اما بخش اول.پیدایش حرمسرا معلول دستبه دست دادن دو عامل است:
اولین عامل حرمسراسازى تقوا و عفاف زن است;یعنى شرایط اخلاقى و اجتماعى محیط باید طورى باشد كه به زنان اجازه ندهد در حالى كه با مرد بخصوصى رابطه جنسى دارند با مردان دیگر نیز ارتباط داشته باشند.در این شرایط مرد هوسران عیاش متمكن چاره خود را منحصر مىبیند كه گروهى از زنان را نزد خود گرد آورده حرمسرایى تشكیل دهد.
بدیهى است كه اگر شرایط اخلاقى و اجتماعى،عفاف و تقوا را بر زن لازم نشمارد و زن رایگان و آسان خود را در اختیار هر مردى قرار دهد و مردان بتوانند هر لحظه با هر زنى هوسرانى كنند و وسیله هوسرانى همه جا و هر وقت و در هر شرایطى فراهم باشد، هرگز این گونه مردان زحمت تشكیل حرمسراهایى عریض و طویل با هزینه هنگفت و تشكیلات وسیع به خود نمىدهند.
عامل دیگر،نبودن عدالت اجتماعى است.هنگامى كه عدالت اجتماعى برقرار نباشد، یكى غرق دریا دریا نعمت و دیگرى گرفتار كشتى كشتى فقر و افلاس و بیچارگى باشد، گروه زیادى از مردان از تشكیل عائله و داشتن همسر محروم مىمانند و عدد زنان مجرد افزایش مىیابد و زمینه براى حرمسراسازى فراهم مىگردد.
اگر عدالت اجتماعى برقرار و وسیله تشكیل عائله و انتخاب همسر براى همه فراهم باشد،قهرا هر زنى به مرد معینى اختصاص پیدا مىكند و زمینه عیاشى و هوسرانى و حرمسراسازى منتفى مىگردد.
مگر عده زنان چقدر از مردان زیادتر است كه با وجود اینكه همه مردان بالغ از داشتن همسر برخوردار باشند،باز هم براى هر مردى و لا اقل براى هر مرد متمكن و پولدارى امكان تشكیل حرمسرا باقى بماند؟
عادت تاریخ این است كه سرگذشتحرمسراهاى دربارهاى خلفا و سلاطین را نشان دهد، عیشها و عشرتهاى آنها را مو به مو شرح دهد اما از توضیح و تشریح محرومیتها و ناكامیها و حسرتها و آرزو به گور رفتنهاى آنان كه در پاى قصر آنها جان دادهاند و شرایط اجتماعى به آنها اجازه انتخاب همسر نمىداده استسكوت نماید. دهها و صدها زنانى كه در حرمسراها بسر مىبردهاند،در واقع حق طبیعى یك عده محروم و بیچاره بودهاند كه تا آخر عمر مجرد زیستهاند.
مسلما اگر این دو عامل معدوم گردد;یعنى عفاف و تقوا براى زن امر لازم شمرده شود و كامیابى جنسى جز در كادر ازدواج(اعم از دائم یا موقت)ناممكن گردد و از طرف دیگر ناهمواریهاى اقتصادى،اجتماعى از میان برود و براى همه افراد بالغ امكان استفاده از طبیعىترین حق بشرى یعنى حق تاهل فراهم گردد،تشكیل حرمسرا امرى محال و ممتنع خواهد بود.
یك نگاه مختصر به تاریخ نشان مىدهد كه قانون ازدواج موقت كوچكترین تاثیرى در تشكیل حرمسرا نداشته است.خلفاى عباسى و سلاطین عثمانى كه بیش از همه به این عنوان شهرت دارند،هیچ كدام پیرو مذهب شیعه نبودهاند كه از قانون ازدواج موقت استفاده كرده باشند.
سلاطین شیعه مذهب با آنكه مىتوانستهاند این قانون را بهانه كار قرار دهند، هرگز به پایه خلفاى عباسى و سلاطین عثمانى نرسیدهاند.این خود مىرساند كه این ماجرا معلول اوضاع خاص اجتماعى دیگر است.
منبع:پايگاه ا طلاع رساني پزشكي شفا
اولین عامل حرمسراسازى تقوا و عفاف زن است;یعنى شرایط اخلاقى و اجتماعى محیط باید طورى باشد كه به زنان اجازه ندهد در حالى كه با مرد بخصوصى رابطه جنسى دارند با مردان دیگر نیز ارتباط داشته باشند.در این شرایط مرد هوسران عیاش متمكن چاره خود را منحصر مىبیند كه گروهى از زنان را نزد خود گرد آورده حرمسرایى تشكیل دهد.
بدیهى است كه اگر شرایط اخلاقى و اجتماعى،عفاف و تقوا را بر زن لازم نشمارد و زن رایگان و آسان خود را در اختیار هر مردى قرار دهد و مردان بتوانند هر لحظه با هر زنى هوسرانى كنند و وسیله هوسرانى همه جا و هر وقت و در هر شرایطى فراهم باشد، هرگز این گونه مردان زحمت تشكیل حرمسراهایى عریض و طویل با هزینه هنگفت و تشكیلات وسیع به خود نمىدهند.
عامل دیگر،نبودن عدالت اجتماعى است.هنگامى كه عدالت اجتماعى برقرار نباشد، یكى غرق دریا دریا نعمت و دیگرى گرفتار كشتى كشتى فقر و افلاس و بیچارگى باشد، گروه زیادى از مردان از تشكیل عائله و داشتن همسر محروم مىمانند و عدد زنان مجرد افزایش مىیابد و زمینه براى حرمسراسازى فراهم مىگردد.
اگر عدالت اجتماعى برقرار و وسیله تشكیل عائله و انتخاب همسر براى همه فراهم باشد،قهرا هر زنى به مرد معینى اختصاص پیدا مىكند و زمینه عیاشى و هوسرانى و حرمسراسازى منتفى مىگردد.
مگر عده زنان چقدر از مردان زیادتر است كه با وجود اینكه همه مردان بالغ از داشتن همسر برخوردار باشند،باز هم براى هر مردى و لا اقل براى هر مرد متمكن و پولدارى امكان تشكیل حرمسرا باقى بماند؟
عادت تاریخ این است كه سرگذشتحرمسراهاى دربارهاى خلفا و سلاطین را نشان دهد، عیشها و عشرتهاى آنها را مو به مو شرح دهد اما از توضیح و تشریح محرومیتها و ناكامیها و حسرتها و آرزو به گور رفتنهاى آنان كه در پاى قصر آنها جان دادهاند و شرایط اجتماعى به آنها اجازه انتخاب همسر نمىداده استسكوت نماید. دهها و صدها زنانى كه در حرمسراها بسر مىبردهاند،در واقع حق طبیعى یك عده محروم و بیچاره بودهاند كه تا آخر عمر مجرد زیستهاند.
مسلما اگر این دو عامل معدوم گردد;یعنى عفاف و تقوا براى زن امر لازم شمرده شود و كامیابى جنسى جز در كادر ازدواج(اعم از دائم یا موقت)ناممكن گردد و از طرف دیگر ناهمواریهاى اقتصادى،اجتماعى از میان برود و براى همه افراد بالغ امكان استفاده از طبیعىترین حق بشرى یعنى حق تاهل فراهم گردد،تشكیل حرمسرا امرى محال و ممتنع خواهد بود.
یك نگاه مختصر به تاریخ نشان مىدهد كه قانون ازدواج موقت كوچكترین تاثیرى در تشكیل حرمسرا نداشته است.خلفاى عباسى و سلاطین عثمانى كه بیش از همه به این عنوان شهرت دارند،هیچ كدام پیرو مذهب شیعه نبودهاند كه از قانون ازدواج موقت استفاده كرده باشند.
سلاطین شیعه مذهب با آنكه مىتوانستهاند این قانون را بهانه كار قرار دهند، هرگز به پایه خلفاى عباسى و سلاطین عثمانى نرسیدهاند.این خود مىرساند كه این ماجرا معلول اوضاع خاص اجتماعى دیگر است.
منبع:پايگاه ا طلاع رساني پزشكي شفا