا یك مثال بزنم. آن موقع بیشتر از ۳ یا ۴ روزنامه ورزشى چاپ نمى شد. یكى از این روزنامه ها فرداى روز بازى نوشته بود آقا این چه گزارشیه كه جواد خیابانى كرده، خیابانى همه را تحقیر كرد، این بدترین گزارش تاریخ بود و... من آن موقع هنوز از ملبورن به تهران برنگشته بودم، آن مطلب را وقتى برگشتم دیدم و در یكى از كتاب هایم چاپش كردم.
• چه ایرادهایى به آن گزارش مى گرفتند؟
- مى گفتند چرا به استرالیایى ها توهین كرده، یا چرا اسم مهدى پاشازاده را نیاورده است.
• غرض ورزى ها و تسویه حساب هاى شخصى و... آن موقع هم وجود داشت؟
- به هر حال این ذهنیت جا افتاده كه وقتى جواد خیابانى گزارش مى كند كاغذ و قلم برداریم و آماده باشیم تا اگر اشتباه كرد پدرش را در بیاوریم.
• دل پرى دارى از نشریات. در چند نوبت هم جوابیه هاى بلند و بالایى براى آنها فرستادى.
- آنها نه جوابیه بود و نه تكذیبیه. مى خواستم تذكر بدهم كه شما هم اشتباه دارید. یك بار در یك روزنامه كه براى تصحیح و اصلاح مطالبش یك روز كامل وقت دارد، اوزه بیو سیاهپوست را با یكى از مدیران بارسلونا اشتباه گرفته و مطلب بلندى نوشته بود؛ براى آنها نوشتم چطور چنین اشتباهى را مرتكب مى شوید و انتظار دارید من گزارشگر در برنامه زنده بدون حتى یك اشتباه كارم را تمام كنم؟
• در جواب چه گفتند؟
- گفتند برو بابا. تو دیگه چى مى گى با این همه سوتى.
• معمولا به اطلاعات فوتبالى جواد خیابانى خرده مى گیرند.
- گاهى همسرم مى گوید تو كه همه زندگى ات فوتباله، از دیوار اتاق و دفتر كارت گرفته تا فیلم ها و كتاب هایت همه اش مربوط به فوتباله، پس اینها چرا مى گویند تو سواد ندارى؟ مى گویم... نمى دانم. از خودشان بپرس.
• مردم از جواد خیابانى انتقاد نمى كنند؟
- چرا آنها هم انتقاد مى كنند اما از ته دل شان. كارگر نانوایى مى گوید چرا درباره استقلال بد گفتى. مى گویم چشم، رعایت مى كنم چون حس واقعى اش را بیان مى كند حرفش را مى گذارم روى چشمم. در این انتقاد اثرى از تخریب و تخطئه نمى بینم. اگر من آن اوزه بیو را با این اوزه بیو اشتباه مى كردم روزنامه ها سرم را مى بریدند. عیبى ندارد، به قول معروف بشكن سرم را تا بشكنم سرت را.
• آنهایى كه در بازى استقلال - صبا و استقلال - شاهین علیه خیابانى شعار دادند، مردم نبودند؟
- نه، مردم نبودند. من از داخل جایگاه گزارش مى دیدم كه لیدرها این كار را مى كنند. بعد از بازى وقتى داشتم با مرفاوى مصاحبه مى كردم باز هم علیه من شعار دادند. مرفاوى دست بلند كرد كه شعار ندهند اما گفتم ولشان كن آقا صمد. اجازه بده خودشان را خالى كنند. جالب است كه من محكومم به استقلالى بودن.
• نیستى؟
- یك سال استقلالى هستم، سال بعد پرسپولیسى. سال ۹۶ كه پرسپولیسى هاى تیم ملى بیشتر بودند و ما از تیم ملى تعریف مى كردیم مى گفتند پرسپولیسیه. وقتى منصوریان و پاشازاده به تیم ملى آمدند از آنها هم تعریف كردم و گفتند نه بابا طرف استقلالیه.
• بعضى از بازیكنانى كه نه قرمز هستند نه آبى را هم دوست دارى مثل كریم انصارى فرد.
- بفرما، این هم یكى دیگر از آن حرف هاست. در بازى پرسپولیس - سایپا چهار تا جمله از این بچه تعریف كردم، گفتند جواد خیابانى با انصارى فرد سروسرى دارد. به خدا اگر الان از این در بیاید داخل نمى شناسمش. امیرحسین فشنگچى را در خیابان ببینم نمى شناسم اما دوستش دارم. شیوه بازى اش را دوست دارم. تهمت مى زنند كه خیابانى از انصارى فرد پول گرفته. این خیلى زشته.
• به همین دلیل به دیوار دفتر كارت فقط عكس تیم ها و بازیكنان خارجى را چسباندى؟
- به خدا دوست دارم عكس تمام بچه هاى تیم ملى را بچسبانم به دیوار اما مى دانم هر كس از در بیاید داخل یك حرف و حدیثى در مى آورد. مى گویند پس حتما یك ماجرایى هست كه خیابانى عكس مهدى رحمتى را زده به دیوار. دوست دارم به جاى آن عكس كریم بنزما عكس على دایى را بزنم. به جاى لیورپول، استقلال و به جاى میلان، پرسپولیس.
• طرفدار جوانگرایى و نیروهاى گمنام هستى؟
- مربى ما نباید دنبال على كریمى بدود. باید دنبال این جوان ها بدویم. اینها مى توانند فوتبال ایران را نجات بدهند. الان در تیم ملى انگلیس كاپلو دنبال دیوید بكام نمى دود اما اگر ماركار آقاجانیان بدنش آماده بود هنوز در لیگ ایران بازى مى كرد.
• از سالگرد بازى ایران و استرالیا زیاد نگذشته.
- از نظر احساسى بهترین گزارشم بود. در بازى اتفاقاتى رخ داد كه دیگر تكرار نمى شود. وقتى گل دوم را خوردیم گفتم ایران با نتیجه ۲ - ۲ صعود مى كند. هنوز ناامید نشده بودم.
• اما ناامیدى در صدایت احساس مى شد. داشتى مردم را براى پذیرفتن شكست آماده مى كردى.
- یك لحظه فكر مى كردم شاید دو تا بزنیم اما چند ثانیه بعد به این نتیجه مى رسیدم كه چهارتا دیگه هم مى خوریم. بازى روند عجیبى داشت. قبل از بازى رفتم داخل زمین. بچه ها داشتند گرم مى كردند. گفتم بچه ها مى بریم دیگه. یكى از بازیكنان گفت شش تا بخوریم خوب خوردیم.
• از جو ورزشگاه بگو.
- عجیب بود، خیلى عجیب. ما فكر مى كنیم ورزشگاه آزادى جو ترسناكى دارد. اتفاقا جو آزادى معمولا به ضرر تیم هاى ماست. آزادى فقط شلوغ است، اصلا ما بلد نیستیم تشویق كنیم. فوتبالیست ما تماشاگر را تحریك مى كند نه تماشاگر فوتبالیست را.
• این جمله كلیشه اى شما گزارشگرهاست كه مى گویید ما بهترین تماشاگران دنیا را داریم.
- پرشورترین شاید اما بهترین نه.مى توانم بگویم كه بدترین تماشاگران دنیا را داریم.تا تیم یك گل مى خورد همه ساكت و آرام بازى را نگاه مى كنند. بابا الان وقت تشویقه. دقایق پایانى هم كه معمولا حیا كن، رها كن را مى خوانند و مى روند.
• شاید طاقت شان از شكست هاى پیاپى تمام شده؟
- صعود كره جنوبى به جام جهانى در بازى برگشت با ایران قطعى شده بود اما با این حال وقتى عقب افتادیم تماشاگر كره اى حنجره اش را پاره كرد. آنقدر فریاد زد و تشویق كرد كه گل مساوى را زدند. ما در بازى ایران و ایرلند چه كردیم؟ از دقیقه ۶۰ فحش دادیم و بطرى پرتاب كردیم. اگر آن گل دقیقه ۹۰ را دقیقه ۶۰ مى زدیم پشت بندش سه تا دیگه هم مى زدیم.
• چرا فضاى بازى هاى ملى مثل گذشته هیجان انگیز نیست؟
- اینها حسرت است. بازى مصر و الجزایر را نگاه كردم و افسوس خوردم. مصر در دقیقه ۹۶ گل دوم را زد و از حذف نجات پیدا كرد. نمى دانى قاهره به چه وضعى درآمد. آخر هیجان بود چرا این فضا نباید براى ما وجود داشته باشد؟ به خاطر تسویه حساب هاى شخصى همه چیز را فدا مى كنیم. جدیدا خیلى مى بینیم كه تماشاگر یا خبرنگار ایرانى دوست دارد تیمش گل بخورد.
• خودت تا حالا چنین حسى نداشتى؟
- هر وقت ایران بازى داشته باشد از نوك پا تا زانوهایم یخ مى كند. فرقى ندارد كه حریف یمن باشد یا ایسلند. من اینطورى هستم. به خدا دروغ نمى گویم بعضى وقت ها هم كه انتقاد مى كنم از حرصم است به خاطر اینكه دوست دارم برنده باشیم.
• مثلا كجاها حرصت گرفت؟
- مثلا بازى استقلال با جوبیلو ایواتا. آقایان گفتند چرا از استقلال تعریف نكردى. خب وقتى ۱۲۰ هزار تماشاگر آمده و تیم ما ۲ گل خورده چه باید بگویم؟ آن روز من استقلالى بودم. استقلال و الاتحاد كه نیكبخت دقیقه ۹۰ گل پیروزى را زد یادتان هست. من گفتم اعتراف مى كنم كه امروز استقلالى ام، در گزارشم گفتم. وقتى علیرضا اكبرپور توپ را سانتر كرد، در دلم گفتم خدایا كاش این توپ گل بشه. ما به این گل نیاز داریم نیكبخت كه گل زد یك دقیقه فریاد مى زدم.
• پس این حس میهن پرستى فقط مخصوص جلوى دوربین نیست.
- این حرف ها را خیلى شنیدم. نام این كشور چند سال است ایران است؟ من یك پرشین هستم و من عاشق سرزمین پارس هستم. حالا شما بگویید دروغ است.
• ۱۰ ، ۱۱ سال قبل اتفاق هیجان انگیزى برایمان رخ داد و لذتش را بردیم اما در این سال ها تعداد موفقیت ها آنقدر كم بوده كه هنوز از ملبورن حرف مى زنیم. فكر مى كنى یاد هشت آذر تا چند سال دیگر گرامى داشته مى شود؟
- استقلال و الاتحاد و چند تا بازى دیگر هم بود. آلمان این همه افتخار كسب كرده اما هنوز به قهرمانى در جام جهانى ۱۹۵۴ افتخار مى كند. آنها بعد از جنگ جهانى دوم تحقیر شده بودند و با آن قهرمانى دوباره زنده شدند. به همین دلیل آلمانى ها هنوز سپ هربرگر، مربى آن تیم را بیشتر از بكن باوئر و رومنیگه دوست دارند. ایران و استرالیا هم براى ما چنین حالتى داشت. فوتبال ایران قبل از آن تحقیر شده بود، طورى شده بود كه به قطر مى باختیم. از بردن سریلانكا خوشحال مى شدیم و با گل دقیقه ۸۸ مرفاوى بنگلادش را در تهران بردیم.
• ایران- استرالیا را چند بار دیدى.
- كامل نگاه نمى كنم اما صحنه به صحنه تقریبا هر روز یك گریزى مى زنم.
• گزارش آن بازى به نفعت شد یا به ضررت؟
- بازیكنى مثل على دایى چون كیفیت بالایى داشت همیشه محكوم بود ستاره زمین باشد اما براى محمد نصرتى این حالت وجود ندارد. جواد خیابانى هم بعد از آن گزارش دیگر حق بد یا حتى متوسط گزارش كردن نداشت. یك روز دوستى نوشت خیابانى هنوز نان ایران و استرالیا را مى خورد. به او گفتم اتفاقا برعكس. اگر آن بازى نبود الان تو انتظار نداشتى تمام گزارش هاى من مثل ایران- استرالیا از كار در بیاید. من بازى ایران و یوگسلاوى را از نظر فنى بیشتر دوست دارم. بازى استقلال - دالیان را مستقیم براى جام جم گزارش كردم. خیلى گزارش خوبى شد. لوركوزن - رئال مادرید، لیورپول - میلان؛ اما خب ایران - استرالیا ماندگار شده چون همه چیزش ناگهانى و خلق الساعه بود.
• بعد از آن بازى رابطه ات با على دایى خراب شد.
- به خاطر آن بازى نبود، در بازى ایران و بلاروس گفتم رئیس جمهور هم چهار سال یك بار عوض مى شود، دایى هم باید عوض شود. بازى بعدى ایران و اردن بود كه ۴ بر یك بردیم و دایى ۲ گل زد. آنجا از دایى تعریف كردم و همه گفتند خیابانى از دایى ترسید. ترس یعنى چه؟ وقتى بد بود انتقاد كردم، وقتى خوب بود تعریف كردم. مگه قاتل یا چاقوكش است كه از او بترسم؟
• كدام صحنه بازى ایران و استرالیا بیشتر دلت را خنك كرد؟
- بعد از گل دوم استرالیا، دیوید هیل، رئیس فدراسیون فوتبال استرالیا به من نگاه كرد و با دستش حركت زشتى انجام داد. من هم بعد از سوت پایان بازى در حالى كه كتك هم خورده بودم مقابلش ایستادم و آن حركت را تلافى كردم.
• از آن بازى یادگارى هم دارى؟
- توپ آن بازى خانه من است. رفتم دم رختكن داورها به ساندرپول گفتم آن توپ را بده به من. گفت براى چه مى خواهى؟ گفتم تو براى چى مى خواهى، ما با این توپ رفتیم جام جهانى. خندید و توپ را به من داد. دادم همه بچه هاى تیم ملى امضایش كردند
به گزارش شفاف، جواد خیابانی از جمله گزارشگران فوتبال که همواره با حواشی زیادی همراه است . این حواشی گاهی چنان پررنگ می شود که عده ای در ورزشگاه علیه او شعار می دهند و گاهی هم حتی با قصد ضرب و شتم او انتظارش را می کشند !
مصاحبه با جواد خیابانى به دلیل صراحت و شخصیت خاص او همیشه خواندنى و جذاب است....با ما همراه باشید و مصاحبه با گزارشگر بازى معروف ایران و استرالیا در ذیل بخوانید :
• جواد خیابانى مدت هاست رابطه جالبى با خبرنگاران ورزشى ندارد؟
- شاید... اما این رابطه از طرف شماها خراب شد و گرنه من همیشه احترام گذاشتم.
• خودت را اصلا مقصر نمى دانى؟
- ببین، خبرنگار كار خودش را مى كند و من هم كار خودم را. متاسفانه در كشور ما هر كسى به خودش اجازه اظهارنظر درخصوص كار دیگران را مى دهد.
• اما كارگزارشگرهاى فوتبال همیشه در رسانه هاى مكتوب نقد شده.
- مگر من در حیطه خبرنگارى با شما كارى دارم یا مى گویم فلان چیز را بنویسید و بهمان مطلب را ننویسید؟ این كار شماست و مربوط به خودتان است؛ گزارشگرى هم همینطور است. من كلاسش را رفتم، دوره هایش را گذراندم و قطعا در این مورد بیشتر مى دانم.
• این یعنى هیچ خبرنگارى حق انتقاد و گوشزد كردن ایرادها را ندارد؟
- الان دیگر از حالت انتقاد خارج شده اینكه طرف مقابل را تحقیر و تخطئه كنیم چیزى غیر از غرض نیست.
• انتقاد یعنى چه؟
- خب انتقاد را خیلى راحت مى شود به صورت تلفنى هم انتقال داد. مثلا من به جاى هادى عقیلى گفتم جلال حسینى. اولا كه مردم عقل دارند و مى فهمند كه خیابانى اشتباه كرد، ثانیا اگراندیسمان كردن این موضوع و پرداختن به آن با ادبیاتى پر از نیش و كنایه باشد فكر نمى كنم اسمش انتقاد باشد.
• انتقاد از جواد خیابانى همیشه با نیش و كنایه همراه بوده؟
- تقریبا همیشه... من دوستانى دارم كه بعد از بازى ها تماس مى گیرند و مى گویند جواد اینجا اشتباه كردى، كاش آنجا فلان جمله را نمى گفتى، دفعه بعد دقت كن. آنها مى خواهند من پیشرفت كنم بنابراین همیشه با كمال میل به حرف هایشان گوش مى دهم. شما در انتقادهایتان این را در نظر نمى گیرد كه ما یكجورهایى هم صنف هستیم.
•اتفاقا انتقاد در میان اصناف و اسلاف شكل بى محاباترى به خود مى گیرد.
- اما در جو فعلى ما داریم زیرآب هم را مى زنیم، همدیگر را خراب مى كنیم، تحقیر مى كنیم و بد و بیراه مى گوییم. مردم این چیزها را مى فهمند. به استادیوم ها نگاه كنید همه اش شده فحش و ناسزا به داور و گزارشگر و تیم رقیب و... به نظر من این محصول فضایى است كه در رسانه ها ایجاد شده.
• اگر مردم در ورزشگاه علیه جواد خیابانى شعار مى دهند این تمام و كمال تقصیر رسانه هاست؟
- به هر حال رسانه ها خوراك مى دهند. رسانه ورزشى در قبال فرهنگ فضاهاى ورزشى مسئول است. آلبر كامو مى گوید اگر فرهنگ یك كشور را مى خواهى بررسى كنى اول فرهنگ استادیومش را بررسى كن. فرهنگ استادیوم هایمان را كه بررسى كنیم مى فهمیم هیچى نداریم. از جوانمردى و معرفت فقط اسمش باقى مانده. ما بدترین تماشاگران دنیا را داریم.
• خارج از بحث انتقادها قبول دارى مردم سخت با شخصیتى كه جواد خیابانى در قاب تلویزیون از خودش ارائه مى دهد ارتباط برقرار مى كنند؟
- چطور به این نتیجه مى رسى؟
• شاید بیش از حد به بعضى خط كشى ها و باید و نبایدها بها مى دهى، در حالى كه بقیه مجرى ها و گزارشگرها تا این اندازه غلو شده برخورد نمى كنند.
- این ضبط را خاموش كن تا جوابت را بدهم (ضبط خاموش مى شود و جواد خیابانى به مستنداتى اشاره مى كند كه با ویژگى هاى یك كارمند خط كشى شده و مقید به رعایت فاصله ایمنى با خط قرمزها در تضاد است.) به هر حال كارمند خوب و سر به زیر صدا و سیما بودن یك چیز است و مجرى یا گزارشگر محبوب مردم بودن مقوله دیگرى است. اجازه بده در همین رابطه از بازى با استرالیا یك مثال بزنم. آن موقع بیشتر از ۳ یا ۴ روزنامه ورزشى چاپ نمى شد. یكى از این روزنامه ها فرداى روز بازى نوشته بود آقا این چه گزارشیه كه جواد خیابانى كرده، خیابانى همه را تحقیر كرد، این بدترین گزارش تاریخ بود و... من آن موقع هنوز از ملبورن به تهران برنگشته بودم، آن مطلب را وقتى برگشتم دیدم و در یكى از كتاب هایم چاپش كردم.
• چه ایرادهایى به آن گزارش مى گرفتند؟
- مى گفتند چرا به استرالیایى ها توهین كرده، یا چرا اسم مهدى پاشازاده را نیاورده است.
• غرض ورزى ها و تسویه حساب هاى شخصى و... آن موقع هم وجود داشت؟
- به هر حال این ذهنیت جا افتاده كه وقتى جواد خیابانى گزارش مى كند كاغذ و قلم برداریم و آماده باشیم تا اگر اشتباه كرد پدرش را در بیاوریم.
• دل پرى دارى از نشریات. در چند نوبت هم جوابیه هاى بلند و بالایى براى آنها فرستادى.
- آنها نه جوابیه بود و نه تكذیبیه. مى خواستم تذكر بدهم كه شما هم اشتباه دارید. یك بار در یك روزنامه كه براى تصحیح و اصلاح مطالبش یك روز كامل وقت دارد، اوزه بیو سیاهپوست را با یكى از مدیران بارسلونا اشتباه گرفته و مطلب بلندى نوشته بود؛ براى آنها نوشتم چطور چنین اشتباهى را مرتكب مى شوید و انتظار دارید من گزارشگر در برنامه زنده بدون حتى یك اشتباه كارم را تمام كنم؟
• در جواب چه گفتند؟
- گفتند برو بابا. تو دیگه چى مى گى با این همه سوتى.
• معمولا به اطلاعات فوتبالى جواد خیابانى خرده مى گیرند.
- گاهى همسرم مى گوید تو كه همه زندگى ات فوتباله، از دیوار اتاق و دفتر كارت گرفته تا فیلم ها و كتاب هایت همه اش مربوط به فوتباله، پس اینها چرا مى گویند تو سواد ندارى؟ مى گویم... نمى دانم. از خودشان بپرس.
• مردم از جواد خیابانى انتقاد نمى كنند؟
- چرا آنها هم انتقاد مى كنند اما از ته دل شان. كارگر نانوایى مى گوید چرا درباره استقلال بد گفتى. مى گویم چشم، رعایت مى كنم چون حس واقعى اش را بیان مى كند حرفش را مى گذارم روى چشمم. در این انتقاد اثرى از تخریب و تخطئه نمى بینم. اگر من آن اوزه بیو را با این اوزه بیو اشتباه مى كردم روزنامه ها سرم را مى بریدند. عیبى ندارد، به قول معروف بشكن سرم را تا بشكنم سرت را.
• آنهایى كه در بازى استقلال - صبا و استقلال - شاهین علیه خیابانى شعار دادند، مردم نبودند؟
- نه، مردم نبودند. من از داخل جایگاه گزارش مى دیدم كه لیدرها این كار را مى كنند. بعد از بازى وقتى داشتم با مرفاوى مصاحبه مى كردم باز هم علیه من شعار دادند. مرفاوى دست بلند كرد كه شعار ندهند اما گفتم ولشان كن آقا صمد. اجازه بده خودشان را خالى كنند. جالب است كه من محكومم به استقلالى بودن.
• نیستى؟
- یك سال استقلالى هستم، سال بعد پرسپولیسى. سال ۹۶ كه پرسپولیسى هاى تیم ملى بیشتر بودند و ما از تیم ملى تعریف مى كردیم مى گفتند پرسپولیسیه. وقتى منصوریان و پاشازاده به تیم ملى آمدند از آنها هم تعریف كردم و گفتند نه بابا طرف استقلالیه.
• بعضى از بازیكنانى كه نه قرمز هستند نه آبى را هم دوست دارى مثل كریم انصارى فرد.
- بفرما، این هم یكى دیگر از آن حرف هاست. در بازى پرسپولیس - سایپا چهار تا جمله از این بچه تعریف كردم، گفتند جواد خیابانى با انصارى فرد سروسرى دارد. به خدا اگر الان از این در بیاید داخل نمى شناسمش. امیرحسین فشنگچى را در خیابان ببینم نمى شناسم اما دوستش دارم. شیوه بازى اش را دوست دارم. تهمت مى زنند كه خیابانى از انصارى فرد پول گرفته. این خیلى زشته.
• به همین دلیل به دیوار دفتر كارت فقط عكس تیم ها و بازیكنان خارجى را چسباندى؟
- به خدا دوست دارم عكس تمام بچه هاى تیم ملى را بچسبانم به دیوار اما مى دانم هر كس از در بیاید داخل یك حرف و حدیثى در مى آورد. مى گویند پس حتما یك ماجرایى هست كه خیابانى عكس مهدى رحمتى را زده به دیوار. دوست دارم به جاى آن عكس كریم بنزما عكس على دایى را بزنم. به جاى لیورپول، استقلال و به جاى میلان، پرسپولیس.
• طرفدار جوانگرایى و نیروهاى گمنام هستى؟
- مربى ما نباید دنبال على كریمى بدود. باید دنبال این جوان ها بدویم. اینها مى توانند فوتبال ایران را نجات بدهند. الان در تیم ملى انگلیس كاپلو دنبال دیوید بكام نمى دود اما اگر ماركار آقاجانیان بدنش آماده بود هنوز در لیگ ایران بازى مى كرد.
• از سالگرد بازى ایران و استرالیا زیاد نگذشته.
- از نظر احساسى بهترین گزارشم بود. در بازى اتفاقاتى رخ داد كه دیگر تكرار نمى شود. وقتى گل دوم را خوردیم گفتم ایران با نتیجه ۲ - ۲ صعود مى كند. هنوز ناامید نشده بودم.
• اما ناامیدى در صدایت احساس مى شد. داشتى مردم را براى پذیرفتن شكست آماده مى كردى.
- یك لحظه فكر مى كردم شاید دو تا بزنیم اما چند ثانیه بعد به این نتیجه مى رسیدم كه چهارتا دیگه هم مى خوریم. بازى روند عجیبى داشت. قبل از بازى رفتم داخل زمین. بچه ها داشتند گرم مى كردند. گفتم بچه ها مى بریم دیگه. یكى از بازیكنان گفت شش تا بخوریم خوب خوردیم.
• از جو ورزشگاه بگو.
- عجیب بود، خیلى عجیب. ما فكر مى كنیم ورزشگاه آزادى جو ترسناكى دارد. اتفاقا جو آزادى معمولا به ضرر تیم هاى ماست. آزادى فقط شلوغ است، اصلا ما بلد نیستیم تشویق كنیم. فوتبالیست ما تماشاگر را تحریك مى كند نه تماشاگر فوتبالیست را.
• این جمله كلیشه اى شما گزارشگرهاست كه مى گویید ما بهترین تماشاگران دنیا را داریم.
- پرشورترین شاید اما بهترین نه.مى توانم بگویم كه بدترین تماشاگران دنیا را داریم.تا تیم یك گل مى خورد همه ساكت و آرام بازى را نگاه مى كنند. بابا الان وقت تشویقه. دقایق پایانى هم كه معمولا حیا كن، رها كن را مى خوانند و مى روند.
• شاید طاقت شان از شكست هاى پیاپى تمام شده؟
- صعود كره جنوبى به جام جهانى در بازى برگشت با ایران قطعى شده بود اما با این حال وقتى عقب افتادیم تماشاگر كره اى حنجره اش را پاره كرد. آنقدر فریاد زد و تشویق كرد كه گل مساوى را زدند. ما در بازى ایران و ایرلند چه كردیم؟ از دقیقه ۶۰ فحش دادیم و بطرى پرتاب كردیم. اگر آن گل دقیقه ۹۰ را دقیقه ۶۰ مى زدیم پشت بندش سه تا دیگه هم مى زدیم.
• چرا فضاى بازى هاى ملى مثل گذشته هیجان انگیز نیست؟
- اینها حسرت است. بازى مصر و الجزایر را نگاه كردم و افسوس خوردم. مصر در دقیقه ۹۶ گل دوم را زد و از حذف نجات پیدا كرد. نمى دانى قاهره به چه وضعى درآمد. آخر هیجان بود چرا این فضا نباید براى ما وجود داشته باشد؟ به خاطر تسویه حساب هاى شخصى همه چیز را فدا مى كنیم. جدیدا خیلى مى بینیم كه تماشاگر یا خبرنگار ایرانى دوست دارد تیمش گل بخورد.
• خودت تا حالا چنین حسى نداشتى؟
- هر وقت ایران بازى داشته باشد از نوك پا تا زانوهایم یخ مى كند. فرقى ندارد كه حریف یمن باشد یا ایسلند. من اینطورى هستم. به خدا دروغ نمى گویم بعضى وقت ها هم كه انتقاد مى كنم از حرصم است به خاطر اینكه دوست دارم برنده باشیم.
• مثلا كجاها حرصت گرفت؟
- مثلا بازى استقلال با جوبیلو ایواتا. آقایان گفتند چرا از استقلال تعریف نكردى. خب وقتى ۱۲۰ هزار تماشاگر آمده و تیم ما ۲ گل خورده چه باید بگویم؟ آن روز من استقلالى بودم. استقلال و الاتحاد كه نیكبخت دقیقه ۹۰ گل پیروزى را زد یادتان هست. من گفتم اعتراف مى كنم كه امروز استقلالى ام، در گزارشم گفتم. وقتى علیرضا اكبرپور توپ را سانتر كرد، در دلم گفتم خدایا كاش این توپ گل بشه. ما به این گل نیاز داریم نیكبخت كه گل زد یك دقیقه فریاد مى زدم.
• پس این حس میهن پرستى فقط مخصوص جلوى دوربین نیست.
- این حرف ها را خیلى شنیدم. نام این كشور چند سال است ایران است؟ من یك پرشین هستم و من عاشق سرزمین پارس هستم. حالا شما بگویید دروغ است.
• ۱۰ ، ۱۱ سال قبل اتفاق هیجان انگیزى برایمان رخ داد و لذتش را بردیم اما در این سال ها تعداد موفقیت ها آنقدر كم بوده كه هنوز از ملبورن حرف مى زنیم. فكر مى كنى یاد هشت آذر تا چند سال دیگر گرامى داشته مى شود؟
- استقلال و الاتحاد و چند تا بازى دیگر هم بود. آلمان این همه افتخار كسب كرده اما هنوز به قهرمانى در جام جهانى ۱۹۵۴ افتخار مى كند. آنها بعد از جنگ جهانى دوم تحقیر شده بودند و با آن قهرمانى دوباره زنده شدند. به همین دلیل آلمانى ها هنوز سپ هربرگر، مربى آن تیم را بیشتر از بكن باوئر و رومنیگه دوست دارند. ایران و استرالیا هم براى ما چنین حالتى داشت. فوتبال ایران قبل از آن تحقیر شده بود، طورى شده بود كه به قطر مى باختیم. از بردن سریلانكا خوشحال مى شدیم و با گل دقیقه ۸۸ مرفاوى بنگلادش را در تهران بردیم.
• ایران- استرالیا را چند بار دیدى.
- كامل نگاه نمى كنم اما صحنه به صحنه تقریبا هر روز یك گریزى مى زنم.
• گزارش آن بازى به نفعت شد یا به ضررت؟
- بازیكنى مثل على دایى چون كیفیت بالایى داشت همیشه محكوم بود ستاره زمین باشد اما براى محمد نصرتى این حالت وجود ندارد. جواد خیابانى هم بعد از آن گزارش دیگر حق بد یا حتى متوسط گزارش كردن نداشت. یك روز دوستى نوشت خیابانى هنوز نان ایران و استرالیا را مى خورد. به او گفتم اتفاقا برعكس. اگر آن بازى نبود الان تو انتظار نداشتى تمام گزارش هاى من مثل ایران- استرالیا از كار در بیاید. من بازى ایران و یوگسلاوى را از نظر فنى بیشتر دوست دارم. بازى استقلال - دالیان را مستقیم براى جام جم گزارش كردم. خیلى گزارش خوبى شد. لوركوزن - رئال مادرید، لیورپول - میلان؛ اما خب ایران - استرالیا ماندگار شده چون همه چیزش ناگهانى و خلق الساعه بود.
• بعد از آن بازى رابطه ات با على دایى خراب شد.
- به خاطر آن بازى نبود، در بازى ایران و بلاروس گفتم رئیس جمهور هم چهار سال یك بار عوض مى شود، دایى هم باید عوض شود. بازى بعدى ایران و اردن بود كه ۴ بر یك بردیم و دایى ۲ گل زد. آنجا از دایى تعریف كردم و همه گفتند خیابانى از دایى ترسید. ترس یعنى چه؟ وقتى بد بود انتقاد كردم، وقتى خوب بود تعریف كردم. مگه قاتل یا چاقوكش است كه از او بترسم؟
• كدام صحنه بازى ایران و استرالیا بیشتر دلت را خنك كرد؟
- بعد از گل دوم استرالیا، دیوید هیل، رئیس فدراسیون فوتبال استرالیا به من نگاه كرد و با دستش حركت زشتى انجام داد. من هم بعد از سوت پایان بازى در حالى كه كتك هم خورده بودم مقابلش ایستادم و آن حركت را تلافى كردم.
• از آن بازى یادگارى هم دارى؟
- توپ آن بازى خانه من است. رفتم دم رختكن داورها به ساندرپول گفتم آن توپ را بده به من. گفت براى چه مى خواهى؟ گفتم تو براى چى مى خواهى، ما با این توپ رفتیم جام جهانى. خندید و توپ را به من داد. دادم همه بچه هاى تیم ملى امضایش كردند