فلسفه روح

از روح و روان چه مي دانيم ؟ روح را چگونه تعريف كنيم ؟ آيا روح گوهر شعور است ؟ عامل درك و فهم و تحرك است ؟ فرمانده جسم است ؟ و يا بگوئيم عامل هماهنگي و ارتباط است بين ارگانهاي بدن ؟

آيا روح و روان و جان كلماتي مترادفند ؟ اعصاب چه رابطه اي با روح دارد ؟ حواس پنج گانه . احساسات عاطفي . حالات غم و شادي . استرس . اظطراب . دلهره . افسردگي و داروهاي روان گردان چه اثري بر روح دارند ؟

نيازهاي روحي چه مي تواند باشد ؟ دينداري . آزادي . شادي . موسيقي و يا اسباب طرب.

آيا در عوالم مختلف مثل : انديشه و تفكر . خواب . بي هوشي . و حالت اغما . خلصه . مستي . و در مدت زمان غش . سرع . جنون فصلي يا دائم روح در چه وضعيتي قرار دارد ؟

چه موجوداتي جاندار هستند ؟ انسان . حيوان . گياه و يا هرسه ؟ آيا هر موجود متحرك و يا ساكن مي تواند جاندار باشد . و آيا هر موجود جاندار داراي روح است ؟

كانون فعاليت روح در كدام عضو بدن است ؟ در بيماران رواني و يا عقب مانده ذهني كدام عضو دچار ضايعه و مشكل مي شود ؟

تا كنون كلماتي نظير : ضمير ناخودآگاه . متافيزيك . ماوراالطبيعه . خواب مغناطيسي . تله پاتي . احضار روح – قبض روح . شنيده ايد ؟

آيا تاكنون تحت تاثير موجوداتي مثل . روح سرگردان . روح خبيث . روح القدس . ويا در معرض روح نياكان و اجداد خود قرار گرفته ايد ؟

از موجوداتي نظير : جن . ملائكه و پري . ديو . اهرمن . شيطان . و شبح چه تصوري داريد ؟ آيا اين موجودات خيالي هستند يا واقعي . شما را تا چه اندازه به فكر واداشته ؟ آيا چنين موضوعاتي را در اصل باور داريد ؟

آن گاه كه انسان در افكارخود سخت غوطه ور است . و در اين حال به عالم خيال . خواب . رويا . مستي . خلصه و اغما فرو مي رود . احتمال دارد به طور نا خود آگاه گفتاري بشنود و در ذهن او القا شود . كه اصطلاحا مي گويد به من الهام شده .

بديهي است چنين مواردي جنبه رواني دارد . و طبقاتي از جامعه مثل شعرا . عرفا . پيامبران و حتي افراد عادي ممكن است اين پديده را تجربه كرده باشند .
قرآن در جائي می گوید روح و چگونگی وجود آنرا بغیر از الله کسی نمیداند( 85 اسراء). و در جای دیگر قرآن می گوید روح از آسمان به زمین فرود می آید( 4 قدر) .
در اديان بودائي و هندو به تناسخ روح باور دارند . به اين معنا كه وقتي روح از بدن يك جاندار خارج شود . وارد بدن جانداري ديگر مي شود .
پرسش مهمي كه در بدو امر به نظر مي آيد اين است كه : اگر روح به هنگام مرگ از بدن خارج مي گردد . پس چه زماني به بدن ما وارد شده و به اصطلاح حلول كرده ؟

شايد بگوئيد لحظه تولد . اما اين طور نيست . چرا كه انسان در حالت جنين نيز زنده است . و تحت تاثير حالات روحي رواني و احساسات مادر قرار دارد .

اما تمام فهم و شعور . هوش و حافظه و یاد و خاطره و مجموعه خلقيات انسان كه اجزا روح را تشكيل مي دهند . از سن 2 تا 3 سالگی شروع می شود و شكل مي گيرد . و بتدریج رشد مي كند و تكامل مي يابد .

حال اگر بگوئيد . روح در ابتداي تشكيل جنين وارد بدن انسان مي شود . بازهم اشتباه مي كنيد . چرا كه هريك از اجزاي تشكيل دهنده تخمك يعني اسپرم و اوول خود موجوداتي زيروح اند . داراي قدرت درك و احساس .

آيا مي توان گفت . كه چون مجموعه صفات و خلقيات و به اصطلاح روحيه والدین در جنین نوزاد حضور دارند . پس روح ما نیز منبعث از والدين ما مي باشد .

با اين استدلال اگر در پيگيري پيدايش روح گام به گام به عقب برگرديم . به سلولهاي خوني مي رسيم كه ريشه آن به نسل هاي قبل تا به نياكان ما ادامه مي يابد . و سرانجام به معماي پيدايش بشر بر مي گرديم . كه خود بحثي ديگر مي طلبد .
درباره روح و چگونگي وجود آن كتابها نوشته اند . اما همچنان ناشناخته مانده است . بنابراين نمي توان موضوع را بايك مقاله باز كرد و به نتيجه قطعي رسيد .