Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionگفت وگو با قاتل سريالي زنان کرجي Emptyگفت وگو با قاتل سريالي زنان کرجي

more_horiz
گفت وگو با قاتل سريالي زنان کرجي
قتل هايي براي رسيدن به آرامش
اعتراف مي کنم نشستن در برابر زن و شوهري که متهم هستند 12 زن را به قتل رساندند، براي من بسيار ترسناک بود. قبل از اينکه در برابر آنها قرار بگيرم هراس داشتم؛ ترسي که نمي توانستم آن را پنهان کنم و حتي منصور بيات مدير روابط عمومي کرج نيز متوجه آن شده بود. زماني که اميد و ساحره در برابر من قرار گرفتند، يک لحظه از خودم پرسيدم واقعاً قربانيان در آن لحظات سخت چه حالي داشتند. اما واقعيت در مورد اين دو متهم چيز ديگري بود؛ آنها اصلاً نمي ترسيدند و چهره يي بسيار آرام داشتند. انگار نه انگار که اتفاقي افتاده و آنها متهم به قتل 12 زن هستند و تعداد اين قتل ها آنقدر زياد است که قطعاً نمي توان به رضايت و بخشش فکر کرد و اميد هم اين را به خوبي مي داند. وقتي اين زن و شوهر داشتند به سوالات پاسخ مي دادند در لابه لاي جملات شان يک موضوع کاملاً مشهود بود؛ حتي قاتل سريالي هم مي تواند آنقدر عاشق باشد که همسرش باز هم از عشقي که شوهرش به او داشته و دارد، حرف بزند و خود قاتل هم از مهرباني هاي همسرش و همراهي او در اين قتل ها به خاطر عشق بگويد. اميد جوان 23 ساله يي است که هشت زن را در کرج و چهار زن را در لنگرود به قتل رسانده است.

---

-قتل زنان را از چه سالي شروع کردي؟

از سال 85 شروع کردم. اول در شمال و بعد به کرج آمدم و کارم را ادامه دادم.

-با چه انگيزه يي قتل ها را انجام مي دادي؟

من از زناني که خيانت مي کردند بدم مي آمد. من با زناني که سوار ماشينم نمي شدند کاري نداشتم. فقط زناني را که با انگيزه هاي بد سوار ماشينم مي شدند مي کشتم.

-زماني که قتل زنان را شروع کردي همسر داشتي؟

قبل از ازدواجم اين قتل ها را شروع کرده بودم. بعد که ازدواج کردم تصميم گرفتم سالم زندگي کنم چون ساحره را بسيار دوست داشتم. ما به کرج آمده بوديم که بتوانيم راحت زندگي کنيم. اين پيشنهاد من بود. اما بعد از مدتي کاري که يک زن با من کرد باعث شد باز هم انگيزه يي در من به وجود بيايد و جنايات را از سر بگيرم.

-چه اتفاقي باعث شد اميد يک قاتل سريالي شود؟

تازه ازدواج کرده بودم. از طريق مسافرکشي سعي داشتم زندگي ام را تامين کنم. يک روز زني را به عنوان مسافر سوار ماشين کردم. مي خواستم از راه ميان بر بروم که يکدفعه زن مسافر داد و فرياد به راه انداخت و من را متهم به اين کرد که قصد دارم او را بدزدم و به او تجاوز کنم. اما حرف هايش پايه و اساس نداشت. با شکايت اين زن دستگير شدم و مدتي بازداشت بودم. آن زن از من 150 هزار تومان خواست تا رضايت بدهد. من اين پول را نداشتم که بدهم به همين خاطر مدت زيادي در زندان ماندم. از آن به بعد بود که تصميم گرفتم چنين زناني را بکشم. او زني خياباني بود و قصد داشت از من اخاذي کند.

-اما اين حرف نمي تواند صحت داشته باشد چون تو قبل از ازدواج هم چند زن را در شمال کشور کشته بودي. در آن زمان که اين اتفاق رخ نداده بود؟

به خاطر مشکلاتي که در دوران کودکي داشتم هميشه اين عقده در من وجود داشت.

-رابطه ات با خانواده ات چطور بود؟

خانواده من همديگر را دوست نداشتند. پدر و مادرم هميشه با هم دعوا مي کردند. اختلافات آنها خيلي زياد بود و من چيزي از محبت پدر و مادرم متوجه نشدم. درگيري هايشان آنقدر شديد بود که هيچ توجهي به من و خواهر و برادرانم نداشتند. من از پدر و مادرم دل خوشي نداشتم.

-اختلاف آنها بر سر چه مساله يي بود؟

پدرم هميشه فکر مي کرد مادرم به او خيانت مي کند و هر وقت که مادرم از خانه بيرون مي رفت پدرم عصباني مي شد و با هم دعوا مي کردند.

-به نظر خودت مادرت اين کار را مي کرد؟

نمي دانم شايد.

-رابطه ات با همسرت چطور بود، آيا به او اعتماد داري؟

همسر من زن خوبي است و من عاشقانه او را دوست دارم. او نسبت به من همسر وفاداري بود.

-اما تو با سوار کردن زن هاي غريبه و ايجاد رابطه با آنها به همسرت خيانت مي کردي؟

نه اين طور نيست. من زني را به جز ساحره دوست ندارم و نداشتم. من آن زن ها را به خاطر اينکه به قتل برسانم سوار ماشينم مي کردم.

-در اعترافاتت گفته يي که زن ها را به خانه مي بردي. در آن زمان همسرت در خانه بود؟

نه نبود. من زمان هايي را انتخاب مي کردم که همسرم نباشد. بعد زني را که سوار ماشين کرده بودم به خانه مي بردم.

-آنها را چطور به قتل مي رساندي؟

در واقع قربانيان را غافلگير مي کردم. زماني که پشت آنها به من بود، روسري را دور گردن شان مي پيچاندم و خفه مي کردم. آنها روي زمين که مي افتادند ديگر قدرت حرکت نداشتند.

-در بين قربانيان کسي بود که در برابر تو مقاومت کند؟

قدرت مقاومت نداشتند. زن ها به لحاظ جثه از من ضعيف تر بودند ضمن اينکه ورزشکار بودم و زور زيادي داشتم.

-همسرت چطور متوجه اين ماجرا شد؟

يادم مي آيد در قتل سوم تمام ماجرا را به او گفتم. البته خودش متوجه شده بود و من را سوال پيچ مي کرد. من هم تصميم گرفتم تمام واقعيت را به او بگويم. به همسرم اطمينان دادم عاشق اين زنان نيستم و او تنها زني است که در زندگي مرا عاشق کرده است و بعد از او کمک خواستم.

-همسرت به تو اعتراضي نکرد؟

به من گفت اين کار را نکنم اما بعد که ديد فايده ندارد چاره يي جز همکاري با من نديد.

-در اعترافات اوليه ات گفته بودي همسرت با تو همکاري نداشته است. چرا؟

چون من عاشق ساحره هستم و نمي خواهم به او آسيبي برسد. من دوست نداشتم او بازداشت شود. ساحره به خاطر من درگير اين مساله شده بود. البته او در قتل ها هيچ نقشي نداشت و فقط در فروختن اموال قربانيان به من کمک مي کرد.

-قصد داشتي تا کجا ادامه دهي؟

نمي دانم.

-مي دانستي مجازات کاري که مي کني چيست؟

بله مي دانستم. همه مي دانند مجازات قتل قصاص است.

-مي دانستي پليس بالاخره تو را دستگير مي کند؟

حدس مي زدم اين اتفاق بيفتد. البته من در شمال که قتل انجام دادم کسي متوجه نشد به همين خاطر هم فکر نمي کردم در کرج هم پليس متوجه شود.

-تو در رامسر دستگير شدي. چرا دوباره به شمال برگشتي؟

در آن زمان فهميده بودم تحت تعقيب هستم. در واقع مي دانستم شناسايي شده ام. مسلماً بايد فرار مي کردم.

-اگر دستگير نمي شدي باز هم آدم مي کشتي؟

بله، ادامه مي دادم. اين زن ها خيانت مي کردند.

-اموالي را که از اين زن ها به دست مي آوردي چه مي کردي؟

پول ها را خرج مي کردم. طلا ها را مي دادم ساحره بفروشد. کيف و کفش هاي نو را هم به اقوامم هديه مي دادم.

-در تمام اين قتل ها برايت اتفاق افتاد که پشيمان شوي؟

من فقط در قتل اول دچار عذاب وجدان شدم و از کاري که کردم ناراحت بودم. در قتل هاي بعدي احساس آرامش عجيبي به من دست مي داد. انگار خيالم راحت بود.

-به جز قتل و شکايت آن زن در کرج سابقه کيفري ديگري هم داري؟

دو بار در 16 سالگي به جرم سرقت زنداني شدم.

-حالا که در زندان هستي و مي داني مجازات خواهي شد، چه حرفي داري؟

من فقط تقاضاي کمک دارم و از کاري که کردم پشيمان و نگران همسرم ساحره هستم.

descriptionگفت وگو با قاتل سريالي زنان کرجي EmptyRe: گفت وگو با قاتل سريالي زنان کرجي

more_horiz



همسر اميد از رابطه اش با شوهرش مي گويد
هنوز هم دوستش دارم
ساحره- همسر اميد- با اينکه در هيچ کدام از اين قتل ها شرکت نداشته اما زمينه را براي ارتکاب قتل شوهرش فراهم کرده است. او زني 17 ساله است که مي گويد عشق به اميد او را به اينجا کشانده است. اين زن اکنون به همدستي با شوهرش متهم شده است.

---

-چطور متوجه شدي شوهرت قاتل زنان است؟

وقتي غريبه يي وارد خانه ات مي شود به هر حال مي فهمي، حتي اگر در خانه نباشي. من يک زن هستم و مي فهميدم شخصي وارد خانه ام شده است. البته رفتار اميد هم نشان مي داد او چيزي را از من پنهان مي کند. هرچند وقت يک بار هم تکه طلايي به خانه مي آورد و به من مي گفت بفروش. همه اين مسائل نشان مي داد اميد کاري مي کند که از من پنهان کرده است. بعد از او خواستم همه چيز را بگويد. او هم همه چيز را تعريف کرد.

-از او نپرسيدي چرا اين کار را مي کند، واقعاً از دست شوهرت عصباني نشدي؟

اول ناراحت شدم و گفتم ديگر اين کار را نکند اما اميد با اين کار به آرامش مي رسيد و ديگر به اين کار آلوده شده بود؛ گفته هاي من فايده نداشت. ما فقير بوديم و درآمد اميد از طريق سرقت هايي بود که از اين زنان انجام مي داد و من هم مجبور شدم با او همکاري کنم.

-تو مي دانستي مرتکب کار خلاف مي شوي؟

به هر حال داشتم با يک قاتل همکاري مي کردم. جرمم يا مشارکت در قتل است يا معاونت. اين موضوع برايم کاملاً واضح بود.

-پس چرا ادامه مي دادي؟

به هر حال اميد شوهرم بود. من او را دوست داشتم و قول داده بودم در هر کاري کمکش کنم.

-چرا اميد را ترک نکردي؟

من عاشق شوهرم بودم و هستم. با اينکه حالا يک قاتل سريالي است اما دوستش دارم.

-در آن روزها به فکرت نرسيد که ممکن است شوهرت تو را هم بکشد؟

اميد مرا دوست دارد و هرگز اين کار را نمي کند. در ضمن من به شوهرم هرگز خيانت نمي کردم.

-اميد گفته از قتل سوم به بعد تو با او همکاري داشتي، اين درست است؟

اميد با من تماس مي گرفت و مي گفت دارد با کسي به خانه مي آيد. من هم خانه را ترک مي کردم و به خانه يکي از اقوامم مي رفتم. بعد که برمي گشتم اميد طلاها را به من مي داد و مي گفت بفروش.

-از اينکه شوهرت با زنان ديگر رابطه داشت ناراحت نمي شدي؟

من اطمينان داشتم اميد مرا دوست دارد و تنها زني هستم که در قلبش جا دارم.

-چطور با اميد آشنا شدي؟

دو سال قبل از اين ماجرا با اميد در يک مراسم عروسي آشنا شدم. او از من خواستگاري کرد و من هم قبول کردم. من عاشق اميد شدم. چون خانواده من خانواده فقير و پرجمعيتي بود، دلم مي خواست از خانه پدري جدا شوم. با اميد که ازدواج کردم ديگر عاشق او شدم و بدون اميد ديگر نمي توانستم زندگي کنم.

-زماني که داشتيد به رامسر مي رفتيد از اميد نپرسيدي چرا؟

فهميده بودم پليس در تعقيب اميد است.

-چرا در ابتدا منکر همکاري با اميد شدي؟

قرار من و اميد همين بود. اميد به من گفته بود دوست ندارد من به زندان بيفتم.

-تا کجا مي خواستي ادامه بدهي؟

تا جايي که اميد ادامه مي داد همراهي اش مي کردم.

-هنوز هم اميد را دوست داري؟

هنوز هم دوستش دارم و هميشه هم دوستش خواهم داشت.

-حرفي داري که بزني؟

فقط مي خواهم بگويم من خودم خواستم با اميد همکاري کنم. او مرا وادار به اين کار نکرد.

descriptionگفت وگو با قاتل سريالي زنان کرجي EmptyRe: گفت وگو با قاتل سريالي زنان کرجي

more_horiz



دادستان کرج از عملکرد همکارانش در پرونده قتل هاي سريالي دفاع مي کند
دستگيري در کمترين زمان
چند ماه قبل از اينکه علي فرهادي دادستان کرج در مصاحبه مطبوعاتي خود جزئيات پرونده قتل هاي سريالي کرج را اعلام کند خبرنگاراني که در حوزه انتظامي و قضايي کرج رفت و آمد داشتند در محافل خصوصي از وجود چنين قاتلي صحبت مي کردند و گله مند بودند از اينکه چرا براي درج اين خبر اجازه ندارند و... البته در گوشه و کنار هم اخباري مبني بر اينکه در کرج قاتلي وجود دارد که زنان را مي کشد، وجود داشت اما هيچ کدام از مقامات آن را تاييد نمي کردند و جنايت هاي زنجيره يي را شايعه مي خواندند اما زماني که يک روزنامه صبح از وجود اين قاتل پرده برداشت و کسي هم آن را تکذيب نکرد، ديگر وقوع چنين قتل هايي براي مردم واضح و روشن شد. تا اينکه پليس استان تهران و دادستان کرج در مصاحبه هاي جداگانه و رسمي از دستگيري اين قاتل و همسرش خبر دادند و اعلام کردند وي علاوه بر کرج در شهرهاي شمالي کشور هم دست به قتل زده است. علي فرهادي دادستان کرج در اين باره مي گويد؛ «بعد از کشف دومين جسد بود که متوجه سريالي بودن قتل ها شديم. بنابراين نياز بود که پليس تخصصي و بازپرس ويژه در اين زمينه وارد عمل شوند. زماني که هويت مقتولان و وضعيت و نوع زندگي آنها مشخص شد، ما اقدامات خود را آغاز کرديم. در سومين کشف جسد ديگر اطمينان پيدا کرده بوديم که اين قتل ها سريالي است و ما با يک قاتل باهوش مواجه هستيم چرا که او هيچ ردي از خود به جا نمي گذاشت و بسيار حرفه يي دست به قتل مي زد. در تحقيقاتي که انجام داديم ابتدا محل هايي را که احتمال داده مي شد اين قاتل رفت و آمد داشته باشد و طعمه هاي خود را شکار کند تحت نظر گرفتيم و از طريق پليس مخفي و تخصصي زناني را که سوار ماشين هاي تک سرنشين مي شدند تعقيب مي کرديم و از اينکه آنها به مقصد مي رسند اطمينان حاصل مي کرديم. اما آنچه کار ما را سخت کرد اين بود که قاتل هيچ ارتباط اجتماعي با مردم نداشت و کارهايي که انجام مي داد کاملاً مخفي بود. تا اينکه تعداد جنازه هاي کشف شده به شش تن رسيد. ما از طريق شماره تماسي که قاتل سريالي به يکي از قربانيانش داده بود او را رديابي کرديم. قاتل فهميده بود ما او را شناسايي کرده ايم. به همين خاطر هم دو قتل ديگر را در فاصله کمتري مرتکب شد. در رديابي هايي که انجام داديم متوجه شديم او به يکي از شهر هاي شمالي رفته است و در آنجا موفق به دستگيري قاتل سريالي شديم.»

هر چند مسوولان قضايي و انتظامي در سومين قتل متوجه شده بودند يک قاتل سريالي در شهر است، پس از هشتمين جنايت متهم را دستگير کردند. دادستان کرج درباره علت اين تاخير مي گويد؛ «اميد در سال 85 در شمال کشور مرتکب قتل شده بود اما در آنجا او دستگير نشده بود. در واقع ما خيلي زود متوجه موضوع شديم و در کمترين زمان اين قاتل را دستگير کرديم. قاتلان سريالي معمولاً به اين سرعت دستگير نمي شوند. خصوصاً که اين قاتل هيچ ردپايي از خود بر جاي نمي گذاشت. همکاران من در اين پرونده خيلي خوب عمل کردند.»

اميد تيرماه سال جاري دستگير شد اما تحقيقات از وي تاکنون ادامه دارد و همچنان اين پرونده در دادسرا است و تحقيقات مقدماتي به پايان نرسيده است. فرهادي در رابطه با علت طولاني شدن اين تحقيقات توضيح مي دهد؛ «ابتدا قاتل مقاومت مي کرد اما بعد که لب به اعتراف گشود به خاطر اينکه گفته هايش با واقعيت کاملاً منطبق بود و جزئيات را به طور کامل توضيح داد کار خيلي سريع پيش رفت اما طولاني شدن تحقيقات در اين پرونده به خاطر آن است که اميد اعتراف کرد در شمال کشور هم مرتکب قتل شده و ما مجبور شديم او را به شمال بفرستيم تا همکاران مان در آنجا از وي تحقيق کنند. اين مساله باعث شد روند رسيدگي در دادسرا طولاني شود البته تعدادي از اولياي دم هنوز به دادسرا مراجعه نکرده اند و تا مدتي قبل هويت دو تن از قربانيان هم شناسايي نشده بود.» منتقدان بر اين باورند هنگام بروز چنين اتفاقاتي و زماني که بازپرس به سريالي بودن قتل ها پي مي برد بايد مردم را در جريان قرار دهد تا کار براي قاتل سخت شود و شهروندان با احتياط بيشتري در شهر تردد کنند در غير اين صورت آمار قتل ها بيشتر خواهد شد. اين انتقاد هميشگي کارشناسان است و البته سکوت در اين گونه پرونده ها کار هميشگي مسوولان. آنها هر کدام دلايل خاص خود را دارند. علي فرهادي در اين باره مي گويد؛ «ما چرا بايد بي دليل مردم را مي ترسانديم. اولاً متوجه شده بوديم که اين قاتل زنان خاصي را هدف قرار داده است و همه زنان هدف او نيستند. ضمن اينکه ما هنوز قاتل را شناسايي نکرده بوديم و اگر ماجرا را اعلام مي کرديم قطعاً مردم کرج دچار هراس مي شدند و وحشت زندگي آنها را فرا مي گرفت. زماني که قاتل شناسايي شد يکي از روزنامه ها در مورد آن نوشت. ما هم اعتراضي نداشتيم. صحبت ما اين است که آرامش رواني مردم را نبايد بي دليل از بين برد. ما در هر پرونده يي اين کار را نمي کنيم مثلاً در سرقت هاي مسلحانه که به صورت سريالي اتفاق مي افتد ما در همان روزهاي اول اطلاع رساني مي کنيم چون دقت مردم مي تواند از وقوع جرم جلوگيري کند اما در اين پرونده چيزي به جز هراس براي مردم نداشت.»

قاتلان سريالي چرا و چگونه به وجود مي آيند و چرا هنوز راه حلي براي جلوگيري از پيدايش اين دسته از جنايتکاران پيدا نشده. دادستان کرج بر نقش اختلالات جنسي در اين گونه پرونده ها تاکيد مي کند و معتقد است هرچند فقر در اين نوع جرم بي تاثير نيست، مشکلات جنسي نقش مهم تري دارد. او مي گويد؛ «فقط فقر نيست. قاتلان سريالي گرفتار مسائل ديگر هم هستند. در اين پرونده هم مقتولان و هم قاتل مي توانستند از ظاهر همديگر متوجه شوند پول زيادي به دست نخواهد آورد. بنابراين يک عقده رواني باعث اين مساله شده است و هر دو طرف پرونده از مشکلات خانوادگي و کمبود محبت در خانواده رنج مي بردند.»

قاتل سريالي کرج تنها جاني زنجيره يي امسال نبود و به جز او قاتلي در رشت به جرم قتل چهار زن دستگير شد. سه مرد يزدي به اتهام کشتن سه زن سالخورده در زندان به سر مي برند و شکارچي بهمنشير نيز که 14 نفر را در آبادان و خرمشهر کشته است پس از سه سال به دام افتاد. پرونده همه اين قاتلان اکنون در دستگاه قضايي در حال رسيدگي است.

descriptionگفت وگو با قاتل سريالي زنان کرجي EmptyRe: گفت وگو با قاتل سريالي زنان کرجي

more_horiz

تلاش کور براي تغيير وضع
حسن بابايي

بازپرس شعبه ششم

دادسراي ناحيه شش تهران

گرفتار شدن مردم در دام کلاهبرداران رابطه مستقيمي با استفاده آنان از قدرت تعقل شان دارد. هر اندازه که عقل گرايي و پرهيز از تصميم گيري هاي عاطفي و دوري از ظاهر پسندي تقويت شود به همان ميزان از وقوع جرائم مالي کاسته مي شود. کلاهبرداران روانشناساني خبره و اصطلاحاً افراد ضعيف شناسي هستند که در يک مکالمه چنددقيقه يي و با چند پرسش نقطه تحريک مخاطب را شناسايي و با استفاده از ادبيات ويژه نظر طعمه شان را به خود جلب مي کنند.

بررسي شکوائيه جويندگان کار که به مراکز کاريابي جعلي مراجعه کرده اند، نشان مي دهد آنها عموماً جزء طبقه پايين جامعه هستند. رهايي از مشکلات اقتصادي و بلاتکليفي عمده ترين نقطه ضعف اين اشخاص است که افراد تبهکار به اين موضوع اشراف کامل دارند. پس عقلايي است که از همان آغاز نويد خلاصي از اين وضعيت را در نوک پيکان گفتار و کلمات خود قرار دهند.

فردي که به مراکز کاريابي مراجعه مي کند، نبايد به راحتي تحت تاثير اغواگري هاي افراد شياد قرار گيرد و بر اساس آن پول يا اموالش را در اختيار آنها قرار دهد. فرد جوياي کار بايد با طرح سوالاتي عاقلانه اطلاعات مفيدي را به دست آورد؛ مرکز کاريابي به استناد کدام مجوز و زير نظر کدام نهاد فعاليت مي کند؟ چه افرادي تاکنون با کمک اين موسسه موفق به کاريابي شده اند؟ افرادي که موفق به يافتن شغل مناسب شده اند هم اکنون در چه مکان و با چه سطحي کار مي کنند؟ چه تضميني در قبال عدم انجام موضوع تعهد ارائه مي شود؟ و سوالاتي از اين دست مي تواند چراغ راهي براي جوينده کار باشد و او را کمک کند تا به خوبي سره را از ناسره تشخيص دهد. در صورتي که تحقيقات درباره صحت فعاليت هاي موسسه کاريابي با آنچه ادعا شده در تعارض باشد همکاري با اين شرکت عملي غيرعقلاني است و پايان خوشي ندارد.

براساس آنچه ذکر شد موسسات کاريابي عمدتاً طبقات پايين يا ضعيف جامعه را هدف قرار مي دهند اما موسساتي که تحت عنوان تهيه وام فعاليت مي کنند، چشم به طبقه متوسط دوخته اند. اين قشر که در سطوح مياني قرار مي گيرند در تلاش هستند به هر طريقي وضعيت خود را تغيير بدهند و به طبقات بالاي اقتصادي صعود کنند. اعتماد به نفس کاذب، رشد تفکر ريسک پذيري و چشم داشتن به بخت و اقبال و همچنين سست شدن تفکر عمده ترين ويژگي هاي اين دسته است. علت اصلي توجه کلاهبرداران به اين افراد اين است که از يک سو آنها پول يا امکانات مالي مناسبي که بعضاً حاصل يک عمر تلاش و فعاليت شان است در اختيار دارند و از سوي ديگر به علت قرار گرفتن در موقعيتي خاص قدرت تصميم گيري در آنها ضعيف شده است. بدون شک هدف قرار دادن افرادي با چنين ويژگي هايي براي هر فرد کلاهبردار يک امر جذاب و آرماني است.
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply