این در واقع پژوهشی است که به منظور روشن شدن هرچه بیشتر دلایل حمله آمریکا به عراق و افغانستان انجام داده ام و اگر کاستی هایی در آن مشاهده کنید ، به این خاطر است که در فرصتی اندک تهیه و تنظیم و ارایه شده است . در حوزه علوم سیاسی ، در این باره ، پیش تر از این ، مطالعاتی داشتم و مشخصا" به عراق پرداخته بودم ، چرا که به این کشور سفرهایی داشتم و از نزدیک با رویدادها آشنا شدم . عراق را از پیش از جنگ جهانی دوم مورد بررسی قراردادم و باز دست انگلیسی ها را در تبدیل میان رودان که به ایران و عثمانی تعلق داشت و حکومتی محلی بود که با توافق طرفین ، حاکم آن انتخاب می شد . البته اگر بخواهیم به دوران حکومت کلدانیان و بابلیان و اساسا" حکومت بابل بپر دازیم ، بی تردید می توان آن را یکی از تمدن های درخشان تاریخ نامید . از زمان روی کار آمدن افسران سوسیالیست ترقی خواه در عراق و دولت های ناسیونالیسم عرب مانند عبدالکریم قاسم و عبدالسلام عارف و اتحاد آنان با جمال عبدالناصر در مصر که او هم یک افسر سوسیالیست ترقی خواه و البته یک ناسیونالیست دو آتشه عرب بود ، جامعه عربی از عراق و سوریه و مصر ، تاکویت و عمان وقطر و امارات ، همه و همه به کانونی برای اشاعه افکار پان عربیسم تبدیل شد و از دل این تفکر ، حزب بعث به دنیا آمد و حتی تا لبنان به نام حزب کتائب کشیده شد . غرب در همان دوران ، می بایستی برای این مساله چاره اندیشی می کرد و برنامه هایی درازمدت و مدون را بدین منظور ، طراحی و به مرحله ی اجرا گذاشت و توافق بین شرق و غرب ، نهایتا" به رکود چنین تفکر ی انجامید ، اما آتش های زیر خاکستر و فعالیت های پنهان برخی کشورهای عربی به خاطر دردست گرفتن سرنوشت " امت عرب " ، ادامه یافت که از جمله آنها می توان به عربستان سعودی ، مصر و عراق اشاره نمود . غرب با زیرکی تمام ، نوک حملات و تفکرات پان عربیستی را به سمت تقابل با ایران و به اصطلاح شووینسم فارسی کشانید و موضوع عرب و عجم را که ریشه تاریخی هم داشت ، تازه کرد . تاریخ ایران نشان می دهد که اعراب ، تنها دست نشاندگان حکومت های مقتدر و باستانی ایران بودند و سامی ها ( نژاد اصلی مصر ) اصولا" عرب نبودند و در تجارت با یونانیان به سودها ی کلانی دست می یازیدند و در عین حال به خاطر تمدنی که داشتند در برخی علوم مانند ریاضیات و نجوم و یا طب سرآمد روزگار خویش بودند و با ایران و یونان برابری می کردند و دانسته های خویش را از طریق بازرگانان ایرانی و یونانی به دیگر نقاط جهان انتقال می دادند. این شمایی کلی از منطقه در دوران پیشین و نیز دوران اخیر بود . پژوهش مذکور به دلیل طولانی بودن ، در چند بخش و به صورت زنجیر وار تقدیم حضور خوانندگان و علاقه مندان می شود ، امید آنکه بتواند حق مطلب را آن گونه که باید ادا کند . در این پژوهش از منابع مختلفی بهره گرفته شده است که به برخی از آنها اشاره می شود :

پیش گفتار :
آمریکا ، کشوری است منحصر به فرد ، کشوری که قدمت تاریخی و تمدنی آن زیاد نبوده و شاید به بیش از هفتصد- هشتصد سال هم نرسد. با اینکه بسیاری تاریخ آن را از زمان تاسیس حکومت فدرال و جمهوری آبراهام لینکلن، رقم می زنند. به هر حال حکومت هایی مانند امپراتوری ایران ، امپراتوری مصر باستان ، کرت ها ، یونانی ها ، فینیقی ها و... دورانی کهن که به پیش از میلاد مسیح برمی گردد ، در فلسفه ، هنر ، معماری ، فنون نظامی و جنگاوری ، ناوبری دریایی و صنعت حمل و نقل ، دانش های پایه مانند ریاضی و نجوم و پزشکی سرآمد بوده اند ، و نظام سیاسی - اقتصادی آن ها بی شباهت به دموکراسی های مدرن امروز نبوده است . اگرچه قیاس و تحلیل سیستماتیک نظام های آن دوران با نظام های لیبرالی و سرمایه سالاری امروز ، به دلیل شرایط زمانی ومکانی و متغیر های اجتماعی و فرهنگی قیاسی مع الفارق است ، اما توانایی ها ، ویژگی ها و نظام مدیریت تکنولوژیک آمریکا و خصوصا" نوع برخورد آن با مبانی آزادی در عرصه های گوناگون جامعه بشری از این نظام ، یک امپراتوری جدید و مدرن ساخته که ذره ای نوسان در پایه های اقتصادی آن ، کل نظام اقتصادی جهان را در بخش های پولی و مالی ، تولیدی و توزیعی و حتی خدمات قنی و علمی تحت تاثیر خود قرار می دهد .
این قدرت از هرکجا و به هر دلیل که آمده باشد ، در ماهیت خود و برای حفظ ساختار و زیر بناهایش به شدت نیازمند ایجاد ارتباطات گسترده ، دسترسی به بازارهای جدید ، کنترل ماهرانه جریان اطلاعات ، تامین انبوه مواد اولیه مورد نیاز که همواره روبه فزونی و تزاید است ، و البته تامین سطح قابل قبولی از امنیت و زفاه عمومی ، اجتماعی و اقتصادی برای شهروندان در داخل ایالات متحده آمریکاست . بدون شک و علی رغم گستردگی جغرافیای طبیعی ومعادن غنی و سرشار ، همچنین به دلیل گستردگی بیش از پیش صنعت و تولیدات به روزشده صنعتی ، فنی و علمی و خحم عظیم نوآوری ها ، ابداعات و اختراعات و تغییر و تنوع نیازهای جوامع بشری ، متقابلا" نیاز آمریکا به حضور در مناطق دیگر جهان از این حیث را به شدت افزایش می دهد . از سوی دیگر هر چقدر که گستره قدرت این امپراتوری ، مناطق و زوایای بیشتر و ژرف تری از زندگی بشر را در بر می گیرد ، جایگاه او نیز بالاتر رفته و به آن یک پرستیژ برتر سیاسی و اقتدار انحصاری می بخشد که برای حفظ و تداوم این پرستیژ ، ضرورت حضورش را در اقصی نقاط گیتی ، خاصه در مناطق استراتژیک و بسیار مهم خاورمیانه را دوچندان می کند. اکنون ، شرایط کلی اجتماعی در آمریکا به گونه ای است که ریسک سرمایه گذاری در آن بسیاراندک و کنترل شده بوده و شبکه تامین اجتماعی آن نیز سبب شده است تا بسیاری از نخلگان علمی و اقتصادی و سرآمدان هوشمندی و اندیشه وری را از گوشه و کنار جهان ، خصوصا" از کشورهای شرق ، خاورمیانه و خاوردور دشواری های مهاجرت و زندگی در یک کشور بیگانه را بر زندگی در کشور خود ترجیح دهند و به آمریکا مهاجرت کنند . آمریکا در چند دهه اخیر ، کرارا" کشورهایی ازجهان را مورد تاخت و تاز قرارداده و حتی حکومت های آن ها را از حیز انتفاع ساقط نموده است . این حملات ، گاه شکل میلیتاریستی داشته و گاه با توطئه و ترفند ، مداخلات مستقیم و غیر مستقیم سیاسی ، به راه انداختن کودتاهای مختلف ، و فشارهای سخت و شکننده سیاسی و اقتصادی همراه بوده است . استراتژی راهبردی و دراز مدت این ابر قدرت ، همواره حفظ منافع خود ، انباشت سرمایه دردرون و فرافکنی مشکلات داخلی به خارج از مرزهای خود و تقویت همیشگی ساختارهای اقتصادی و تکنولوژیک خود است . هر تفکر سیاسی و هر جناحی از کنگره یا جمهوری خواه که زمام امور را در آمریکا به دست بگیرد ، صرف نظر از روش های اجرایی ، مجبور به پیگیری و اجرای همین سیاست راهبردی آمریکاست .تا قبل از اضمحلال نظام آهنین و دیکتاتوری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که سرمنشاء و محرک آن ، اندیشه ها و رفتارهای بسیار رادیکال و کاملا" بسته سوسیالیستی و نهایتا" ضرورت تاریخی و طبیعی اجرای " پروسترویکا " و " گلاسنوست " توسط آخرین بازمانده نظام سوسیالیستی ، یعنی میخائیل گورباچف بود و بوریس یلستین نیز نقش کاتالیزور و تمام کننده چنین نظامی را بر عهده داشت و این نقش را هم خوب بازی کرد ، آمریکا از هر نظر خود را در مقابل یک قدرت مرموز ، تقریبا" نامرئی ، بسته و خطرناک می دید و باوجود همه ابزارهای جاسوسی مدرن خود ، دقیقا" نمی توانست از میزان و نوع قدرت این امپراتوری محصور در میان ایده ها ، اندیشه ها ، حصارها ودر محدوده کشوری به نام "شوروی " ، سردر بیاورد. ناگفته پیداست که این شوروی بود که قبل از آمریکا به تسخیر فضا دست یازید و این مایه ی اعجاب و سردرگمی بیش از پیش آمریکاییان شد ، به نحوی که سریعا" نسبت به آن واکنش نشان داده و مدتی بعد آمریکا نیز به چنین قدرتی علمی دست یافت .تحلیل جامعه شناختی شوروی از نظر جامعه شناسان و سیاسیون آمریکایی ، آنالیزی آگاهانه از بافت و ترکیب جمعیتی این اتحادیه بود که بخش عمده آن را "بربر" هایی تشکیل می داد که در طول تاریخ تمدن بشر بر سرتمدن های بزرگی همچون ایران و یونان مانند بلایای آسمانی نازل می شدند، کشتار به راه می انداختند ، چپاول می کردند ، و در خوی آن ها خشونت ، سرسختی ، و وحشی گری را به وصوح می شد مشاهده کرد . مغول ها ، تاتارها ، قزاق ها ، قرقیز ها ، و روس هایی که ظاهرا" بهتر از تیره های دیگر بودند - اما شرایط اقلیمی و آب وهوایی روسیه و سیبری از آنها مردمانی سخت و خشک می ساخت . یورش های پی در پی این اقوام به سرزمین های جنوبی و شرقی و غربی خود و آثارتخریب و جنایات گسترده ای که از خود بر جای می گذاشتند ، نام سرزمین " روسیه " را با پایداری ، غرور و افتخار ملی و نژادی ، و تعصبات میهنی و منطقه ای عجین ساخته بود .