[You must be registered and logged in to see this image.]
فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری یکی از عارفان و همچنین یکی از شاعران بلندنام ادبیّات فارسی در اواخر سدهٔ ششم و اوایل سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری مطابق با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور کنونی زادهشد.
نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیهاش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کردهاست. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.
او که داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدّین بغدادی فرا گرفتهبود، به شغل عطاری و درمان بیماران میپرداخت.
زهد و زندگی وی
درباره به پشت پازدن عطار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه گیری و تقوی را پیش گرفتن وی حکایات زیادی گفته شدهاست. مشهور ترین این روایات، آنست که عطار در محل کسب خود مشغول به کار خود بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش حاجت خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود میپرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این اتفاق چرکین شد و خطاب به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابستهای چگونه میخواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت : مگر تو چگونه جان خواهی داد ؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. این اتفاق اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد شغل خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت. چیزی که معلوم است این است که عطار پس از این قضیه مرید شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری میگردد و تا پایان عمر (حدود ۷۰ سال) با بسیاری از عارفان زمان خویش همصحبت گشته و به گردآوری حکایات صوفیه و اهل سلوک پرداختهاست. و بنا بر روایتی وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای گذاشته که حدود ۴۰ عدد از آنان به شعر و مابقی نثر است. عطار در سال ۶۱۸ یا ۶۱۹ و یا ۶۲۶ در حملهٔ مغولان، به شهادت رسید.
عطار در نگاه دیگران
یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بودهاست؛ چنانکه مولوی درباره او میفرماید:
هفت شهر عشق راعطار گشت ماهنوز اندر خم یک کوچهایم
آثار
تندیس پروفسور هلموت ریتر، شرقشناس و عطارشناسِ آلمانی در کنار آرامگاه عطار نیشابوری که به سفارش انجمن دوستداران گوته و حافظ ساختهشده است.نام برخی از آثار به جا مانده از عطار بدین شرح است:
سرودههای مثنوی:
* اسرارنامه
* اشترنامه
* الهینامه
* بلبلنامه
* بیان ارشاد (مفتاحالاراده)
* بیسرنامه
* پندنامه
* جواهرنامه
* جوهرالذات
* حیدرنامه
* خسرونامه
* دیوان قصاید و غزلیات
* سیفصل
* شرحالقلب
* گل و هرمز
* لسانالغیب
* مختارنامه
* مصیبتنامه
* مظهرالعجایب
* منطقالطیر
* نزهتالاحباب
* هیلاجنامه
* وصلتنامه
* ولدنامه
نثر:
* اخوانالصفا
* تذکرةالاولیا
نمونهٔ اشعار
جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت، در صد زبان نگنجد
سودای زلف و خالت، در هر خیال ناید
اندیشهٔ وصالت، جز در گمان نگنجد
هرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی
را زیرا که راه کویت، اندر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت، از حلق جان برآرند
هم در زمان نیاید، هم در مکان نگنجد
آنجا که عاشقانت، یک دم حضور یابند
دل در حساب ناید، جان در میان نگنجد
اندر ضمیر دلها، گنجی نهان نهادی
از دل اگر برآید، در آسمان نگنجد
عطّار وصف عشقت، چون در عبارت آرد
زیرا که وصف عشقت، اندر بیان نگنجد
بیت آغاز منطق الطیر
آفرین جانآفرین پاک را آن که جان بخشید و ایمان خاک را
فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری یکی از عارفان و همچنین یکی از شاعران بلندنام ادبیّات فارسی در اواخر سدهٔ ششم و اوایل سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری مطابق با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور کنونی زادهشد.
نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیهاش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کردهاست. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.
او که داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدّین بغدادی فرا گرفتهبود، به شغل عطاری و درمان بیماران میپرداخت.
زهد و زندگی وی
درباره به پشت پازدن عطار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه گیری و تقوی را پیش گرفتن وی حکایات زیادی گفته شدهاست. مشهور ترین این روایات، آنست که عطار در محل کسب خود مشغول به کار خود بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش حاجت خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود میپرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این اتفاق چرکین شد و خطاب به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابستهای چگونه میخواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت : مگر تو چگونه جان خواهی داد ؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. این اتفاق اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد شغل خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت. چیزی که معلوم است این است که عطار پس از این قضیه مرید شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری میگردد و تا پایان عمر (حدود ۷۰ سال) با بسیاری از عارفان زمان خویش همصحبت گشته و به گردآوری حکایات صوفیه و اهل سلوک پرداختهاست. و بنا بر روایتی وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای گذاشته که حدود ۴۰ عدد از آنان به شعر و مابقی نثر است. عطار در سال ۶۱۸ یا ۶۱۹ و یا ۶۲۶ در حملهٔ مغولان، به شهادت رسید.
عطار در نگاه دیگران
یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بودهاست؛ چنانکه مولوی درباره او میفرماید:
هفت شهر عشق راعطار گشت ماهنوز اندر خم یک کوچهایم
آثار
تندیس پروفسور هلموت ریتر، شرقشناس و عطارشناسِ آلمانی در کنار آرامگاه عطار نیشابوری که به سفارش انجمن دوستداران گوته و حافظ ساختهشده است.نام برخی از آثار به جا مانده از عطار بدین شرح است:
سرودههای مثنوی:
* اسرارنامه
* اشترنامه
* الهینامه
* بلبلنامه
* بیان ارشاد (مفتاحالاراده)
* بیسرنامه
* پندنامه
* جواهرنامه
* جوهرالذات
* حیدرنامه
* خسرونامه
* دیوان قصاید و غزلیات
* سیفصل
* شرحالقلب
* گل و هرمز
* لسانالغیب
* مختارنامه
* مصیبتنامه
* مظهرالعجایب
* منطقالطیر
* نزهتالاحباب
* هیلاجنامه
* وصلتنامه
* ولدنامه
نثر:
* اخوانالصفا
* تذکرةالاولیا
نمونهٔ اشعار
جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت، در صد زبان نگنجد
سودای زلف و خالت، در هر خیال ناید
اندیشهٔ وصالت، جز در گمان نگنجد
هرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی
را زیرا که راه کویت، اندر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت، از حلق جان برآرند
هم در زمان نیاید، هم در مکان نگنجد
آنجا که عاشقانت، یک دم حضور یابند
دل در حساب ناید، جان در میان نگنجد
اندر ضمیر دلها، گنجی نهان نهادی
از دل اگر برآید، در آسمان نگنجد
عطّار وصف عشقت، چون در عبارت آرد
زیرا که وصف عشقت، اندر بیان نگنجد
بیت آغاز منطق الطیر
آفرین جانآفرین پاک را آن که جان بخشید و ایمان خاک را