نکاتی درباره دارو و مواد
هنوز اعترافات متهمان کودتای مخملین تمام نشده بود که عدهای باز هم به این شایعه همیشگی و تکراری دامن زدند که تغییر مواضع متهمان به خاطر عوارض ناشی از مصرف نوعی دارو و قرص بوده است. این دارو آن طور که این حضرات میگویند؛ این توانایی را دارد که یک عنصر سیاسی برانداز را کاملا موافق نظام میکند!! ما البته شنیده بودیم که برخی مواد، میتواند آدمی را در خلسه فرو برده و به طرف، نوعی حالت منگی آمیخته با گیجی بدهد اما اینکه دارویی باشد که یک اصلاحطلب را ظرف چند روز تبدیل به یک اصولگرا کند، از آن حرفهاست. داروسازان و متخصصان عرصه پزشکی الان سالهاست دارند تلاش میکنند که برای درمان سرطان، دارویی بسازند، هنوز موفق نشدهاند، ایدز را هم مدتهاست که دارند فکر میکنند چه جور یک خاکی بر سرش بریزند، هنوز نتوانستهاند، آن وقت در این قحطی دارو، چطور میشود که همچین دارویی ساخت که مواضع آدم را
180 درجه تغییر دهد؟! یعنی علم پزشکی اینقدر پیشرفت داشته؟! اگر پزشکان میتوانستند با تولید یک قرص یا دارو مواضع عطریانفر را کاملا برگردانند، حکماً اول یک فکری برای داروی ایدز و قرص سرطان میکردند. البته از حق نگذریم که برخی از این متهمان، قبل از زندان هم سابقه مصرف دارو داشتهاند. ما یک دارو داریم که آن را از داروخانه میشود تهیه کرد، یک دارو هم داریم که آن را از داروخانه نمیتوان تهیه کرد، بلکه از جاهای دیگری میشود تهیه کرد؛ برخی جنس خوب به آدم میدهند، برخی هم در اجناسشان، ناخالصی وجود دارد. حال این سوال پیش میآید که چطور میتوان فهمید که دارو یا جنس، مرغوب بوده یا در آن ناخالصی وجود داشته است؟! این را از مواضع سیاسی آدمها میشود فهمید. بر فرض مثال شما اگر بدون هیچ دلیل و سند، مدعی تقلب در انتخابات شده باشید، این نشان میدهد که جنسی که به شما قالب کردهاند، از نوع مرغوب نبوده و باعث شده عقل شما پارهسنگ بردارد. در حقیقت،تقلب، نه در انتخابات که در جنس تزریقی وجود داشته است! به عبارت روشنتر، انتخابات، سالم بوده اما نامردها جنس تقلبی به آدم دادهاند! حال باید پرسید که اگر نظام جمهوری اسلامی این توانایی را داشته که با دادن دارو به متهمان،آنها را دچار تغییر صددرصد در مواضعشان کند،چرا این داروها را قبل از انتخابات به این عناصر نداده بودند؟! در آن صورت،ما نه تنها هیچ اغتشاش و آشوبی نداشتیم بلکه رای احمدینژاد هم خیلی بیشتر میشد! این هم طنز روزگار است؛ از یک طرف جمهوری اسلامی را متهم میکنند در عرصههای علمی مثل علم پزشکی هیچ پیشرفت قابل ملاحظهای نداشته، از یک طرف میگویند نظام، دارویی ساخته که آدم را ظرف چند روز از یک اصلاحطلب تبدیل میکند به یک اصولگرا! جالب است؛ الان کرمهایی آمده که پوست آدم را شفاف میکند و مثلا عوارض سوختگی را از پوست آدم بر طرف میکند. خود من که به وسیله طرفداران موسوی به سرم سنگ خورد و اگر افقی شده بودم میرحسین برای من هم چهلم میگرفت، الان هنوز مقداری از پوست صورتم، قرمز است. رفتم داروخانه و یک کرم «سینره» خریدم. آقاي داروخانهای میگفت: بعد از چند ماه احتمالا اثر میکند. یعنی یک کرم برای شفاف کردن یک پوست زپرتی، چند ماه طول میکشد، اثر کند، ولی داروی تغییر مواضع آدمها، یک ماهه اثر میکند!!!! اگر نظام در عرصه پزشکی آنقدر توانمند بود، خب «بنیانا» و «تأمینا» که تلف نمیشدند. وانگهی به راستی اگر همچین دارویی هست، اصلاحطلبان، نسخه این دارو را برای آحاد ملت بپیچند بلکه در تجمعات طرفداران کروبی و میرحسین، به جای 500 نفر چند میلیون آدم بریزد در خیابان!! یعنی اگر دارویی این توانایی را دارد، حتما حالت عکس آن هم وجود دارد. یعنی میتوان این دارو را به يك اصولگرا داد تا بشود یک دوم خردادی افراطی. از نظر مالی هم که
دوم خردادیها مشکلی ندارند. چیزی که در جبهه اصلاحات زیاد است، شهرام جزایری است. آمریکاییها هم که سر کیسه را شل کردهاند. دوم خردادیها هم که ماشاءالله همهشان دکتر، مکتر هستند. یعنی اگر مهندس موسوی را فاکتور بگیریم، همهشان مدرک دکترا دارند. دکتر خاتمی، دکتر اون یکی خاتمی، دکتر مهاجرانی، دکتر امینزاده، دکتر تاجیک، دکتر شیرین عبادی، دکتر ارنست و تازه، زهرا رهنورد که یک مدرک دکترا دارد، یکی هم فوقلیسانس. کروبی هم که ذاتا دکتر است و با توجه به سن و سال، حکماًاز طب قدیم یک چیزهایی میداند. یعنی قدیمیها صدی، نودتایشان دکتر هستند. حالا تا مطلب تمام نشده به این نکته اشاره کنم که دارو یا مواد، قدمت بسیار زیادی دارد. مصرف کردن مواد هم فینفسه چیز بدی نیست. همه ما به نوعی مصرفکننده مواد یا دارو هستیم. در این جا البته منظورم از «مواد»، مواد به معنای جمع ماده است، نه لزوما آن کوفت و زهرماریهای معروف.
بعضی از مواد را میتوان ترک کرد و بعضی از مواد را نمیتوان. من به جای خودکار با مداد هم میتوانم بنویسم ولی امان از اعتیاد آدم به مواد! آنوقت است که دیگر ترک مواد سخت میشود. علیایحال یکی از بهترین جاهایی که میتوان در آن اقدام به ترک مواد کرد، زندان است. زندان موجب میشود دست شما از موادی مثل پول آمریکا، اسناد محرمانه، تلفن برای زنگ زدن به سفارت انگلیس و قمه و نارنجک، کوتاه شود. دستت به این مواد نرسد، آن مواد که درش را تخته کنند، حکما میشوی یک بچه مثبت و با خدای خود عهد میبندی که دیگر سراغ مواد نروی، دور دارو را هم خط بکشی و فقط به همان داروهایی بسنده کنی که در زندان به آدم میدهند تا یک برانداز نظام را تبدیل به یک مخلص نظام کنند!!... والا نظام ما خیلی پیشرفت کرده اما این یکیاش را هنوز نساخته، داروسازهای ما از پس همین چهار تا ریزگرد بربیایند و در درمان آنفلوآنزای خوکی هم یک حرکتی بکنند، یا علی است!! پیچیدن نسخه برای تبدیل برانداز به موافق، آن هم با یک دارو و آن هم چی، ظرف فقط چند روز، کاری است که تنها از «پروفسور بالتازار» برمیآید!!
هنوز اعترافات متهمان کودتای مخملین تمام نشده بود که عدهای باز هم به این شایعه همیشگی و تکراری دامن زدند که تغییر مواضع متهمان به خاطر عوارض ناشی از مصرف نوعی دارو و قرص بوده است. این دارو آن طور که این حضرات میگویند؛ این توانایی را دارد که یک عنصر سیاسی برانداز را کاملا موافق نظام میکند!! ما البته شنیده بودیم که برخی مواد، میتواند آدمی را در خلسه فرو برده و به طرف، نوعی حالت منگی آمیخته با گیجی بدهد اما اینکه دارویی باشد که یک اصلاحطلب را ظرف چند روز تبدیل به یک اصولگرا کند، از آن حرفهاست. داروسازان و متخصصان عرصه پزشکی الان سالهاست دارند تلاش میکنند که برای درمان سرطان، دارویی بسازند، هنوز موفق نشدهاند، ایدز را هم مدتهاست که دارند فکر میکنند چه جور یک خاکی بر سرش بریزند، هنوز نتوانستهاند، آن وقت در این قحطی دارو، چطور میشود که همچین دارویی ساخت که مواضع آدم را
180 درجه تغییر دهد؟! یعنی علم پزشکی اینقدر پیشرفت داشته؟! اگر پزشکان میتوانستند با تولید یک قرص یا دارو مواضع عطریانفر را کاملا برگردانند، حکماً اول یک فکری برای داروی ایدز و قرص سرطان میکردند. البته از حق نگذریم که برخی از این متهمان، قبل از زندان هم سابقه مصرف دارو داشتهاند. ما یک دارو داریم که آن را از داروخانه میشود تهیه کرد، یک دارو هم داریم که آن را از داروخانه نمیتوان تهیه کرد، بلکه از جاهای دیگری میشود تهیه کرد؛ برخی جنس خوب به آدم میدهند، برخی هم در اجناسشان، ناخالصی وجود دارد. حال این سوال پیش میآید که چطور میتوان فهمید که دارو یا جنس، مرغوب بوده یا در آن ناخالصی وجود داشته است؟! این را از مواضع سیاسی آدمها میشود فهمید. بر فرض مثال شما اگر بدون هیچ دلیل و سند، مدعی تقلب در انتخابات شده باشید، این نشان میدهد که جنسی که به شما قالب کردهاند، از نوع مرغوب نبوده و باعث شده عقل شما پارهسنگ بردارد. در حقیقت،تقلب، نه در انتخابات که در جنس تزریقی وجود داشته است! به عبارت روشنتر، انتخابات، سالم بوده اما نامردها جنس تقلبی به آدم دادهاند! حال باید پرسید که اگر نظام جمهوری اسلامی این توانایی را داشته که با دادن دارو به متهمان،آنها را دچار تغییر صددرصد در مواضعشان کند،چرا این داروها را قبل از انتخابات به این عناصر نداده بودند؟! در آن صورت،ما نه تنها هیچ اغتشاش و آشوبی نداشتیم بلکه رای احمدینژاد هم خیلی بیشتر میشد! این هم طنز روزگار است؛ از یک طرف جمهوری اسلامی را متهم میکنند در عرصههای علمی مثل علم پزشکی هیچ پیشرفت قابل ملاحظهای نداشته، از یک طرف میگویند نظام، دارویی ساخته که آدم را ظرف چند روز از یک اصلاحطلب تبدیل میکند به یک اصولگرا! جالب است؛ الان کرمهایی آمده که پوست آدم را شفاف میکند و مثلا عوارض سوختگی را از پوست آدم بر طرف میکند. خود من که به وسیله طرفداران موسوی به سرم سنگ خورد و اگر افقی شده بودم میرحسین برای من هم چهلم میگرفت، الان هنوز مقداری از پوست صورتم، قرمز است. رفتم داروخانه و یک کرم «سینره» خریدم. آقاي داروخانهای میگفت: بعد از چند ماه احتمالا اثر میکند. یعنی یک کرم برای شفاف کردن یک پوست زپرتی، چند ماه طول میکشد، اثر کند، ولی داروی تغییر مواضع آدمها، یک ماهه اثر میکند!!!! اگر نظام در عرصه پزشکی آنقدر توانمند بود، خب «بنیانا» و «تأمینا» که تلف نمیشدند. وانگهی به راستی اگر همچین دارویی هست، اصلاحطلبان، نسخه این دارو را برای آحاد ملت بپیچند بلکه در تجمعات طرفداران کروبی و میرحسین، به جای 500 نفر چند میلیون آدم بریزد در خیابان!! یعنی اگر دارویی این توانایی را دارد، حتما حالت عکس آن هم وجود دارد. یعنی میتوان این دارو را به يك اصولگرا داد تا بشود یک دوم خردادی افراطی. از نظر مالی هم که
دوم خردادیها مشکلی ندارند. چیزی که در جبهه اصلاحات زیاد است، شهرام جزایری است. آمریکاییها هم که سر کیسه را شل کردهاند. دوم خردادیها هم که ماشاءالله همهشان دکتر، مکتر هستند. یعنی اگر مهندس موسوی را فاکتور بگیریم، همهشان مدرک دکترا دارند. دکتر خاتمی، دکتر اون یکی خاتمی، دکتر مهاجرانی، دکتر امینزاده، دکتر تاجیک، دکتر شیرین عبادی، دکتر ارنست و تازه، زهرا رهنورد که یک مدرک دکترا دارد، یکی هم فوقلیسانس. کروبی هم که ذاتا دکتر است و با توجه به سن و سال، حکماًاز طب قدیم یک چیزهایی میداند. یعنی قدیمیها صدی، نودتایشان دکتر هستند. حالا تا مطلب تمام نشده به این نکته اشاره کنم که دارو یا مواد، قدمت بسیار زیادی دارد. مصرف کردن مواد هم فینفسه چیز بدی نیست. همه ما به نوعی مصرفکننده مواد یا دارو هستیم. در این جا البته منظورم از «مواد»، مواد به معنای جمع ماده است، نه لزوما آن کوفت و زهرماریهای معروف.
بعضی از مواد را میتوان ترک کرد و بعضی از مواد را نمیتوان. من به جای خودکار با مداد هم میتوانم بنویسم ولی امان از اعتیاد آدم به مواد! آنوقت است که دیگر ترک مواد سخت میشود. علیایحال یکی از بهترین جاهایی که میتوان در آن اقدام به ترک مواد کرد، زندان است. زندان موجب میشود دست شما از موادی مثل پول آمریکا، اسناد محرمانه، تلفن برای زنگ زدن به سفارت انگلیس و قمه و نارنجک، کوتاه شود. دستت به این مواد نرسد، آن مواد که درش را تخته کنند، حکما میشوی یک بچه مثبت و با خدای خود عهد میبندی که دیگر سراغ مواد نروی، دور دارو را هم خط بکشی و فقط به همان داروهایی بسنده کنی که در زندان به آدم میدهند تا یک برانداز نظام را تبدیل به یک مخلص نظام کنند!!... والا نظام ما خیلی پیشرفت کرده اما این یکیاش را هنوز نساخته، داروسازهای ما از پس همین چهار تا ریزگرد بربیایند و در درمان آنفلوآنزای خوکی هم یک حرکتی بکنند، یا علی است!! پیچیدن نسخه برای تبدیل برانداز به موافق، آن هم با یک دارو و آن هم چی، ظرف فقط چند روز، کاری است که تنها از «پروفسور بالتازار» برمیآید!!