سرّ تفاوت ركعات نمازهاى يوميه از امورى است كه تاكنون انديشههاى بشرى، نتوانسته به آن پى ببرد و در متون دينى نيز به اين موضوع پرداخته نشده است مگر دو، سه روايت كه تنها اشارهاى گذرا داشتهاند. در اين گونه موارد توجه به چند نكته لازم است:
1- آنچه كه براى ما روشن مىباشد، اين است كه روح نماز، عبوديت و تسليم در برابر خداوند متعال است و تسليم بودن در برابر حق، يعنى اين كه بنده دستورات خدا را بدون چون و چرا انجام دهد و اختلاف تعداد ركعات نماز و هم چنين تعيين اوقات و ساير جزئيات عبادات- علاوه بر اسرار و رموزى كه در آنها نهفته و ما از آنها اطلاعى نداريم- روحيه تسليم در برابر خدا و دستورات پيامبر را در ما تقويت و استوار مىكند.
2 سعيد بن مسيّب گويد: از امام سجاد (ع) پرسيدم: از چه هنگامى نمازها به اين صورتى كه امروز هست واجب شد؟ حضرت فرمود: «از هنگامى كه اسلام قدرت يافت و جهاد بر مسلمين واجب گشت، رسول خدا (ص) هفت ركعت به نمازها افزود ولى نماز صبح را به حال خود باقى گذاشت زيرا وقت آن تنگ بود و چون ملائكه شب در حال عروج به آسمان و ملائكه روز نيز در حال نزول بر زمين هستند، براى اين كه هر دو گروه از ملائكه در هنگام نماز حضور داشته باشند، نماز صبح را به حال اول خود باقى گذاشت و قرآن كريم نيز مىفرمايد: «و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا»،(1).
از اين روايت دو مطلب استفاده مىشود: اول اين كه، افزايش هفت ركعت به نمازها، هم زمان با اوج و گسترش اسلام، براى بالا بردن روحيه ايمان و عبوديت در مسلمانان، لازم و ضرورى بود و دوم اين كه نماز صبح براى اين كه مورد شهود همه ملائكه قرار گيرد به حالت اوليه خود باقى گذاشته شد و از روايت ديگرى نيز استفاده مى شود كه نمازهاى يوميه هر كدام مناسب اوقات خاص خود تعيين شده اند بدين صورت كه: صبحگاهان وقتى كه انسان از خواب برمى خيزد، روى مصالحى از جمله اين كه انسان هنوز با مسائل دنيا و زندگى درگير نشده، نماز دو ركعتى خوانده مى شود و در وسط روز به جهت اشتغال به امور مادى و زندگى نياز بيشترى براى راز و نياز و عبادت وجود دارد؛ بلكه انسان از ياد خدا غافل نشود و او را فراموش نكند. يكى از فلسفه هاى عبادت، اظهار خضوع و تسليم در مقابل امر پروردگار و ايجاد روح عبوديت و بندگى در انسان است؛ چنان چه امام سجاد (ع) مى فرمايد:» الهى كفى بى فخرا ان اكون لك عبدا؛ خدايا همين افتخارم بس كه بنده تو هستم «.
و گاهى بعضى از دستورات براى آزمودن روح تسليم و بندگى است. فرمان خدا به حضرت ابراهيم (ع) براى قربانى كردن اسماعيل، نمونه اى از آن است. در دستورهاى عبادى و احكام الهى، گاهى هدف تسليم و پذيرش دستور و تمرين براى جلب رضايت خداوند و اطاعت محض از آفريدگار است و گاهى تمرين براى متابعت از سنت و روش پيامبر (ص) است و جهر و اخفات در نماز- چنان چه از بعضى روايات استفاده مى شود- يكى از سنت هاى پيامبر اكرم (ص) است كه خداوند خواسته با اين سنت امت را نسبت به پاى بندى به سيره و سنت پيامبرش آزمايش كند. شخصى از امام (ع) پرسيد: چرا نماز جمعه و مغرب و عشا را بلند بخوانيم و نماز ظهر و عصر بايد آهسته خوانده شود؟ امام (ع) در جواب فرمودند: پيامبر اكرم (ص) وقتى به معراج رفتند، اولين نمازى كه بر او واجب شد ظهر جمعه بود و خداوند به پاس احترام پيامبر (ص) ملائكه را به ميهمانى فرا خواند و همه نماز ظهر روز جمعه و مغرب و عشا را با پيامبر خواندند و خدا به پيامبرش دستور داد كه نماز را بلند بخواند تا برترى او را بر ملائكه آشكار گرداند، ولى نماز عصر را چون به تنهايى انجام داد مائمور شد آهسته بخواند و علاوه بر اينكه بلند خواندن و آهسته خواندن يك نوع تعبد و تسليم در مقابل دستورات پروردگار و اقتدا به سنت و روش پيامبر (ص) اكرم مى باشد.
از اين روايت مى توان فهميد كه به مقتضى شرايط بايد بعضى از عبادات يا كارهاى خير را آشكار انجام دهيم تا ديگران را به آن كار دعوت كنيم. بدين منظور وقتى
از امام سوئال كردند: چرا نماز مغرب و عشا بلند خوانده مى شود؟ امام (ع) فرمود: چون در وقت مغرب و عشا هوا تاريك است؛ بنابراين قرائت را بلند مى خواندند كه اگر كسى از آن نزديكى عبور كرد، بداند نماز جماعت برپاست و شركت كند، ولى در نماز ظهر و عصر چنين نيازى نيست.
پىنوشت
(1)) همان، ج 3، ص 36، ح 19)وبلاگ من:افق احكام(پاسخگويي به سوالات احكام شما) خوشحال مي شم يه سري بزنين و اگه سوالي از مسائل شرعي داشتين در خدمت باشم)روحانی-طلبه)
/http://ahkam1.persianblog.ir/