[You must be registered and logged in to see this image.]
نوجواني دوران گذر از مرحله كودكي به بزرگسالي است و مانند همه دورانهاي گذار، با مشكلات و بحرانهايي همراه است.
اگرچه نوجوان به شدت تحت تاثير روابط و الگوهاي اجتماعي است، اما خانواده در اين دوران نقش مهمي ايفا ميكند. چرا كه نه تنها درحقيقت پايه و اساس شخصيت فرد درخانواده پيريزي ميشود بلكه اساسا اهميت اين مرحله از زندگي كودك و گذران سالم دوران نوجواني بسيارزياد و تعيينكننده است.
خانواده تاثيرمهمي دررشد عاطفي نوجوان دارد. زماني كه روابط خانوادگي مناسبي دراين هسته اوليه جامعه، جاري و ساري باشد، ميتوان مطمئن بود كه زمينهاي براي ايجاد انحرافات گوناگون وجود ندارد.
روابط پدرو مادر با يكديگر و با فرزندان و حتي نوع ارتباط و مناسبات آنها با ساير هستههاي اجتماعي، محيط كار، فاميل، دوستان و سايرموارد نقش مهمي درچگونگي رشد عاطفي- اجتماعي نوجوان دارد.
روانشناسان معتقدند كه جامعه نيز جايگاه ويژهاي درايجاد سلامت روان درنوجوان دارد.آموزش خانوادهها و پركردن اوقات فراغت آنها با امكانات مناسب و سالم ميتواند نقش مهمي دراين رابطه ايفا كند.
نوجوان از يكسو با رشد سريع و تغييرات جسمي روبروست كه او را دچار اضطراب ، ناآرامي و زودرنجي ميكند و از ديگرسو، از نظر ذهني و عقلي، رفتارش بيشتر تابع عواطف و احساسات است تا منطق و تفكر. به همين دليل دنياي واقعي او بسياري اوقات به دنيايي تخيلي تبديل ميشود كه امكان دستيابي به راهحلهاي واقعبينانه نيست.
به همين دليل، اين دو ويژگي، نوجوان را به شدت آسيبپذير ميسازد. فعاليتهاي ورزشي، هنري و علمي به او كمك ميكند كه جايگاه واقعي خود را دريابد و بتواند توانايي و قدرت تصميمگيري خود را هرچه بيشتر رشد دهد.
بنابراين والدين بايد متوجه باشند اختلافات خانوادگي آنها و نوع ارتباطشان با ديگران چه فضاي نامناسبي براي رشد اضطرابها و احساس ناامني نوجوانشان فراهم ميكند. آنان بايد تلاش كنند فضاي امن و مطمئن براي فرزندشان به وجود آورند تا آنها بتوانند اين دوران را با تكيه برخانواده، با موفقيت و تاثيرپذيري مناسب پشتسربگذارند.
نوجواني دوران گذر از مرحله كودكي به بزرگسالي است و مانند همه دورانهاي گذار، با مشكلات و بحرانهايي همراه است.
اگرچه نوجوان به شدت تحت تاثير روابط و الگوهاي اجتماعي است، اما خانواده در اين دوران نقش مهمي ايفا ميكند. چرا كه نه تنها درحقيقت پايه و اساس شخصيت فرد درخانواده پيريزي ميشود بلكه اساسا اهميت اين مرحله از زندگي كودك و گذران سالم دوران نوجواني بسيارزياد و تعيينكننده است.
خانواده تاثيرمهمي دررشد عاطفي نوجوان دارد. زماني كه روابط خانوادگي مناسبي دراين هسته اوليه جامعه، جاري و ساري باشد، ميتوان مطمئن بود كه زمينهاي براي ايجاد انحرافات گوناگون وجود ندارد.
روابط پدرو مادر با يكديگر و با فرزندان و حتي نوع ارتباط و مناسبات آنها با ساير هستههاي اجتماعي، محيط كار، فاميل، دوستان و سايرموارد نقش مهمي درچگونگي رشد عاطفي- اجتماعي نوجوان دارد.
روانشناسان معتقدند كه جامعه نيز جايگاه ويژهاي درايجاد سلامت روان درنوجوان دارد.آموزش خانوادهها و پركردن اوقات فراغت آنها با امكانات مناسب و سالم ميتواند نقش مهمي دراين رابطه ايفا كند.
نوجوان از يكسو با رشد سريع و تغييرات جسمي روبروست كه او را دچار اضطراب ، ناآرامي و زودرنجي ميكند و از ديگرسو، از نظر ذهني و عقلي، رفتارش بيشتر تابع عواطف و احساسات است تا منطق و تفكر. به همين دليل دنياي واقعي او بسياري اوقات به دنيايي تخيلي تبديل ميشود كه امكان دستيابي به راهحلهاي واقعبينانه نيست.
به همين دليل، اين دو ويژگي، نوجوان را به شدت آسيبپذير ميسازد. فعاليتهاي ورزشي، هنري و علمي به او كمك ميكند كه جايگاه واقعي خود را دريابد و بتواند توانايي و قدرت تصميمگيري خود را هرچه بيشتر رشد دهد.
بنابراين والدين بايد متوجه باشند اختلافات خانوادگي آنها و نوع ارتباطشان با ديگران چه فضاي نامناسبي براي رشد اضطرابها و احساس ناامني نوجوانشان فراهم ميكند. آنان بايد تلاش كنند فضاي امن و مطمئن براي فرزندشان به وجود آورند تا آنها بتوانند اين دوران را با تكيه برخانواده، با موفقيت و تاثيرپذيري مناسب پشتسربگذارند.