Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionگفت‌وگو با منوچهر صهبايي، رهبر ارکستر سمفونيک تهران Emptyگفت‌وگو با منوچهر صهبايي، رهبر ارکستر سمفونيک تهران

more_horiz
[You must be registered and logged in to see this image.]

descriptionگفت‌وگو با منوچهر صهبايي، رهبر ارکستر سمفونيک تهران EmptyRe: گفت‌وگو با منوچهر صهبايي، رهبر ارکستر سمفونيک تهران

more_horiz
ارکستر سمفونيک تهران - پانزدهم آبان ماه - آخرين اجراي خود را بعد از سه شب انجام داد. اين‌بار هم "منوچهر صهبايي" چون يکي‌دو سال گذشته به عنوان رهبر ارکستر هدايت آن را بر عهده داشت و قطعاتي چون دو قطعه از موتسارت با عنوان‌هاي "اورتور عروسي فيگارو" و "سمفوني شماره 41 (ژوپيتر)" و همچنين "سوئيت يک و دو پرگينت" اثر ادوارد گريک و چند قطعه از برامس را نواخت. نکته قابل تامل در اين برنامه اجراي قطعات سمفونيک دنيا با کيفيتي قابل قبول بود که البته انتظاري جز اين از "صهبايي " نمي‌رفت. به خصوص آن‌که او اجراهاي درخشاني را در خارج از ايران نيز به اجرا درآورده است. اين کنسرت اما يک ويژگي خاصي داشت و آن تغيير صداي ارکستر به خاطر تعويض جاي نوازندگان بود. اين مساله صرف نظر از مسايل تکنيکي، نشان از جسارت خاص صهبايي در هدايت و نظم بخشيدن به نوازندگان ارکستر دارد؛ اتفاقي که رهبران پيشين بخت کمتري در آن داشتند.
آقاي صهبايي شما در گفت‌وگوهاي پيش از برگزاري برنامه گفته‌ايد که اين‌بار از ارکستر صداي متفاوتي خواهيد شنيد، منظورتان از اين صداي متفاوت چيست؟
ما سعي کرديم در اين برنامه جاي نوازندگان ارکستر را تغيير دهيم و همين باعث شده بود تا صدايي که از ارکستر شنيده مي‌شود، متفاوت شود. ضمن آن‌که معمولا در برنامه‌هايي که در تالار وحدت برگزار مي‌شود، نواهاي ارکستر توسط بلندگوها به شدت تقويت مي‌شود و اين در حالي است که در اين برنامه صدادهي ارکستر همان بود که از سازها درمي‌آيد. البته بسياري از اهدافي که ما در اين خصوص دنبال مي‌کنيم، در اين برنامه به شکل کامل محقق نشده و نياز به زمان و تمرينات بيشتري دارد که در برنامه‌هاي آتي ارکستر مي‌توان ثمرات آن را مشاهده کرد.
تغيير جاي نوازندگان تا چه اندازه مي‌تواند در صدادهي ارکستر موثر باشد؟
اين موضوع تاثير بسيار مهمي دارد. البته اين تغييرات به شکل محدودي انجام شده است و در عين حال نبايد فراموش کرد که تغيير هم به هيچ عنوان به علت ضعف قدرت نوازندگي نوازندگان نبوده است، فقط گمان کرديم که تغيير جاي نوازندگان مي‌تواند در صدادهي ارکستر موثر باشد. مانند بازيکنان يک تيم ورزشي که زماني مي‌توانند نقش خود را به درستي ايفا کنند که در جايگاه خودشان قرار گرفته باشند . اين يکي از راه‌هاي اصلاح ارکستر است.
در اين برنامه شما قطعاتي انتخاب کرده‌ايد که در عين حال که مهم‌ترين قطعات کلاسيک دنيا هستند، در عين حال جزو قطعات مشکل نيز به حساب مي‌آيند. قطعاتي مثل اورتور عروسي فيگارو يا قطعاتي که از موتسارت و گريک. انتخاب اين قطعات به چه دليل انجام شده است ؟
من سعي مي‌کنم هميشه آثاري را در برنامه‌هايم به اجرا درآورم که هم براي شنوندگان جالب توجه باشد و هم از لحاظ تکنيکي به ارکستر کمک کند و در عين حال قدرت نوازندگي نوازندگان را افزايش داده و براي آنان انگيزه‌هاي لازم را ايجاد کند. البته من هم با شما موافق هستم که اين قطعات، قطعات بسيار دشواري هستند، اما خوشبختانه هم‌اکنون نوازندگان ما قدرت نواختن آنان را در سطح مناسبي دارا هستند.
و نگران نيستيد که بار ديگر اين انتقاد مطرح شود که ارکستر سمفونيک تهران از آثار آهنگ‌سازان ايراني استفاده نمي‌کند؟
من در تمام مدتي که مسووليت ارکستر را بر عهده داشته‌ام، آثار بسياري را از آهنگ‌سازان ايراني به اجرا درآورده‌ام، به شکلي که حتي مي‌توان گفت اسامي آهنگ‌سازان ايراني که آثارشان توسط ارکستر به اجرا درآمده است، بيشتر از آهنگ‌سازان بين‌المللي بوده است که از جمله آنان مي‌توان به مصطفي کمال پورتراب، حشمت سنجري، ثمين باغچه‌بان، بهزاد عبدي و بسياري ديگر اشاره کرد. ما شهريورماه برنامه‌اي بر اساس آثار آهنگ‌سازان ايراني انجام داديم و در برنامه دي‌ماه نيز چنين قصدي داريم. بنابراين اين انتقاد که بارها از ارکستر شده است، به هيچ عنوان درست نيست. در تمام دنيا اصل بر اين است که ارکسترهاي سمفونيک آثار شاخص کلاسيک را به اجرا درمي‌آورند و خودشان را تنها محدود به آثار آهنگ‌سازان وطني اشان نمي‌کنند.
شما در مدت حضورتان در ايران تلاش‌هاي گسترده‌اي براي نظم و ترتيب دادن به ارکستر داشته‌ايد، حالا که مدتي از حضورتان مي‌گذرد، تا چه اندازه به اين اهداف رسيده‌ايد؟
هنوز نظم و ترتيب به آن شکلي که بايد در ارکستر وجود ندارد و نمي‌توان انتظار چنداني هم داشت. ارکستر سال‌هاست که دارد با اين بي‌نظمي به فعاليت خود ادامه مي‌دهد و همه‌چيز به شکل يک عادت بد درآمده است. من از زماني که وارد ارکستر شدم، تلاش کردم تا با اين عادات بد مبارزه کنم و تمام تلاشم را کرده‌ام تا نوازندگان در زمان مشخص شده در تمرينات حضور پيدا کنند، حواس خود را معطوف به تمرينات کنند و در عين حال تمرينات خصوصي داشته باشند تا نتيجه کار بهتر شود. اما در عين حال نمي‌توان اين مساله را ناديده گرفت که نوازندگان ارکستر سال‌هاست که به چنين وضعيتي خو گرفته‌اند و بدين ترتيب ترک اين عادات بد بسيار دشوار است، در حالي که نوازنده‌ها بايد اركستر را دوست داشته باشند و براي آن وقت بگذارند. من از بدو ورودم به اركستر در اين زمينه تلاش‌هاي بسياري انجام دادم. اما متاسفانه مبارزه با عادت‌هاي بدي كه در اركستر متداول شده است، وقت بسياري مي‌خواهد. در اركستر سمفونيك تهران بي‌نظمي خودش به شكل يك نظم و ناهماهنگي به شكل هماهنگي درآمده است. در اين مدت انرژي و وقت بسياري از من گرفته شد تا عادات و روال بدي كه در اركستر وجود داشت را از بين ببرم. البته در حال حاضر وضعيت نسبت به چند ماه قبل بسيار بهتر است، ‌ولي هنوز به نقطه‌اي كه بايد نرسيده‌ايم. اركستر سمفونيك تهران قطعات پيچيده را به راحتي اجرا مي‌كند و اين ضرورت توجه روز افزون به اركستر سمفونيك را دو چندان مي‌كند‏
خب با اين مشکلات چرا از حضور نوازندگاني با انگيزه‌تر که تمايل به حضور در ارکستر دارند، نمي‌گيريد؟
اول اين‌که مساله قرارداد با نوازندگان مطرح است و از طرف ديگر اين‌که ما به اعضاي گروه به شکل خانواده نگاه مي‌کنيم و به همين خاطر تمايلي به انجام اقداماتي از اين دست را نداريم، اما در عين حال نمي‌شود چشم را بر اين مساله بست که ادامه اين وضعيت براي مدتي طولاني امکان‌پذير نيست. به هر حال همان طور که گفتم ارکستر سمفونيک تهران نيازمند نوازندگاني است که علاقه و انگيزه کافي داشته باشند.
آن‌وقت مي‌توان اين اميد را داشت که برنامه‌هاي ارکستر شکل منظم‌تري به خودش بگيرد. به خصوص اين‌که شما خودتان نيز تلاش بسياري براي اجراي برنامه هاي منظم داشته‌ايد؟
من هم اين مساله را قبول دارم كه اركستر بايد كنسرت‌هاي بيشتري در طول سال برگزار كند، اما در عين حال همزمان با اين تفكر لازم است تا سطح هنري اركستر، سطح نوازندگي و همچنين نظم و ترتيب موزيسين‌ها ارتقا پيدا كند تا بتوان اركستر سمفونيك تهران را به نقطه ايده‌آل رساند. در حال حاضر برنامه‌هاي ارکستر تقريبا شکل منظمي به خود گرفته است، اما منظم شدن برنامه‌هاي ارکستر و اجراي ماهانه آن ربط چنداني به نوازندگان ندارد. ما براي اجراي کنسرت با مشکلاتي چون رزرو سالن، برنامه‌ريزي‌هاي گروهي و ... مواجه هستيم، در حالي که هم اکنون نيز اين آمادگي را داريم تا به شکل ماهانه به اجراي برنامه بپردازيم .به هر حال ما تا رسيدن به نقطه ايده‌آل به هيچ عنوان انگيزه‌هاي خود را از دست نمي‌دهيم و تلاش هاي خود را ادامه خواهيم داد.
تمايلي به استفاده از رهبران مهمان نداريد؟ ‏
من مخالفتي با استفاده از رهبران ميهمان ندارم، ‌اما اين مساله نيازمند دو چيز است. اول اين‌که سطح اركستر از نظر كيفي ارتقا پيدا كند و از طرف ديگر تعداد كنسرت‌ها نيز افزايش داشته باشد. از طرفي بهتر است شخصي که به عنوان رهبر با ارکستر همکاري مي‌کند تجربه رهبري داشته باشد چراکه تکنيک‌هاي حرفه رهبري در تخصص يک آهنگ‌ساز نيست و به ارکستر لطمه‌هاي روحي و تکنيکي جبران‌ناپذيري وارد مي‌کند. روال کار ارکستر به اين صورت است فرادي که تخصص کافي در امور رهبري دارند با ارکستر همکاري کنند و هرکس کار خود را انجام مي‌دهد از همين رو رهبر ارکستر امور اجرايي، هدايت و آموزش ارکستر را به عهده دارد و آهنگ‌سازان هم فقط تنها در حوزه تخصص خود فعاليت مي‌کنند؛ اگر رهبري داراي تحصيلات تخصصي باشد و تجربه لازم را در امور رهبري داشته باشد در صورت امکان از تجربه و تخصص او استفاده خواهد شد. اما در عين حال نکته‌اي که نمي‌توان آن را ناديده گرفت، اين است که در اركسترهاي اروپايي كه همه از سوليست‌هاي مطرح هستند نياز به يك رهبر قوي نيست، اما در كشورهايي مثل ايران رهبر اركستر علاوه بر رهبري بايد استاد نيز باشد تا با تسلط خود نقطه ضعف‌ها را از بين ببرد.‏
به عنوان آخرين سوال، با توجه به مشکلاتي که سال‌هاست ارکستر سمفونيک با آن مواجه است، براي بسياري اين سوال مطرح است که چه‌طور رهبري آن را قبول کرديد‌، آن هم در شرايطي که در خارج از ايران برنامه‌هاي منظمي داشتيد؟ ‏
من به وضعيت موسيقي سمفونيک و علمي در ايران بسيار علاقه‌مندم و هر کاري بتوانم براي ارتقاي اين موسيقي انجام خواهم داد. من بعد از انقلاب اولين کسي بودم که بعد از انقلاب يعني در سال ???? به ايران آمدم و تلاش‌هاي فراواني براي سر و سامان دادن به ارکستر سمفونيک انجام دادم . اتفاقا در آن دوران کنسرت‌هاي خوبي را نيز انجام داديم. متاسفانه در آن زمان مديريت همکاري چنداني براي تخقق اهدافي که در نظر داشتيم، نکردند و به همين خاطر در آن زمان فعاليت‌هاي من متوقف شد. اين‌بار نيز که مي‌خواستم رهبري ارکستر را بر عهده بگيرم، شرايط متعددي داشتم که خوشبختانه دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، همکاري‌هاي لازم را با من انجام داد و همان‌طور که گفتم اگرچه ارکستر هنوز تا رسيدن به نقطه ايده‌آل فاصله زيادي دارد، اما از آن زمان تا کنون تغييرات محسوسي را از سر گذرانده است و من به آينده آن بسيار اميدوارم.
ولي اين نگراني وجود دارد که مشکلات شما را از ادامه کار دلسرد کند.
نه، واقعا من اهداف طولاني‌مدت براي ارکستر دارم و فرصتي براي خود و ارکستر در نظر گرفته‌ام تا آنان محقق شود. ممکن است در حال حاضر نوازندگان ارکستر سمفونيک در مقايسه با نوازندگان ارکسترهاي دنيا، قابليت چنداني نداشته باشد، اما نمي‌توان اين مساله را فراموش کرد که مي‌توان آنان را در مسير درستي هدايت کرد. از طرفي هر اندازه که نوازندگان ضعيف‌تر باشند، رهبر بايد به همان اندازه قوي‌تر باشد. متاسفانه در سال‌هاي اخير ارکستر مشکلات فراواني را پشت سر گذاشته است و از نظر مالي نيز نابساماني‌هاي فراواني داشته است که اميدواريم به تدريج تمام آن‌ها مرتفع شود
منبع جهان اقتصاد

descriptionگفت‌وگو با منوچهر صهبايي، رهبر ارکستر سمفونيک تهران EmptyRe: گفت‌وگو با منوچهر صهبايي، رهبر ارکستر سمفونيک تهران

more_horiz
[You must be registered and logged in to see this link.]


[You must be registered and logged in to see this image.]
نخستين ارکسترها در حدود 300 سال پيش در کشورهاي ايتاليا, فرانسه و آلمان پديد آمدند. در اين ارکسترها بيشتر سازهاي زهي به کار مي رفت. از ارکستر نخست براي اجراي برنامه هاي اپرا و آوازهاي همره با گفتار استفاده مي شد. از نخستين سالهاي قرن هجدهم ميلادي بعضي از آهنگ‌سازان اروپا مانند, باخ آهنگساز آلماني, هندل, آهنگساز آلماني - انگليسي‎.‎الدي, آهنگساز ايتاليايي, قطعه هايي نوشتند که مخصوص ارکستر بود‎ ‎ويوالدي نوشتن قطعه هايي براي ارکستر سمفوني از نيمه قرن هجدهم در اروپا آغاز شد. هايدن و موتسارت آهنگ‌سازان اتريشي, در قطعه هايي که براي ارکستر سمفوني نوشته مي شد دگرگوني هايي پديد آوردند. براي اجراي اين گونه قطعه هاي موسيقي بر عده ي نوازندگان ارکستر افزودند و استفاده از سازهاي بادي را معمول کردند. در نخستين سالهاي قرن نوزدهم ميلادي بتهوون, آهنگساز الماني قطعه هايي براي ارکستر نوشت که براي نواختن آن از سازهاي بادي برنجي نيز استفاده مي شد. از آن زمان بود که سازهاي بادي و ضربي برنجي در ارکستر رواج يافت‎.
‎تا نخسين سال هاي قرن نوزدهم عده اي نوازندگان ارکستر آن قدر زياد نبود که براي راهنمايي نوازندگان نياز به رهبر ارکستر باشد. معمولا يکي از نوازندگان ماهر ارکستر نقش هماهنگ کننده نوازندگان را بر عهده داشت. اما از نيمه دوم قرن نوزدهم عده نوازندگان ارکستر بسيار افزايش يافت و نقش هماهنگ کننده نوازندگان بر عهده رهبر ارکستر گذاشته شد. مثلا بروکنر و ماهلر, آهنگ‌سازان اتريشي و ريچارد اشترواس, آهنگساز آلماني قطعه هايي براي ارکستر نوشتند که براي نواختن آنها نياز به بيش از 100 نوازنده داشتند. اما امروزه بعضي از آهنگ‌سازان مي کوشند تا بار ديگر عده اي از نوازندگان ارکستر بکاهند و قطعه هايي بنويسند که بتوان آنها را با عده کمتري از نوازندگان به اجرا در آورد.‏
ارکستر سمفوني با اينکه مي تواند هر نوع موسيقي را بنوازد بيشتر قطعه هايي از موسيقي کلاسيک و آثار آهنگ‌سازان بزرگ را مي نوازد, عده نوازندگان در اين ارکستر ممکن است به 100 نفر نيز برسد. به همين سبب, ارکستر سمفوني برنامه هاي خود را فقط در تالارهاي بزرگ مي تواند اجرا کند. در اين ارکستر معمولا20 نوع از سازهاي زهي و بادي و ضربي به کار مي رود. نوازندگان اين ارکستر گاهي يک خواننده يا گروه همسرايان(کُر) را همراهي مي کنند. بيشتر شهرهاي بزرگ جهان داراي يک يا چند ارکستر سمفوني هستند که بعضي از آنها شهرت جهاني دارند. مانند ارکستر فيلار مونيک براين, وين, نيويورک و توکيو و ارکستر سمفوني لندن
ارکستر در ايران چندان سابقه اي ندارد. نخستين بار در 13 آذر 1312 به رهبري غلامحسين مين باشيان و با نام ارکستر سمفوني بلديه(شهرداري) فعاليت خود را آغاز کرد.‏
‏ دو سال بعد نوازندگان اين ارکستر در هنرستان موسيقي گرد آمدند و ارکسترهنرستان موسيقي( ارکستر هنرستان عالي موسيقي) را تشکيل دادند. در سال 1320 ارکستر سمفونيک تهران جانشين اين ارکستر شد و رو به گسترش گذاشت. ارکستر سمفونيک تهران, گذشته از آثار آهنگ‌سازان بزرگ جهان, به اجراي قطعاتي از آثار آهنگ‌سازان ايراني نيز مي پردازند. ساختن تالار رودکي(وحدت) در تهران که براي اجراي برنامه هاي ارکستر نيز مناسب است, سبب گسترش بيشتر اين ارکستر شده است. غلامحسين مين باشيان, علينقي وزيري, و پرويز محمود, سه تن از آهنگ‌سازان و موسيقي دانان ايراني, در پايه گذاري و گسترش اين ارکسترها نقشي فراوان داشتند
حدود سالهاى 1314 يا اركسترى به نام "اركستر شهردارى" زير نظر سروان غلامحسين مين‏باشيان كه تحصيلات عالى موسيقى خود را در برلن به پايان رسانده بود، مركب از تقريباً 40 نوازنده تشكيل شد كه برخى از آنان، استادان كنسرواتوار تهران بودند. فعاليت اين اركستر با پيش آمدن جنگ جهانى دوم قطع شد اما فكر داشتن اركسترى كامل از ميان نرفت و كمى بعد در دورانى كه سروان مين‏باشيان به رياست كنسرواتوار تهران (هنرستان عالى موسيقى) گمارده شد، اركسترى به نام "اركستر استادان اداره‏ى موسيقى كشور" تشكيل شد. در اين اركستر عده‏اى از هنرجويان هنرستان همراه با 11 تن از استادان چكسلواكى كه براى تدريس در هنرستان استخدام شده بودند كار مى‏كردند. اين اركستر فعاليتهايى داشت و گاه و بى‏گاه كنسرتهايى مى‏داد. پس از چندى پرويز محمود كه تحصيلات خود را در بلژيك انجام داده بود با تغيير فرم مختصرى در اين اركستر، اركستر سنفونيك تهران را پايه‏گذارى كرد. پس از مسافرت پرويز محمود به آمريكا، مدتى روبيك گريگوريان اركستر را رهبرى كرد و بعد از وى نيز مدتى اركستر به ترتيب به وسيله آقايان، روبن سافاريان، مرتضى حنانه، سرژخوستيف و هايموتويبر اتريشى رهبرى شد از سال 1339 يعنى بعد از بازگشت سنجري از اروپا رهبرى اركستر سنفونيك تهران و اداره‏ى امور هنرى آن به اومحول شد. اركستر سنفونيك تهران در سال 1351 تعداد نفراتشان به 79 نفر رسيده بود كه 4 نفر آنان بلغارى و بقيه ايرانى بودند و سال 51 كه فرهاد مشكوة به رهبرى اين اركستر انتخاب شد بنابر خواست او بسيارى از ايرانيان از اركستر اخراج و به جاى آنان از نوازندگان خارجى استفاده و استخدام كرد و تعداد اين اركستر به 85 نفر رسيد كه فقط 23 نفر آنها ايرانى بودند مابقى همه خارجى. پس از پيروزى انقلاب با دعوت مجدد از حشمت سنجرى براى رهبرى اين اركستر، وى دوباره سر و صورتى به آن داد و آن را به طور آبرومندى اداره كرد. ‏
در همه جاي دنيا، عنوان اركسترهاي سمفونيك با نام رهبرانشان همنشين است. اركستر سمفونيك تهران هم در مسير تاريخي خود چهره‌هايي چون حشمت سنجري، مرتضي حنانه، فرهاد مشكات، فريدون ناصري، علي رهبري و نادر مشايخي را به خود ديده است كه چوب رهبري را دست به دست هم داده‌اند تا امروز كه آن را به منوچهر صهبايي رسانده‌اند. بررسي وضعيت و شرايط حال اين گروه بزرگ هنري، بدون شناخت پيشينه آن ممكن نيست و آنچه امروز اركستر سمفونيك تهران را رنج مي‌دهد، در واقع دردهاي كهنه و مزمني هستند كه سال‌ها بر جان آن چنگ انداخته‌اند.
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply