Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionهنر Emptyهنر

more_horiz
هنر آفرینش انسان است.
به توان ، اثر و کاری که از تصور و آفرینش انسان شکل یافته است، هنر می‌گویند.
امر هنری الزاما با زیبایی همراه نیست یا زیبایی شناسی یکتایی ندارد ولی همواره با خلاقیت انسان همراه است.

descriptionهنر EmptyRe: هنر

more_horiz
واژه شناسی
واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه سو به معنی نیک و نر یا نره به معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی سین به‌ها تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی (هنر) درآمده است که به معنای انسان کامل و فرزانه است.

در ادبیات ایران در دوره اسلامی این معنا دوباره دگرگون شد، و هنر به معنای کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و... به کار رفت، که دارای بار معنایی عام بود:

به دشمن نمایم هنر هرچه هست/ز مردی و پیروزی و زور دست (فردوسی)
چون غرض آمد هنر پوشیده شد/صد حجاب از دل به سوی دیده شد (مولانا جلا‌الدین محمد بلخی)

descriptionهنر EmptyRe: هنر

more_horiz
هنرهای زیبا
واژه هنر امروزه در در زبان فارسی معنایی در معنایی متفاوت از گذشته به کار می‌رود و بیشتر منظور از آن اشاره به نتیجه خلق انسان ها در زمینه هنرهای زیبا است . معنای این واژه امروز معادلی برای واژه Artدر زبان انگلیسی است . مجموعه هنرهای زیبا به ۷ دسته تقسیم می‌شوند:

- موسیقی
- هنرهای دستی مانند مجسمه سازی، شیشه گری، و ...
- هنرهای ترسیمی شامل نقاشی، خطاطی، عکاسی، و...
- ادبیات شامل شعر و داستان، نمایشنامه ، فیلمنامه و نثر
- معماری
- رقص و حرکات نمایشی
- هنرهای نمایشی شامل سینما، تئاتر، و ...
وجوه مشترک آثار هنری عبارت‌اند از:

تخیل به عنوان مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری اثر هنری است
همه آثار هنری از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه می‌گیرند نه از تفکر منطقی و عقلانی او
چند‌معنایی بودن و منشور‌مانندی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.
این جنبه از خصایص آثار هنری، در واقع از دو ویژگی قبلی که برشمردیم، نتیجه می‌شود. بدین معنی که هر پدیده‌ای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه باشد، بی شک نمی‌تواند معنایی منجمد و تک بعدی داشته باشد. از این روست که هر کس در برابر آثار هنری می‌ایستد، دریافت و استنباط خاصی دارد.

descriptionهنر EmptyRe: هنر

more_horiz
هنرهای سنتی
هنرهای سنتی،هنرها و صنایع ظریفه‌ای هستند که در طول سده‌های متمادی با حفظ ریشه‌ها و سنت‌های خود رشد کرده مراحل شکل‌گیری خود را گذرانده یا می‌گذرانند.

هنرهای سنتی ایران را به 6 دسته عمده تقسیم می‌کنند:

۱.شعر و ادبیات
۲.موسیقی
۳.معماری و هنرهای وابسته
۴.نمایش‌های سنتی و آیینی
۵.سوزندوزی و رودوزیهای سنتی
6.صنایع مستظرفه(که بجز 5 دسته بالا همه آثار هنری را شامل می‌شود)

descriptionهنر EmptyRe: هنر

more_horiz
هنر نزد ایرانیان است و بس !

descriptionهنر Emptyهنرمند کیست؟

more_horiz
هنرمند کیست؟ پاسخ بنظر ساده می آید ؛ کسی که کار هنرمندانه انجام می دهد. اما این پاسخ غیر منطقی است ، چرا که پاسخ یک سوال را ، منوط به پاسخ سوالی دیگر می کند ؛ کار هنرمندانه چگونه کاری است ؟ و بلافاصله این پرسش در ذهن نقش می بندد که ؛ هنر چیست؟
فرض می کنیم پاسخ این باشد که ؛ هنر وسیله ای ست برای برانگیزاندن حس و اندیشه و انتقال خلاقانه و غیر مستقیم این هر دو، بگونه ای که حمل بر معرفتی زیبائی شناسانه شود.اگر این فرض را پایه و اساس استدلال خویش قرار دهیم ، تمیز و انتزاع سه عنصر ممکن خواهد بود ؛ احساس - اندیشه و زیبائی
. بر این پایه ، به تعریف جدیدی دست می یابیم ؛ هنر ، توانائی جمع کردن ، بسط دادن و انتقال احساس ، اندیشه و زیبائی است ، بصورتی که منطق حسی مخاطب ، نوعی پدیدهء متفاوت از همه پدیده های پیرامون را تشخیص داده و برانگیخته شود. این برانگیختگی ، در هر سه عنصر و با هم مطرح است و نه بشکل مجزا و در تک تک آنها
. با این مقدمه ، به طرح مجدد سوال آغازین برمی گردیم ، تا به اصل پرسش پاسخ دهیم و نه نتایج .


هنرمند کیست؟

هنرمند کسی است که ، وحدت نگاه خود را بر کثرت نگاه ما منطبق می کند. اجزای پراگندهء حس و اندیشه و نسبیت زیبائی شناسانه را به زنده گی ، در پدیده ای چند بُعدی و بگونه ای متحد و متشکل ، به ما می نمایاند
. دقیقا براین اساس ، با اینکه هنرمند با همین زنده گی و از همین زنده گی می جوشد ، آنچه به ما ارائه می دهد، متفاوت از آنچیزی ست که خود دیده و یا رسیده و دریافته ایم
. طبیعت ، زنده گی ، اجتماع و ابعاد بیرونی و درونی ، این هر سه ، بستر کار هنرمند است
. جهان پیچیده و پر از ابعاد گوناگون آن ، معرفتی را می طلبد ، که هم در سطح و هم درعمق ، آن را بنگرد و این نگاه ، همان کار هنرمند است
. هنرمند آدمی است مثل آدمهای دیگر، اما سعی می کند بیشتر بداند ، بیشتر بفهمد ، عمیق تر حس کند و ابعاد ندیدهء جهان پیرامون را دیده و کاوش کند و آنگاه ، یافته های خویش را سوار بر کشتی حس برانگیزی که رو به سوی اتوپیا دارد ، به دریای وجود ما بیندازد
. هنرمند ، همان وجدان نارام و بیدار ، عقل جستجو گر و حس شریف است ، ستاره ای است که در شب تاریک استیصال بشر می درخشد . همان نقطه کانونی ای ست که ما را متوجه آنچه بدان توجهی نداریم ، می کند. در یک کلام ؛ او جراح زنده گی است و هم خالق آن
. ... و اما برای اینکه تعریفمان - از هنرمند جامع تر باشد، لازم است که تعریف علمی و دقیقی نیز از عنصر سوم ، یعنی (( زیبائی )) ، داشته باشیم
. هگل می گوید ؛ ... تنها روح است که امری راستین و ذاتا همه شمول است . بنابر این ، هر چیز زیبا ، تنها زمانی حقیقتا زیباست ، که با یک چنین والائی شریک بوده و پرداخته روح باشد
! اما این نظر، از زیربار تعریف در رفتن است! درست مثل اینکه بپرسیم: موتر چگونه حرکت می کند؟ و شما پاسخ دهید : نیروئی ! آن را به حرکت وا می دارد ، بدون اینکه توضیح دهید که چگونه ؟ و به وسیلهء چه ؟ و چرا؟ ! و حتی ابعاد این نیرو، برای خود ِ شما هم ، نامشخص باشد
. دوست همه چیز دانمان ! هرگز نتوانست توضیح دهد که ، چرا روح یک معدنچی فقیر جنوب فرانسه ( در زمان وی ) قادر به درک زیبائی نهفته در یک اپرا و درک شده توسط یک ارستوکرات آلمانی نیست؟
… ارتباط برقرار کردن بین زیبائی - روح و ایده مطلق ! اشتباه فاحشی بود ، که تنها می توانست از رسوبات ایده آلیسم در یک اندیشه دیالکتیکی برخیزد. به تعبیری ، در کنار شومینه ی بورژوازی تازه بدوران رسیده لم دادن و برای هر چیزی تعریف جامعی ارائه دادن
! قرنها پیش از هگل ، افلاطون گفته بود ؛ ... زیبا آن چیزی است که مفید باشد و هر چه زیان آور است ، زشت است! اگر بگذریم که این گفته ها ، مسائلی کلی و بدیهی ست ، که هیچ چیز را حل نخواهد کرد ، بر اساس این تعریف ، توحش گلادیاتورها و کشتار برده ها در آنزمان ، هم زیبا و هم مفید بنظر می رسیده است! افلاطون به این نکته توجه نداشته است که: مفید برای که ؟ و زیان آور در جهت ِ چه؟

او تناسب ِ در اجزا را نیز مدنظر داشته و بی اعتناء به اینکه تناسب ، امری نسبی - ذهنی و ذوقی است و نزد آدمیان با ارزشیابی و ارزش گذاری متفاوت
. اگر بخواهیم بر این روال پیش رویم ، سخن به درازا می کشد و از بحث اصلی دور می شویم، بنابراین به دو نمونه دیگر بسنده می کنیم.
. چرنیشفسکی می گوید : (( ...هنر ، منعکس کنندهء زنده گی است. مفهوم زنده گی ، زنده گی زیبا و زنده گی آنطور که باید باشد ، برای افرادی که متعلق به طبقات مختلف اجتماع اند ، یکسان نیست )) و از دیگر سو ، پلخانف بیان می دارد که (( ... نحوهء تلقی از زنده گی و بنابراین ، تصور و مفهوم زیبائی ، با جریان رشد اقتصادی جامعه ، تغییر می کند )).
December 6th, 2004

descriptionهنر EmptyRe: هنر

more_horiz
ممنون از دوستان برای حضور و تتمیم این مقاله .
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply