«یا علی» در فرهنگ مردم
اگر کسی این سؤال را از شما بنماید که در چه مواردی میگویی «یاعلی»؟
ممکن است در پاسخ وی بگویی، در هنگام از جا برخاستن، در هنگام حمل بار سنگین و در هنگامی که دست ناتوانی را میگیریم، میگوییم: «یاعلی».
«یا علی» ورد زبان محبان علی علیهالسلام است که همواره میگویند: «یا علی»، زیرا علی علیهالسلام مظهر قدرت الهی است و «یا علی» یاری طلبیدن از خدا از راه مجرا و مظهر فیض الهی است و آن که «یاعلی» میگوید خدا را از این سمت و سو جستجو مینماید. و شیعیان علی با این اندیشه توحیدی در لحظههای حساس زندگی میگویند: «یاعلی» که برخی موارد را این گونه میتوان شمرد:
زائو
حدود بیست و پنج سال پیش در یکی از مساجد شهر قم به درس استادی گوش فرا میدادم. استاد پیرمردی مسن و لاغراندام بود. ناگه دیدم وی منقلب به یاد مادرش افتاد و با وجود این که سراپای وجودش خشکِ خشک بود، اشک در چشمانش، به نظر من به شکل «یاعلی» حلقه زد. وی گفت: آنچه مرا در خاطرات مادرم بیش از هرچیز دگرگون میکند و ماندگار است، این که مادرم در هنگام زایمان من میگفته: «یاعلی».
راننده
راننده تریلی پرسید: میدانی من در کجا میگویم «یاعلی»، «یا ابوالفضل»؟ من خیال کردم در هنگام حمل بار یا وقتی در بیابان تریلیاش خراب میشود، گفت: اینها درست، ولی من هنگامی که در پیچهای تند مانند جاده هراز که ترمز تریلیام ببرد، میگویم «یاعلی».
بنّا
بنّا که سراسر وجودش عشق به علی بود، میگفت: از داربست چهارطبقه به طرف زمین پرتاب شدم، در بین راه در عالم آخرت سیرو سفر میکردم. وقتی گفتم: «یاعلی» آرام برزمین فرود آمدم و دیدم در این دنیا هستم!
رزمنده
رزمندهای از تبار دلاوران و محبّان علی علیهالسلام که شیران روز و شب زنده داران شبند، میگفت: برای شکار تانک عراقی که تا نزدیک خاکریز آمده بود، از پشت سنگر بر روی زانوهای سترگ نیم قد ایستادم. لیکن هرچه ماشه آرپیچی را کشیدم، آتش گشوده نشد. تانک در بیست قدمیام قرار گرفت. لحظاتی نمانده بود که مرا به آن سرا روانه کند. من به یاد علیافتادم، گفتم «یاعلی» و تانک را شکار نمودم.
خلبان
خلبان که هواپیمای نظامیاش آسیب دیده، مجبور میشود ازهواپیما بیرون بپرد. در بین راه چتر نجات نامهربانی میکند و گشوده نمیشود، وی به چتر دیگری پناه میبرد. میگوید: «یاعلی» خود را بر روی آبهای نیلگون میبیند و میگوید: تا ساحل نجات یک «یاعلیّ» دیگر!
نجات
سی سال پیش که رفت و آمد و جابجایی بار خیلی سخت بود و جاده ارتباطی و وسیله نقلیه نبود، بیشتر کالاها با چهار پایان جابجا میشد. یک زن از محبّان علی علیهالسلام که یک 20 لیتری نفت را از شهر به روستا با یک چهار پا حمل نموده بود، پشت بارش نفتی شده بود. در هوای سرد پاییز وقتی که منزل رسید، اجاق آتش شعلهور بود. برای گرم کردن خویش در کنار اجاق قرار گرفت، لیکن سراسر لباس و بدنش را آتش فرا گرفت. وی نیز «یاعلی» گفت. با کمک دیگران که همه شیفته علی علیهالسلام بودند، آتش، خاموش و ساکت شد.
زائر
بیشتر زائران امام رضا علیهالسلام که از شمال کشور به مشهد مشرف میشوند، از برکت زیارت امام رضا علیهالسلام ، سیاحت کوه، جنگل و دریای خزر نیز نصیب آنان میشود و گاهی بیاحتیاطی نموده و از نعمتهای خدا بهرهوری صحیح نمینمایند. بخصوص جوانان در هنگامی که در کنار دریا قرار میگیرند، دل را به دریا میزنند، گاهی در جاهای نا امن هم شنا میکنند. از همین تبار زائران دو خانواده اصفهانی در کنار دریا قرار گرفتند. نوجوانان و جوانان خود را به درون آب انداختند. دو تن از آنان در داخل گرداب گرفتار شدند که نوعاً بازگشت ندارد. اما مادرشان که هراسان صحنه را تماشا مینمود، از یک ناجی دیگر یاری طلبید و گفت: «یاعلی»د در این موقع آنان از چنگال گرداب رهایی یافتند.
برات علی
حدود سی سال پیش در زمستانی سرد که برف راهها را مسدود ساخته بود، در یکی از روستاهای استان اصفهان مادری را درد زایمان فرا گرفت و زایمان وی روزها به طول انجامید. در این مدت درد زایمان هزار بار وی را به ملاقات عزرائیل برد. من نوجوانی بودم که تازه قرآن یاد میگرفتم. بربالین زائو که خواهرم بود، سوره «یس» میخواندم. او نیز با گفتن «یاعلی» زایمان را بر خود هموار ساخت و پسری به دامن آورد که نام نامیش را «برات علی» گذاشت. و اینک راننده کامیون است.
مرتضی علی
شهر ایلام زیر آتش صدامیان قرار دارد، مردم برای تغییر موقعیت استراتژیک در حال تخلیه شهر هستند. از روستا زن زائو را به بیمارستان شهر میرسانند، لیکن هیچ گونه فرصت امداد رسانی و پزشکی فراهم نیست. همه در حال جستجوی پناه گاه و تخلیه شهرند. پزشک وقتی زائو را معاینه میکند، میگوید: یک لحظه درنگ هم روانیست فوراً باید سزارین شود. «یاعلی» میگویند و زیر آتش تانکها بیمار را به اطاق عمل برده با جراحی بچه را از رحم بیرون آورده، در داخل ملحفهای پیچیده و به دست همراهان میسپارند. زائو را باشکم سفره شده در داخل آمبولانس نهاده، به سوی کرمانشاه حرکت میکنند. در بین راه شکم وی را بخیه میکنند. وی بعد از سه روز به هوش آمده خود را در بیمارستان کرمانشاه، در حالی که پسربچهای در کنارش قرار دارد، میبیند، نام کودک خود را «مرتضی علی» میگذارد.
قوچان
درتاریخ اول مهر هفتادونه پسر بچه شش ساله قوچانی از ارتفاع ساختمانی سه طبقه پرتاب میشود. پیرمرد کشاورزی که ازکنار ساختمان عبور مینمود، ناگهان صدای «یاعلی» گوشش را مینوازد. نگاه به آسمان میکند و میبیند پسربچهای در حال فرود آمدن است، آغوش خود را میگشاید، پسربچه سالم در آغوش وی قرار میگیرد.
انبیاء
بنابراین تعجب ندارد که در سختترین گرفتاریها «یاعلی» مشکل را بگشاید و تعجب نکن که حضرت آدم علیهالسلام بعد از فرود برزمین که گرفتار مشقّات و زحمتها شد، گفته باشد: «یاعلی»
تعجب نکن که ابراهیم خلیل علیهالسلام برای نجات از آتش گفته باشد: «یاعلی».
و یونس علیهالسلام برای نجات از دل ماهی بگوید: «یاعلی».
و یوسف علیهالسلام برای نجات از ته چاه بگوید: «یاعلی».
بهشتیان
و تعجب نکن که بهشتیان برای باز شدن درِ بهشت بگویند: «یاعلی».
و یا این که کوبه در بهشت را وقتی میکوبند، ندای آن «یاعلی» است.(1)
1 ـ وافی، ج 3، ص 108، باب صفةالجنة، فیض کاشانی، انتشارات مرعشی.
منبع:سايت حوزه
اگر کسی این سؤال را از شما بنماید که در چه مواردی میگویی «یاعلی»؟
ممکن است در پاسخ وی بگویی، در هنگام از جا برخاستن، در هنگام حمل بار سنگین و در هنگامی که دست ناتوانی را میگیریم، میگوییم: «یاعلی».
«یا علی» ورد زبان محبان علی علیهالسلام است که همواره میگویند: «یا علی»، زیرا علی علیهالسلام مظهر قدرت الهی است و «یا علی» یاری طلبیدن از خدا از راه مجرا و مظهر فیض الهی است و آن که «یاعلی» میگوید خدا را از این سمت و سو جستجو مینماید. و شیعیان علی با این اندیشه توحیدی در لحظههای حساس زندگی میگویند: «یاعلی» که برخی موارد را این گونه میتوان شمرد:
زائو
حدود بیست و پنج سال پیش در یکی از مساجد شهر قم به درس استادی گوش فرا میدادم. استاد پیرمردی مسن و لاغراندام بود. ناگه دیدم وی منقلب به یاد مادرش افتاد و با وجود این که سراپای وجودش خشکِ خشک بود، اشک در چشمانش، به نظر من به شکل «یاعلی» حلقه زد. وی گفت: آنچه مرا در خاطرات مادرم بیش از هرچیز دگرگون میکند و ماندگار است، این که مادرم در هنگام زایمان من میگفته: «یاعلی».
راننده
راننده تریلی پرسید: میدانی من در کجا میگویم «یاعلی»، «یا ابوالفضل»؟ من خیال کردم در هنگام حمل بار یا وقتی در بیابان تریلیاش خراب میشود، گفت: اینها درست، ولی من هنگامی که در پیچهای تند مانند جاده هراز که ترمز تریلیام ببرد، میگویم «یاعلی».
بنّا
بنّا که سراسر وجودش عشق به علی بود، میگفت: از داربست چهارطبقه به طرف زمین پرتاب شدم، در بین راه در عالم آخرت سیرو سفر میکردم. وقتی گفتم: «یاعلی» آرام برزمین فرود آمدم و دیدم در این دنیا هستم!
رزمنده
رزمندهای از تبار دلاوران و محبّان علی علیهالسلام که شیران روز و شب زنده داران شبند، میگفت: برای شکار تانک عراقی که تا نزدیک خاکریز آمده بود، از پشت سنگر بر روی زانوهای سترگ نیم قد ایستادم. لیکن هرچه ماشه آرپیچی را کشیدم، آتش گشوده نشد. تانک در بیست قدمیام قرار گرفت. لحظاتی نمانده بود که مرا به آن سرا روانه کند. من به یاد علیافتادم، گفتم «یاعلی» و تانک را شکار نمودم.
خلبان
خلبان که هواپیمای نظامیاش آسیب دیده، مجبور میشود ازهواپیما بیرون بپرد. در بین راه چتر نجات نامهربانی میکند و گشوده نمیشود، وی به چتر دیگری پناه میبرد. میگوید: «یاعلی» خود را بر روی آبهای نیلگون میبیند و میگوید: تا ساحل نجات یک «یاعلیّ» دیگر!
نجات
سی سال پیش که رفت و آمد و جابجایی بار خیلی سخت بود و جاده ارتباطی و وسیله نقلیه نبود، بیشتر کالاها با چهار پایان جابجا میشد. یک زن از محبّان علی علیهالسلام که یک 20 لیتری نفت را از شهر به روستا با یک چهار پا حمل نموده بود، پشت بارش نفتی شده بود. در هوای سرد پاییز وقتی که منزل رسید، اجاق آتش شعلهور بود. برای گرم کردن خویش در کنار اجاق قرار گرفت، لیکن سراسر لباس و بدنش را آتش فرا گرفت. وی نیز «یاعلی» گفت. با کمک دیگران که همه شیفته علی علیهالسلام بودند، آتش، خاموش و ساکت شد.
زائر
بیشتر زائران امام رضا علیهالسلام که از شمال کشور به مشهد مشرف میشوند، از برکت زیارت امام رضا علیهالسلام ، سیاحت کوه، جنگل و دریای خزر نیز نصیب آنان میشود و گاهی بیاحتیاطی نموده و از نعمتهای خدا بهرهوری صحیح نمینمایند. بخصوص جوانان در هنگامی که در کنار دریا قرار میگیرند، دل را به دریا میزنند، گاهی در جاهای نا امن هم شنا میکنند. از همین تبار زائران دو خانواده اصفهانی در کنار دریا قرار گرفتند. نوجوانان و جوانان خود را به درون آب انداختند. دو تن از آنان در داخل گرداب گرفتار شدند که نوعاً بازگشت ندارد. اما مادرشان که هراسان صحنه را تماشا مینمود، از یک ناجی دیگر یاری طلبید و گفت: «یاعلی»د در این موقع آنان از چنگال گرداب رهایی یافتند.
برات علی
حدود سی سال پیش در زمستانی سرد که برف راهها را مسدود ساخته بود، در یکی از روستاهای استان اصفهان مادری را درد زایمان فرا گرفت و زایمان وی روزها به طول انجامید. در این مدت درد زایمان هزار بار وی را به ملاقات عزرائیل برد. من نوجوانی بودم که تازه قرآن یاد میگرفتم. بربالین زائو که خواهرم بود، سوره «یس» میخواندم. او نیز با گفتن «یاعلی» زایمان را بر خود هموار ساخت و پسری به دامن آورد که نام نامیش را «برات علی» گذاشت. و اینک راننده کامیون است.
مرتضی علی
شهر ایلام زیر آتش صدامیان قرار دارد، مردم برای تغییر موقعیت استراتژیک در حال تخلیه شهر هستند. از روستا زن زائو را به بیمارستان شهر میرسانند، لیکن هیچ گونه فرصت امداد رسانی و پزشکی فراهم نیست. همه در حال جستجوی پناه گاه و تخلیه شهرند. پزشک وقتی زائو را معاینه میکند، میگوید: یک لحظه درنگ هم روانیست فوراً باید سزارین شود. «یاعلی» میگویند و زیر آتش تانکها بیمار را به اطاق عمل برده با جراحی بچه را از رحم بیرون آورده، در داخل ملحفهای پیچیده و به دست همراهان میسپارند. زائو را باشکم سفره شده در داخل آمبولانس نهاده، به سوی کرمانشاه حرکت میکنند. در بین راه شکم وی را بخیه میکنند. وی بعد از سه روز به هوش آمده خود را در بیمارستان کرمانشاه، در حالی که پسربچهای در کنارش قرار دارد، میبیند، نام کودک خود را «مرتضی علی» میگذارد.
قوچان
درتاریخ اول مهر هفتادونه پسر بچه شش ساله قوچانی از ارتفاع ساختمانی سه طبقه پرتاب میشود. پیرمرد کشاورزی که ازکنار ساختمان عبور مینمود، ناگهان صدای «یاعلی» گوشش را مینوازد. نگاه به آسمان میکند و میبیند پسربچهای در حال فرود آمدن است، آغوش خود را میگشاید، پسربچه سالم در آغوش وی قرار میگیرد.
انبیاء
بنابراین تعجب ندارد که در سختترین گرفتاریها «یاعلی» مشکل را بگشاید و تعجب نکن که حضرت آدم علیهالسلام بعد از فرود برزمین که گرفتار مشقّات و زحمتها شد، گفته باشد: «یاعلی»
تعجب نکن که ابراهیم خلیل علیهالسلام برای نجات از آتش گفته باشد: «یاعلی».
و یونس علیهالسلام برای نجات از دل ماهی بگوید: «یاعلی».
و یوسف علیهالسلام برای نجات از ته چاه بگوید: «یاعلی».
بهشتیان
و تعجب نکن که بهشتیان برای باز شدن درِ بهشت بگویند: «یاعلی».
و یا این که کوبه در بهشت را وقتی میکوبند، ندای آن «یاعلی» است.(1)
1 ـ وافی، ج 3، ص 108، باب صفةالجنة، فیض کاشانی، انتشارات مرعشی.
منبع:سايت حوزه