[img:a197][You must be registered and logged in to see this link.]
شايد درلحظه اول فكر كنيد، مگرگوش كردن هم كارخاص و پيچيدهاي است
كه از آن به عنوان يك هنرياد ميكنيم.
براي اينكه به باوردقيق و عميقي دراين باره برسيم بايد ابتدا تعريفي از هنرداشته باشيم. روانشناسان و متخصصان تعليم و تربيت معتقدند زماني كه انديشه و احساس انساني به صورت غيركلامي ويا درساختار بياني غير معمول و غيرمستقيم با ظرافتهاي خاص خود نمود مييابد، در واقع هنرپا به عرصه وجود ميگذارد.
سفالگري، معماري، مجسمه سازي، نقاشي و طراحي از جمله هنرهاي غيركلامي و شعر و داستان از موارد بياني خاص و پيچيده هنري محسوب ميشوند.
خوب گوش دادن به حرفهاي ديگران نيز دقيقا درهمين معنا و تعريف قرارميگيرد. چرا كه شما با محفوظ نگهداشتن همه احساس و انديشه خود، سراپا گوش ميشويد كه هرچه دقيقتر درك كنيد طرف مقابلتان چه ميخواهد بگويد. براي دستيابي به چنين شرايطي، هرچه صبورانه تر برچگونگي رفتار و حتي تغييرات چهره آن فرد متمركز ميشويد تا از هركنش و واكنشي براي فهم منظور او بهرهمند شويد.
درضمن اينكه با رفتارهاي غيركلامي خود و با حس احترامي كه به طرف مقابل منتقل ميكنيد، تلاش ميكنيد اطمينان گوينده را جلب كنيد. قطعا كسب اطمينان گوينده به همين راحتيها كسب نميشود. او بايد صميمي بودن شنونده را با نگاه و رفتارش حس كند.[تاثيرسلامت عاطفي براحساس،افكار و رفتارما]
قطعا يك شنونده خوب به آن اندازه خودداراست كه ضمن حفظ نظراتش براي خود، به طرف مقابل اجازه دهد كه درباره نظش تا جايي كه لازم است- تا زواياي آن كاملا روشن شود- توضيح دهد. بدون اينكه كسي به خود اجازه دهد درسخنان او به قول معروف بدود و درمسير افكار و گفتار گوينده اختلال ايجاد كند.
يك شنونده خوب تمام تلاش خود را ميكند كه بتواند به درستي حرفهاي گوينده را درك كند. ازاين رو حتي زماني كه گوينده سكوت ميكند، شرايط را به گونهاي فراهم ميكند كه او امكان طرح حرفهاي نگفته را پيدا كند.[به جاي فرار با مشكل روبرو شويم]
چنين شنوندهاي به واقع سراپا گوش ناميده ميشود چراكه تنها از شنيدن، يك هدف را دنبال ميكند و آن هم ترغيب گوينده به گفتن همه آنچه ميخواهد بگويد تا منظور خود را به طور واقعي و كامل بيان كند.[تاكيد برمن و آنچه ميگويم؛برخورد مشكل آفرين]
خود قطعا بارها تجربه كردهايد كه انجام اين كار واقعا هنرمندي ميخواهد چراكه به توجهات خاص، تمرين و تكرار صادقانه و احساس مسئوليت نسبت به حقوق ديگران نياز دارد.و طبيعي است آن گونه كه به راحتي دربيان پذيرفته ميشود، درعمل به آساني تحقق نمييابد.
و درپايان، اگر بخواهيم دريك جمله، هنرخوب شنيدن را تعريف كنيم به اين مفهوم خواهد بود كه ظرفيت شنيدن حرفهاي مخالف نظر خود را داشته باشيم[چه روشي دربرخورد با اختلاف نظرها داريد] دركليه عرصهها؛ بخصوص درعرصههايي كه به شدت مورد علاقه ما و درواقع به آن نقطه نظرات وابسته هستيم.
شايد درلحظه اول فكر كنيد، مگرگوش كردن هم كارخاص و پيچيدهاي است
كه از آن به عنوان يك هنرياد ميكنيم.
براي اينكه به باوردقيق و عميقي دراين باره برسيم بايد ابتدا تعريفي از هنرداشته باشيم. روانشناسان و متخصصان تعليم و تربيت معتقدند زماني كه انديشه و احساس انساني به صورت غيركلامي ويا درساختار بياني غير معمول و غيرمستقيم با ظرافتهاي خاص خود نمود مييابد، در واقع هنرپا به عرصه وجود ميگذارد.
سفالگري، معماري، مجسمه سازي، نقاشي و طراحي از جمله هنرهاي غيركلامي و شعر و داستان از موارد بياني خاص و پيچيده هنري محسوب ميشوند.
خوب گوش دادن به حرفهاي ديگران نيز دقيقا درهمين معنا و تعريف قرارميگيرد. چرا كه شما با محفوظ نگهداشتن همه احساس و انديشه خود، سراپا گوش ميشويد كه هرچه دقيقتر درك كنيد طرف مقابلتان چه ميخواهد بگويد. براي دستيابي به چنين شرايطي، هرچه صبورانه تر برچگونگي رفتار و حتي تغييرات چهره آن فرد متمركز ميشويد تا از هركنش و واكنشي براي فهم منظور او بهرهمند شويد.
درضمن اينكه با رفتارهاي غيركلامي خود و با حس احترامي كه به طرف مقابل منتقل ميكنيد، تلاش ميكنيد اطمينان گوينده را جلب كنيد. قطعا كسب اطمينان گوينده به همين راحتيها كسب نميشود. او بايد صميمي بودن شنونده را با نگاه و رفتارش حس كند.[تاثيرسلامت عاطفي براحساس،افكار و رفتارما]
قطعا يك شنونده خوب به آن اندازه خودداراست كه ضمن حفظ نظراتش براي خود، به طرف مقابل اجازه دهد كه درباره نظش تا جايي كه لازم است- تا زواياي آن كاملا روشن شود- توضيح دهد. بدون اينكه كسي به خود اجازه دهد درسخنان او به قول معروف بدود و درمسير افكار و گفتار گوينده اختلال ايجاد كند.
يك شنونده خوب تمام تلاش خود را ميكند كه بتواند به درستي حرفهاي گوينده را درك كند. ازاين رو حتي زماني كه گوينده سكوت ميكند، شرايط را به گونهاي فراهم ميكند كه او امكان طرح حرفهاي نگفته را پيدا كند.[به جاي فرار با مشكل روبرو شويم]
چنين شنوندهاي به واقع سراپا گوش ناميده ميشود چراكه تنها از شنيدن، يك هدف را دنبال ميكند و آن هم ترغيب گوينده به گفتن همه آنچه ميخواهد بگويد تا منظور خود را به طور واقعي و كامل بيان كند.[تاكيد برمن و آنچه ميگويم؛برخورد مشكل آفرين]
خود قطعا بارها تجربه كردهايد كه انجام اين كار واقعا هنرمندي ميخواهد چراكه به توجهات خاص، تمرين و تكرار صادقانه و احساس مسئوليت نسبت به حقوق ديگران نياز دارد.و طبيعي است آن گونه كه به راحتي دربيان پذيرفته ميشود، درعمل به آساني تحقق نمييابد.
و درپايان، اگر بخواهيم دريك جمله، هنرخوب شنيدن را تعريف كنيم به اين مفهوم خواهد بود كه ظرفيت شنيدن حرفهاي مخالف نظر خود را داشته باشيم[چه روشي دربرخورد با اختلاف نظرها داريد] دركليه عرصهها؛ بخصوص درعرصههايي كه به شدت مورد علاقه ما و درواقع به آن نقطه نظرات وابسته هستيم.