مرغان آواره ی تانستان به کنار پنجره ام می آیند
آواز می خوانند و
پر می کشند .
برگهای زرد خاموش خزان
آه میکشند
پر پر می شوند
و به زمین فرو میریزند .
ای گروه کوچک آوارگان جهان
رد پاهایتان را
بر کلامم به جا بگذارید .
********
زمین برای عشقش
پرده ی عظمت از چهره بر میدارد
کوچک می شود
مانا یک ترانه
مانا یک بوسه ی جاودانه .
********
گریه کنی اگر
که آفتاب را از دست داده ای
ستارگان را نیز
از دست خواهی داد .
********
دلم
به نجوای جهان گوش کن
به تو عشق می ورزد.
********
تو را هستی ات به چشم نمی آید
آنچه میبینی سایه ی توست .
********
خدا
نه برای خورشید
نه برای زمین
بلکه برای گلهایی که برایمان میفرستند
چشم به راه پاسخ است .
********
ای زیبا
خود را در عشق بیاب
نه در چابلوسی آینه .
********
دلم امواجش را بر ساحل جهان میکوبد
و گریان بر آن مینویسد:
((دوستت دارم )).
********
زندگی
توانگریش را به ثروت جهان
و ارزشش را
به دولت عشق می یابد .
********
خدا
خود را در افریدن
می یابد .
********
آواز جاودان چنین میخواند :
(( هرگز از لحظه ها بیم مدار )).
********
توفان و گرد باد
بی راهه می رود
در جستجوی کوتاه ترین راه.
و ناگاه این جستجو
در هیچ گاه
به پایان می رسد .
********
خدا به انسان میگوید :
(( شفایت میدهم
چرا که آسیب می رسانم .
دوستت دارم
چرا که مکافاتت میکنم )).
********
تبر هیزم شکن
از درخت دسته ای برای خود خواست
و درخت داد .
********
هر کودکی
با این پیام
به دنیا می آید
که خدا
هنوز
از انسان نومید نیست .
********
این اشتیاق برای کسی است
که در تاریکی احساس میشود " اما
در روز
به دیده نمی اید .
********
جاده در انبوه جمعیت
تنهاست
چرا که دوستش ندارند .
********
اگر در به روی همه خطاها فرو بندی
حقیقت پشت در خواهد ماند .
********
زبانه ی آتش هشدارم میدهد
با تابشش
که مرا از انگشتهای میرنده ی زیررخاکستر
برهان .
********
ای عشق
آنگاه که چراغ سوزان درد
در دست گرفته می ایی
می توانم چهره ات را ببینم
و تو را برکت بدانم .
********
ای زن تو دل عالم را
با عمق اشکهایت
حصار کرده ای
به کردار دریا زمین را.
********
ای زن
تو در خنده ات
موسیقی چشمه ی زندگانی را داری .
********
اندیشه های اندوهگانه ام
به پرسیدن نام شان
مرا می آزارند .
********
زندگی
ب عشقی که از دست داده
توانگر تر شده است .
********
فاصله
در پرسپکتیو دل
بزرگ به دیده می اید .
********
انسان بدتر از حیوان است
وقتی که حیوان است .
********
ای یار
تو را به خانه نمیخوانم
به تنهایی بی پایانم بیا .
********
خدا
چشم به راه انسان است
که کودکیش را
در فرزانگی باز یابد .
********
می خواهم
واپسین سخنم
این باشد که :
((که به عشق تو ایمان دارم )) .
آواز می خوانند و
پر می کشند .
برگهای زرد خاموش خزان
آه میکشند
پر پر می شوند
و به زمین فرو میریزند .
ای گروه کوچک آوارگان جهان
رد پاهایتان را
بر کلامم به جا بگذارید .
********
زمین برای عشقش
پرده ی عظمت از چهره بر میدارد
کوچک می شود
مانا یک ترانه
مانا یک بوسه ی جاودانه .
********
گریه کنی اگر
که آفتاب را از دست داده ای
ستارگان را نیز
از دست خواهی داد .
********
دلم
به نجوای جهان گوش کن
به تو عشق می ورزد.
********
تو را هستی ات به چشم نمی آید
آنچه میبینی سایه ی توست .
********
خدا
نه برای خورشید
نه برای زمین
بلکه برای گلهایی که برایمان میفرستند
چشم به راه پاسخ است .
********
ای زیبا
خود را در عشق بیاب
نه در چابلوسی آینه .
********
دلم امواجش را بر ساحل جهان میکوبد
و گریان بر آن مینویسد:
((دوستت دارم )).
********
زندگی
توانگریش را به ثروت جهان
و ارزشش را
به دولت عشق می یابد .
********
خدا
خود را در افریدن
می یابد .
********
آواز جاودان چنین میخواند :
(( هرگز از لحظه ها بیم مدار )).
********
توفان و گرد باد
بی راهه می رود
در جستجوی کوتاه ترین راه.
و ناگاه این جستجو
در هیچ گاه
به پایان می رسد .
********
خدا به انسان میگوید :
(( شفایت میدهم
چرا که آسیب می رسانم .
دوستت دارم
چرا که مکافاتت میکنم )).
********
تبر هیزم شکن
از درخت دسته ای برای خود خواست
و درخت داد .
********
هر کودکی
با این پیام
به دنیا می آید
که خدا
هنوز
از انسان نومید نیست .
********
این اشتیاق برای کسی است
که در تاریکی احساس میشود " اما
در روز
به دیده نمی اید .
********
جاده در انبوه جمعیت
تنهاست
چرا که دوستش ندارند .
********
اگر در به روی همه خطاها فرو بندی
حقیقت پشت در خواهد ماند .
********
زبانه ی آتش هشدارم میدهد
با تابشش
که مرا از انگشتهای میرنده ی زیررخاکستر
برهان .
********
ای عشق
آنگاه که چراغ سوزان درد
در دست گرفته می ایی
می توانم چهره ات را ببینم
و تو را برکت بدانم .
********
ای زن تو دل عالم را
با عمق اشکهایت
حصار کرده ای
به کردار دریا زمین را.
********
ای زن
تو در خنده ات
موسیقی چشمه ی زندگانی را داری .
********
اندیشه های اندوهگانه ام
به پرسیدن نام شان
مرا می آزارند .
********
زندگی
ب عشقی که از دست داده
توانگر تر شده است .
********
فاصله
در پرسپکتیو دل
بزرگ به دیده می اید .
********
انسان بدتر از حیوان است
وقتی که حیوان است .
********
ای یار
تو را به خانه نمیخوانم
به تنهایی بی پایانم بیا .
********
خدا
چشم به راه انسان است
که کودکیش را
در فرزانگی باز یابد .
********
می خواهم
واپسین سخنم
این باشد که :
((که به عشق تو ایمان دارم )) .