Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionدين و آزادي Emptyدين و آزادي

more_horiz
دین و آزادی

فكر مي كنيد بشر تا چه اندازه به آزادي نياز دارد ؟ وآزادي تا چه اندازه ارزش جانفشاني دارد ؟ اگر از شما بپرسند نیاز انسان به دین بیشتر است . یا به آزادی چه جوابي داريد ؟ آيا دينداري افضل است . يا آزادگي ؟

ترجیج می دهید با دیندار همنشین باشید یا انسان آزاده ؟ آیا شخص دیندار می تواند آزاده هم باشد ؟

آیا حکومت دینی می تواند آزادی جامعه را تامین کند يا به عبارتي آزادي در بطن حكومت ديني ميسر است ؟ يا بعكس دينداري در بطن نظام آزادي ؟

شما آزادی را برای خود می خواهید یا برای دیگران هم ؟ آیا حاضرید آزادی دیگران را تحمل کنید ؟ چه فرق است بین آزادی خواهی و منش آزادگی ؟

مي دانيم از میان مجموعه نیازهای فطری انسان یکی آزادی خواهی و دیگر دین باوری است . آیا در مقام مقایسه می توان گفت . آزادی بر دین افضل است ؟

به اين دليل كه در جامعه آزاد دین مجال رشد و پويائي دارد . اما در حاکمیت دینی . آزادی در قفس تنگ تعصب و تنگ نظری گرفتار می آید .

آنگونه كه دینداران در کشورهای اروپائی از هر جهت آزادند . اما در کشورهای اسلامی دگرانديشان و اقليت هاي ديني براساس احكام شرع شهروند درجه دومند و از آزادي فردي و اجتماعي خود محروم . حتي خود مسلمين هم .

از جمله در انتخاب نوع لباس . درنواختن و شنیدن موسیقی و ارتباط اجتماعي پسر و دختر . در رفتن به ميكده و نوشیدن باده و غيره .

همین طور از خوردن و آشامیدن در ماه رمضان و عروسی در ماه محرم . مهمتراینکه اقلیت ها از استخدام و تحصیل و قوانين ارث و ديه و ... بار تبعيض را بدوش مي كشند .

به تجربه ثابت شده كه آزادی لازمه پیشرفت است و دین دشمن آزادی . بنابراين تا وقتی احکام دین بر جامعه حاکم باشد . از پیشرفت اثری نخواهد بود .

در حاکمیت دین تحمیل اندیشه مانع از تفکر خلاق است . احکام ثابت . سنتی و ايستا عامل رکود و خمودی می شود و به منزله سدی است در مقابل نو آوری و خلاقیت .

بین نو آوری و احکام دینی همان رابطه است که بین جن و بسم اله . هر جا که بسم اله باشد جن نیست . و هرجا احکام دین باشد نو آوری نیست . از قدیم هم همین طور بوده .

دلیلش این که . شما وقتی در پی نو آوری باشی ناچار به سنت پشت میکنی . و این یعنی محاربه با خدا که مجازات آن هم اعدام ا ست .

برای نمونه وقتی اسلام عزیز آمد کتابخانه های ایران آتش گرفت و دانشگاه جندی شاپور درش تخته شد .

در حاکمیت اسلام کتابخانه بوعلی سینا را آتش زدند . و ذکریای رازی هم آنقدر کتاب بر سرش زدند تا کور شد . چون که هردو در پی نوآوری بودند و در خلاف جهت سنت می رفتند . داستان پور حلاج و ملاصدرا هم که میدانید .

بنا براین از همان روز اول اسلام عزیز با نو آوری رابطه خوبی نداشته و حالا هم ندارد . با دگر اندیشان و نو گرایان هم آشتی نخواهد کرد .

آیات و روایات . و احکام و احادیثی که مناسب شرایط احوال قرون وسطا و به اقتضای دانش آن روزگار بوده همچنان قداست دارد و استمرار می یابد و انتقاد از آن جرم است .

با این باور که فرمان خداوند است . پس تا الی الابد لازم الاجراست . و این علمای دین هستند که نحوه برداشت و درک خود را اعمال می کنند و به جای خدا فرمان مي رانند .

اندیشه و تفکر دینی هرچندان قوی و نیرومند . وقتی در زندان تقدس منزوی بماند و امکان نقد نیابد. توان اندیشیدن را به تحلیل می برد و منجمد می ماند .

در فضای بسته دینداری و در زندان تعصب نجابت عقل را به زنجیر می کشند . تا ارتجاع حکومت کند . و مردم کورکورانه تقلید .

در جامعه دینی علائم ترس و اضطراب در روح و روان و درچهره عبوس و غم گرفته عوام ساده دل نمايان است که به گناه ناکرده معذب اند . مضاف به اینکه تزویر و ریا و دوروئی با نام تقیه . پشت دکان دین فروشان پنهان .

اما در فضای باز نشانه هاي نشاط و خرمی را در چهره شاداب مردم می توان دید . با روح و روانی آسوده و سرشار از انبساط خاطر .

در جو آزادي . برخورد اندیشه ها باعث گسترش آگاهی و رشد دانش و خلق آثار در رشته های مختلف می گردد و ثمره آن شکوفائی جامعه است .

روزنامه ها در فضای آزاد می توانند دردهای جامعه را بنویسند . تا همه کس و همه چیز زیر ذره بین انتقاد قرار گیرد .

معایب و مفاسد دستگاه و تخلف مقامات برملا می شود . و مسئولین ناچار كه در پی چاره بر آیند . در حالیکه در حاکمیت دین به خاطر قداست مسئولين آن هیچ رسانه ای قادر به انتقاد و نوشتن حقیقت نیست . لذا معایب مخفی می ماند .

در جامعه آزاد تنها قوانين مدنی است که پشتوانه و قدرت اجرائی دارد . و ملاک قرار می گیرد . در حالیکه اجرای دستور دین به اختیار فرد است .

احترام به قانون در سرشت فرهنگ دموکراسی نهادینه است و از فاکتورهای ارزشی آن به حساب می آید . قوانین فرسوده به اقتضای نیاز جامعه کنار می رود . و قوانین جدید جای آن را می گیرد .

درفضای آزاد و حاکمیت مردمی که دموکراسی اش می خوانند . امکان رشد برای همه آحاد یکسان است .و جامعه از تک تک نیروها استفاده بهینه می برد . بهترین ها بالا می آیند و مملکت بدست مدیران لایق وشایسته اداره می شود .

descriptionدين و آزادي EmptyRe: دين و آزادي

more_horiz
عرض ادب خدمت ازاده خانوم
دقیقا نمیدونم با چه هدفی این تاپیک رو نوشتید ؟!
آزاده خانوم ابتدا اینکه ازادی با آزادگی بسیار متفاوته " انسان ازاده با انسان آزاد تفاوت زمین تا اسمان دارند " فی المثل شهدا انسان های ازاده ای هستن ..
ولی ما کاری به ازادگی نداریم که بدون شک شما هم منظورتون همون ازادی بوده ..
شما در مورد دین حرف زدین " اما من فقط از اسلام میگم که ظاهرا بسته ترین دینه ..
اسلام دین اعتداله و البته به نظر من تنها جمله ای که از متن بالا قابل تایید بود این بود که علمای دین برداشت خودشون رو از دین به خورد ما میدن نه واقعیت دین ..
پس هم به عقیده من و هم عقیده شما صد البته چیزی که از اسلام میبینیم اسلام واقعی نیست ..
پس من وقتی از واقعیت اسلام نمیدونم نمیتونم اسلام رو سرکوب کنم یا اون رو اینطور نقد کنم ..
ولی ایا شما که اینطور دین رو در مقابل ازادی قرار دادینو اینطور دین رو کهنه و املانه باور دارین ایا واقعیت اون رو دیدین یا نه هنوز اون چیزی رو میبینیم که به غلط به شما نشون داده شده ؟؟
البته باور بفرمائین رویای اروپا هم همچین بوی بهشت نمیده " البته از فرمایشات شما که همه جا دین رو محکوم کردین ظاهرا فقط منظورتون اسلام بوده " و البته که در کشورای اروپایی هم خط قرمزهایی هست " درسته که خیلی کمتر از کشور های اسلامی ولی آزادی بی حدو مرز یعنی حیوان بودن ..
من از اسلامی که در ایران پیاده میشه نمیگم " من از چیزی میگم با دلم حسش کردم نه با چشم ؛ توی جامعه ام ..
دین اونقدر برای ما آزادی گذاشته که جلوی هیچ پیشرفت ما رو نگیره " اسلام دین املانه ای نیست که امروز که همه خوندن نوشتن بلدیم به خودمون این همه جسارت بدیم ..
البته که منم از آخوند جماعت بدم میاد " منم گاهی از حجاب خسته میشم " منم گاهی از اینکه باید موهامو تو خیابون بپوشونم و اینکه چقدر از خوشگلی من کم میشه غصه ام میگیره " منم دوست دارم آزاد باشم تا دوست داشته باشم و دوستم داشته باشن " ولی واقعا این آزادیا چقدر ارزش اعتقادات من رو داره " آخر همه ی این ازادیا کجاست ؟؟
انسان وقتی دین رو نپذیره یعنی خدا رو باور نداره " نمیگم همه مسلمون باشن " نه " هر دینی که داری " اما هیچ دینی بدون تحریف به ما ازادی مطلق نمیده ..
آزاده خانوم گاهی ادم باید تو خلوت خودش همه ی دنیا رو بشوره و بذاره کنار " خودتیو خودت ؛ نه کاری به سیاست داریم " نه حکومت داغون شده ی خودمونو نه دولت بی کفایت حاضر ..
از زندگی چی میخوایم " داریم با کی دشمنی میکنیم ؟ میخوایم چیو ثابت کنیم ..؟
و اینکه شعارهای امروز من واقعا باورهایی هستند که من حتی لحظه ی مرگ با دیدن فرشته ی مرگ باز هم بتونم از اعتقادات امروزم دفاع کنم .. ؟؟؟

البته که این زیرکی ِ اختلاط آزادی و پیشرفت باز هم خدشه ای در لازمه ی وجود دین وارد نمیکنه ..

شاید دین ازادی ما رو محدود کرده باشه اما هرگز سد راه پیشرفت ما نبوده و نخواهد بود ؛ اگرهم چنین تصوری در انسان وجود داره این هم باور غلط ماست نه اشکال در دین " اینکه یه عده ای به نام اسلام دارن ازش سوء استفاده میکنن که دلیل بر بد بودن خود دین نیست .. خدا به ما یه چیزی به نام عقل داده تا ازش استفاده کنیمو مسائل رو استدلال کنیم .. !!
اصلا انسان با این شرط زمینی شد که به کمال برسه " حالا ما چطور در مقابل خدا می ایستیمو ..!!!! " واقعا کمال ما اینه " که بعد از قرنها به این نتیجه برسیم که کمال در نابودی دینه " کمال یعنی آزادی " آزادی بی قید و شرط !!!!!!!!!!!!!!!!! اصلا حیوان شدن که اینهمه بحث و بررسی نداره !
دین برای ما خط قرمز مشخص میکنه " وقتی شما میگین دین و پیشرفت با هم ممکن نیست و از اینکه شما بسیار به پیشرفت اهمیت میدین ظاهرا یعنی شما معتقدین باید دین رو فدای پیشرفت کرد " وقتی دین رو بذارین کنار " دیگه خط قرمزی نیست " و از اونجایی که اخلاقیات بدون دین پایدار نیست " بعد از مدتی اخلاقیات شما محو میشه ؛ چون شما بدون شک جاهایی بیش از دیگران خواهید لغزید ..!! (این پاراگراف اصلا خاص نظر بنده نیست ؛ علاوه بر این که این موضوع تو فلسفه تو مبحث باور وجود خدا کاملا اثبات شدست " من شخصا این نوع نگرش دین گریزی رو توی افراد دیدم و حتی نتیجشو هم دیدم " اینکه اخلاق به تنهایی هرگز ماندگار نیست ) " ( با خودتون رو راست باشین ؛ خودتون و خدا رو فریب ندین )! شما ناچارید دستتون رو به یه جایی محکم کنید ؛ اگه اسلامو باور ندارین ؛ یه دین دیگه ..!!

با همه ی این حرفها به فرض که شاید جایی دین به واسه ی بستن ازادی مانع پیشرفت ما بشه که در این صورت ؛ من فکر نمیکنم باز هم این پیشرفت ارزش بستن چشم رو به روی خدا و دین اون داشته باشه ..
(مگه اینکه ما از دو جهان بینی متفاوت به دنیا نگاه کنیم " اینکه معاد رو باور داشته باشیم یا نه !! ؟ )
و البته به قول حضرت محمد گاهی بد نیست به قبرستانها هم سری بزنیم .. !

(حرفای بالا فقط تفکر بنده بود در جواب سوالات شما که ما رو به اندیشیدن دعوت کرده بود و هرگز قصد جسارت به حضرتعالی و باورهاتون ندارم " هر چند که قبولشون نداشته باشم )

Last edited by faezeh on Fri Sep 25, 2009 1:56 am; edited 1 time in total

descriptionدين و آزادي EmptyRe: دين و آزادي

more_horiz
نمونه ای از منافات دین و پیشرفت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


[You must be registered and logged in to see this image.]

Last edited by faezeh on Fri Sep 25, 2009 1:29 am; edited 1 time in total

descriptionدين و آزادي EmptyRe: دين و آزادي

more_horiz
و اما اگه منظور از آزادی " ازادی بیان و گفتار باشه که بنده بعیید میدونم " مطمئن باشین زیر این پوسته ی ازادی هزار چیز دیگه هم هست " شما تو یه تاپیکی که من خاتمی رو رئیس جمهور محبوب خطاب کردم به من ایراد گرفتین !!
خاتمی همون کسی بود که میخواست این آزادی بیان و افکار رو بیاره " حالا حد اقل که حرفشو زد " اگرچه بسیار مخالفان تونستن از نام این ازادی سوء استفاده کنندو همه ی تلاششونو کردن که این آزادی رو بی بندو باری جلوه بدن ..
حالا کاری به اون حرفا ندارم ..
به هر حال همیشه مخالف هست " آزادی بیانو افکاری که شما دنبالشین هیچ وقت همه ی جامعه رو نمیگیره " هرگز " توی هیچ مملکتی و هیچ جامعه ای ؛ همیشه سرکوب بوده و خواهد بود " این چیزام ربطی به دین ندارن؛ سیاستای هر دولتیه " اروپایی اسیایی نداره " قانون طبیعت اینه " شما که ظاهرا بسیار واردید میبینین که هنوز گاهی تو کشورای اروپایی مشکل نزاد پرستی هست ..
بیاین اگه قراره اعتقادات ما بیاد وسط شعارو بذاریم کنار " فضای باز و قانون مدنی هزار قانون تبصره ی دیگه رو بذارین کنار ..

((من و شما خودمون چقدر پتانسیل داریم " چقدر تحمل شنیدن انتقادای همدیگه رو داریم " من تا کجا میتونم شما رو نقد کنم " شما این حق رو دارین که تو پست بعدیتون به من فحش بدینو من رو مسخره کنین و یا امل بدونین ؟؟؟؟
اجازه دارین ؟ آزادی رو اینطور میبینین ؟؟
مسلما نه " چون من جواب شما رو خواهم داد و بدون شک این بحٍث به دعوا میرسه !!!!! ))

متوجه این تکامل ازادی شدین ؟؟ پس ببینین آزادی هم مثل هر چیزی اعتدال میخواد" خط قرمز داره ..
پس در جامعه ی ازاد " برخورد اندیشه و گسترش خلاقیات و روزنامه ها دردها رو بیان میکنندو این چیزا شعاری بیش نیست !!
هرچند اینا همیشه رویای ما بوده و بعد از ما رویای کودکان ما نیز خواهد بود " پس بهتره که تو زندگی به قول امام علی از معادله ی معروف سودو زیان استفاده کنیم " این آزادی رو که هیچ وقت و در هیچ جامعه ای نخواهیم داشت " این یه ضرر ؛ پس بهتره ضررو نصف کنیمو لااقل دینمونو نگه داریم " حالا یا خدایی هست یا نیست " اگه نبود که ما چیزی از دست ندادیم " ولی اگه بود ما پر منفعت ترین معامله رو کردیم .. .

(ببخشین که خیلی حرف زدم و باز هم عذر خواهی بنده رو بخاطر تندگوییم بپذیرین )

descriptionدين و آزادي EmptyRe: دين و آزادي

more_horiz
با درود به فائزه خانم
اظهار نظر صميمانه جنابعالي مرا برآن داشت . مطلبي در پاسخ بنويسم . كه هدف روشنگري است و نه تعصب در تحميل عقيده .

نقل قول *پس هم به عقیده من و هم عقیده شما صد البته چیزی که از اسلام میبینیم اسلام واقعی نیست . *

اگر وقت و حوصله دارید یک مطالعه در احوال کشورهای مسلمان بکنيد و ببیند کدام کشور با اجراي احكام شريعت اسلام راه پيشرفت پيموده و به مدينه فاضله رسيده ؟ (خوشبختانه با دسترسی به اینترنت این کار سختی نیست) .

فقط لطفي در حق من و خوانندگان ديگر بكنيد و نگوئيد که اسلام واقعی این نیست و آن نیست!

پس اسلام واقعی کجاست؟ در ایران که میگوئید نیست، در عراق که نیست، در عربستان، یمن، مصر، بحرین، الجزایر، مراکش، سوریه، اردن...... نيست . پس این اسلام واقعی کجاست ؟ فقط در ذهنيت و يا بهتر بگوئيم در وهم و خيال ؟

چرا بجای قبول واقعيت سعی میکنید ذهنيت نجيب و نیات پاك خود را در اسلام متجلی کنید. و بدنبال اسلام واقعی (که معلوم نیست چه معجونی باشد) مي گردید ؟

نقل قول *پس من وقتی از واقعیت اسلام نمیدونم نمیتونم اسلام رو سرکوب کنم یا اون رو اینطور نقد کنم .. *

آن ايدئولوژي كه قداست يابد و از انتقاد مبرا بماند . آنوقت هرگونه اظهار نظري را كه از سر تعريف و تمجيد و تعظيم نباشد . اهانت تلقي مي كند . و جرم آن هم بسيار سنگين است . از اين روي انديشه را به بند مي كشد تا ناگزير انسان به تقيه و دو روئي روي آورد .

نقل قول * البته از فرمایشات شما که همه جا دین رو محکوم کردین ظاهرا فقط منظورتون اسلام بوده " و البته که در کشورای اروپایی هم خط قرمزهایی هست " درسته که خیلی کمتر از کشور های اسلامی ولی آزادی بی حدو مرز هرگز یعنی حیوان بودن . *

منظور من همه اديان و به طور كلي ايدئولوژي است كه ماركسيست را هم شامل مي شود.
احتمالا داستان گاليله را خوانده و ياشنيده ايد كه وقتي فرضيه كروي بودن زمين را مطرح كرد . كشيشان مسيحي او را تا مرز اعدام و سوزاندن پيش بردند. تا سرانجام ابراز ندامت وتوبه نمود .

و گمان نكنيد در اسلام چنين سابقه اي نداريم . سرنوشت دانشمندان و بزرگان ايراني را بخوانيد و ببينيد . چگونه به فتواي علما تكفير و خونشان حلال شده . براي نمونه بوعلي سينا . ذكرياي رازي . ابوالقاسم فردوسي . حافظ . و حتي از طايفه خودشان هم . مثل پور حلاج . و ملاصدرا و ...
كفر چو مني گزاف و آسان نبود
محكم تر از ايمان من ايمان نبود
در دهر يكي مني و آن هم كافر
پس در همه دهر يك مسلمان نبود
از بوعلي سينا

شنيدم كه بدكيش خواندي مرا
منم شير نر ميش خواندي مرا
از فردوسي

و همين طور از حافظ كه الا ماشاالله تا دلتان بخواهد از اين گونه شكوه ها دارد .

شما كشورهاي بلوك شرق را با بلوك غرب مقايسه كنيد و ببينيد ايدئولوژي كمونيستي چه به روز آنها آورده .

ايدئولوژي هرچند در عصر خويش صاحب قوانين پيشرفته باشد . اما به خاطر روح ايستائي و سنتي قوانين نمي تواند در گذر زمان پوينده باشد . و به انديشه نو مجهز و متحول شود .

يك روشنفكر ديني مي گويد . * سنت دو نقش دارد یکی تکیه گاه است و دیگری زنجیر . از یکطرف هویت می بخشد و از طرفی جلو پیشرفت را میگیرد . *

دين اگر چه نياز فطري بشر است . اما دو آفت خطرناك آن را تهديد مي كند . يكي آن گاه كه به خرافات آلوده شود . و ديگر وقتي لباس سياست بپوشد و بر تخت حكومت نشيند .

آنچه که در عمل به ثبوت رسیده و هر روز اعتبار بيشتري مي گيرد . همان حکومت دموکراسی است . كه لازمه آن تحمل شنیدن صدای مخالف است . و پاسخ کلامی به آن .

descriptionدين و آزادي EmptyRe: دين و آزادي

more_horiz
عرض ادب مجدد
آزاده خانوم من احساس میکنم شما کمی در جدا کردن مشکلات کم لطفی کردین ؟ مصداق مثل معروف " تر و خشک رو با هم سوزوندین ..!!
واقعا چرا کشیشای مسیحی گالیله رو وادار کردن تا حرفش رو پس بگیره ؟
یا حتی چرا حافظ و مولانا اینهمه شکوه و شکایت دارن ؟ اصلا از کی ؟ از دین یا مردم ؟ یا علما ؟
یا مثلا وقتی حافظ میگه می نوش که عمر جاودانی این است " یعنی داره ما رو به مستی و شراب و میخانه دعوت میکنه ؟؟!!!
حتی این ابهام و بهانه ها در اشعار خیام فوق العاده آشکاره ..
یعنی واقعا نگاه ما به اشعار عارفانه اینقدر سطحیه ؟؟ ؟؟؟؟؟؟!!!!!!
پس با این تفکر ؛ من چه تفاوتی با قاتلان منصور حلاج دارم ؟ یا حتی با اون کشیشای مسیحی ؟؟؟

وقتی که قراره من دین رو بذارم کنارو هیچ منبع نوری نداشته باشم " یعنی من هستم و افکارم " نهایت چند تا روشن فکر دورو ورم ؛ علمی که هر روز داره نظریه ای رو رد میکنه و فردا نظریه ای رو میاره به جاش ؛ چیزی که هیچ اطمینانی بهش نیست !

من در مورد شخص خودم صحبت میکنم ؛ من به پیشنهاد شما دین رو میذارم کنار ولی با سوالای بی جواب ذهنم چیکار کنم ؟
من هنوز میتونم خدا رو بدون دین باور داشته باشم ؟ واقعا ممکنه ؟ پدرای ما تا آخرین لحظه ی زندگیشون کار میکنن که بعد از اونا زندگی ما رو به راه باشه " محتاج نباشیم ؛ حالا من چطور باور کنم خدایی که این همه از محبش میگن به فکر من نبوده و حتی چراغی برای روشنی راه برای من نگذاشته ؟
و یا حتی شما چه طور مرگ رو برای من توجیه میکنی ؟
و به قول خودتون پس نیاز فطری من به دین چطور ارضاء بشه ؟
منصفانه نیست " باور کنین نیست .. دین هم مثل ازادی نیاز فطریه " هر دو به یک اندازه ؛ حالا چرا باید دین رو فدای ازادی کرد ؛ یا حتی آزادی رو فدای دین !! چطور میفرمایین نو اوری که در نتیجه ی ازادی میخواین به دست بیارین با دین رابطه ای همچون جن و بسم الله دارن در حالی که اصل اسلام دین اعتداله " همه چیز با هم ؛ اما به جای خود ؛ حتی در مورد شهوت و روابط جنسی که معضلی شده ؛ در مورد این موضوع هم سفارش شده که این نیاز هم مثل سایر نیازهای فطری باید بهش پاسخ داد " ولی در جای خود ؛ شما یک آیه از قران یا از احادیث معتبر بیارین که میانه روی رو نقض کرده باشه .. .
(مقصود اینکه هیچ چیز نادیده گرفته نشده و نباید بشه )

اینکه حافظ از علمای دین شکوه میکنه واقعا یعنی دین مخربه ؟ اصلا این علمای دین کی ان ؟ کیا بودن ؟ مگه نازل شده ی خدا بودن یا سفارش شده ی پیغمبر ؟ همین رهبر معظم فعلی ؛ واقعا ملت خیال میکنن نائب امام زمانه !!!!
حالا خب واقعا چون من این آدمو قبول ندارم یعنی بزنم زیر دینو اعتقاداتم ؟ خب فردا روزگاری که حکومت دست من بیفته من میگم حالا نائب منم !!
مقصود اینکه اول شما بیا مادر بودن اینا رو ثابت کنین بعد در مورد محبت مادریشون حرف بزنیم ..

مقصود از این حرفا این بود که اون عده ای که گالیله رو محاکمه کردن همونایی بودن که به قول شما خرافات رو وارد اعتقاداتشون کردن ؛ وگرنه مگه اسلام کامل شده ی ادیان قبل نبود " مسئله ی کروی بودن زمین که توی قران هم اومده " و هزار سر و راز دیگه توی ایات قران از منظومه ی شمسی و علوم دیگه اومده ..." حتی در مورد مسائل بهداشتی ..
پس چطور قران و علم میتونه با هم منافات داشته باشه مگه اینکه مدعیانی در لباس دین خرافه پردازی کنند ؟

و البته که منم حرف شما رو باور دارم که گاهی واقعا از خودمون میپرسیم کجاست این اسلام " و اینکه چقدر واقعا سخته تو جامعه ای باشی که هیچ منبعی برا مشخص کردن راه درست نباشه " یادمه یه بار باید در مورد زندگی امام سجاد تحقیقی به استاد تحویل میدادم " آخرین مهلتی بود که باید تحقیقو میدادم و اون شب تا صب نشستمو کاملش کردم " صفحات آخر کتاب بودم که نوشته بود زمانی که سر اما حسین رو جدا کردن " سر حضرت رو بردن برا امام سجاد ؛ امام سجاد در حال خوردن طعام بودند که سر پدر رو دیدند سپس دست به اسمان بلند کرده و دعا کردن امیدوارم من هم روزی سر قاتل پدرم رو برای پسرش در حالی در حال تناول است ببرم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اونقدر این نوشته که از ایت الله ... بود من رو عصبی و ناراحت کرد که من کل تحقیقو پاره کردم ..

از این جهت این خاطره رو گفتم که عرض کنم که نباید صرف روحانی بودن " کشیش بودن و یا حتی ادعای نائب بودن کسی حرفهاش رو باور داشت و رفتارش رو الگوی دین دونست ..

و البته که ما همه ی تشنه ی دموکراسی هستیم " کی از دموکراسی بدش میاد ؛ ولی کاش عملی شدن یک دموکراسی واقعی هم مثل حرف زدن در موردش اینقدر راحت بود ..

وجود دین جلوی هر پیشرفتی رو که بگیره حد اقل برای ایجاد این دموکراسی یک منفعت رو خواهد داشت و اون اینکه کمک میکنه افکار متفاوت و حتی گاهی مخالف ما به یک سو جهت داده بشه و بدون شک تو جامعه ای که همه هم صدا باشن و یا دست کم اکثریت افراد هم جهت باشن به مراتب راحت تر میشه دموکراسی رو پیاده کرد تا جامعه ای که وفور آزادیه و هر کس اونقدر ازاده که هیچ کنترلی برای رفتارها و حتی افکارش نیست ؛ این جامعه نه تنها هرگز رنگ دموکراسی رو نخواهد دید بلکه هیچ امنیتی هم برای یک زندگی ساده نخواهد داشت .. .

البته من باز تاکید میکنم شما کمی کم لطفی کردین و دین رو با سیاست مدعیان دین مختلط کردین ؛ گرچه درست یا غلط" حکومت کامل حکومتیه که سیاست و دین کنار هم باشه ؛ اما واقعا کی قراره چون علی با سیاست و دیانت حکومت کنه ..
ما تا کی منتظر باشیم " تو جامعه دنبال چی بگردیمو چیو اصلاح کنیم ؛ اون موقعست که درک میکنیم قصه ی معروفی که کافیه من خودم رو اصلاح کنم تا فرزندان من ؛ خانواده من ؛ اطرافیان من ؛ و جامعه ی من اصلاح بشه ... .

من از پیشرفت چی میخوام ؟ و چیو باید در بهای اون بپردازم ..؟
و ایا واقعا هیچ راهی نیست تا بتوان بدون پرداخت این بهای سنگین پیشرفت کرد ؟؟
و اما ایا واقعا این پیشرفت ارزش چیزی رو قراره از دست بدم رو داره ؟؟



در مذهب ما کلام حق ناد علی است *****طاعت که قبول حق بود یاد علی است
از جمله آفرینش کون و مکان ***** مقصود خدا علیّ و اولاد علی است
حافظ

باز هم از دراز گوییم عذر خواهی میکنم .. .

descriptionدين و آزادي EmptyRe: دين و آزادي

more_horiz
سلام آزاده جون 53
می تونی از بین دستورات دین اسلام یکی شو برامون مثال بزنی که عمل به اون جلو پیشرفت جوامع رو می گیره؟ :?:

descriptionدين و آزادي EmptyRe: دين و آزادي

more_horiz
با سلام خدمت فائزه خانم

طرح نکات ظریف و دقیق از نوشتار اینجانب و به چالش گرفتن آنها مايه دلگرمي است . اما بنده بر این باورم که بیان حقایق آنهم بصورت بي پرده و عریان . نه ممکن است . نه مقدور و نه مفید . که حافظ گوید :

پور حلاج که گردید سر دار بلند – جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد

اعتقادات دینی نیاز روحی بشر و بخصوص عوام است . گرچه بعضی از قسمتهای آن باخرد منطبق نباشد.

حال اگر به هر دلیل اعتقادات معنوی فرد از بین برود . چه چیزی می تواند جای آن را پرکند ؟ به خصوص که دانش و خرد و آگاهی هم در کار نباشد .

در این صورت به عنصری بی محتوا تبدیل میگردد . که آینده را در فنا و نیستی می بیند . اگر قوی و سنگدل باشد . ستم کاری قهار می شود . چون از عقوبت الهی نمی هرا سد .

و اگر ضعیف النفس باشد در مواجه با مشکلات زود می شکند . چون پشتوانه روحی و باورهای دینی راکه ابزار قدرت است از دست داده .

هستند افرادی که با منطق علم . آداب مذهبی را کنار میگذارند . اما همانها نیز در لحظات حساس و دربزنگاه زمان بطور ناگهان به طبیعت فطری خویش روی میآورند و در دل خدا را می جویند اما بروز نمی دهند .

بنابراين تنها راه تعادل شايد آگاهي .روشنگري و خرد ورزی باشد . آنهم به اندازه درک و ظرفیت هظم جامعه . و نه بیشتر .

در هرحال بشر بر اساس فطرت خویش به قدرت ماورالطبیعه بعنوان جان پناه و مرجع و مامن روی می آورد .
نكته درخورتوجه اينكه گمان نكنيد هركس اسلام را قبول نداشت . حتما خدا را قبول ندارد . خير تمام اديان به وحدانيت خداي ناديده ايمان دارند .
و جالب اينكه ايرانيان قبل از آمدن اسلام به آفريدگار هستي يعني اهورامزدا ايمان داشته و او را پرستش مي كردند .

این که نظر مخالف دارید مبارک و میمون است . چرا که لازمه برخورد اندیشه ورشد فکری ابراز نظرات مخالف است .

اگر همه نظرات موافق باشند بحثي در نمي گيرد . و قضیه در همان ابتدا ختم میشود لذا نتیجه ای حاصل نخواهد شد .

دفاع کردن از یک ایده ممکن است از موضع محبت باشدمانند دفاع مادر از فرزند و یا از موضع تعصب باشد مانند دفاع دیندار از دین خود . و یا از موضع منافع مادی باشد مانند دفاع وکیل از موکل خویش . و ایرادی هم ندارد .

اما برای دست یابی به حقیقت دستمایه آگاهی . وجدان و انصاف هم لازم است . و تمام پارامترهای موجود باید مد نظر قرار گيرد تا بتوان قضاوت کرد .

شما از پشت عینک تعصب نور حقیقت را نخواهید دید . براي رسيدن به حقيقت که چندان دلچسب و باب طبع نیست . باید بی طرفانه . فراتر از اسلام و مسیحیت و تمام ادیان . و با چشم خرد و بصیرت بنگريد و تامل كنيد . و منصفانه قضاوت نمائيد .

دفاع از یک موضع كه با سماجت و عناد باشد . منشا احساسي عاطفي و تعصب دارد . در حاليكه قضاوت صحيح تنها براساس عقل و منطق صورت مي گيرد . وکلیه فاکتورها و شواهد موجود باید به حساب آید .

من برای رعایت وقت و حوصله شما به همین جا بسنده می کنم . موفق باشید .

descriptionدين و آزادي EmptyRe: دين و آزادي

more_horiz
سلام مجدد
بله آزاده خانوم دقیقا درک کردم شما کمی در هویدا کردن اسرار محتاطین ؛ از پست اول شما کاملا مشخص بود ؛ و البته کاملا حق دارین و متاسفانه با وجود وضعیت موجود چاره ای جز این نیست و این دردیه که همه دچارشیم ..
ولی متاسفانه من قادر به این کار نیستم " اینجا با خیلیا بحث کردم " کسایی که دقیقا در مقابل شما بودن و افکاری عکس باورای شما داشتن " چون فکر میکردم اونا به قول معروف از اون ور بوم افتاده بودن .. به عبارتی گمان کردم اونها به شکل دیگه اعتدال رو از دست دادن ..
و البته حق با شماست و شاید من با تعصب حرف میزنم " و این طبیعیه ؛ این حساسیت و شاید تعصب به من انرژی میده که حوصله کنمو بشینم افکار شما رو بخونم و زمان طولانی رو پاسخ بدم و الا که راحت میگذشتمو بی اعتنا بودم " فکر نمیکنم تعصب جایی برای سرزنش داشته باشه " به گمانم وجود یک تعصب کورکورانه هست که لایق سرزنشه ؛ تعصبی که تحمل شنیدن حرفی غیر از حرف من رو ازم بگیره .. این طور نیست ؟

و اگرچه در این مسائل نمیشه تنها به عقل اکتفا کرد اما سماجت بنده از این جهت بود که جواب قانع کننده ای حتی در خور عقل و اندیشه هم از جنابعالی نگرفتم ..

به هر حال شما تو این پست واضح و کامل ظاهرا جواب سوالای پست اولتون رو دادین " چیزی که من سعی به گفتنش داشتم " پس دیگه نیازی نیست من با حرفام شما رو خسته کنم " اما در یک جمله عرض کنم که من هرگز بر این باور نیستم که هر کس مسلمان نیست خدا رو باور نداره ! اینطور نیست و من هرگز این جسارتو به هیچ دینی نکردم و نمیکنم .. .
حتی بدون شک گاهی نه تنها مسلمان نبودن بلکه گاهی بی دین بودن هم دلیل حتمی بر رد خدا نیست ..

به هر حال به خاطر وقتی که برای این گفتگو گذاشتین ممنون 53
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply