Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionدیدار شبانه Emptyدیدار شبانه

more_horiz
شب بود ، یکی ازون شبهای سرد زمستون .چپیدم تو اولین رستورانی که دیدم و سفارش غذا دادم .
جای دنجی بود با مشتریهایی که معلوم بود همه یا از سوز سرما به اینجا پناه آورده اند ، یا اینجا پاتوقشونه
تازه داشتم منو رو میخوندم و سرم تو لاک خودم بود که صدای گرمی وادارم کرد سرمو بالا کنم .
- میشه سر میز شما بشینم ؟
نگاهش کردم ، زن سی ساله ای بود ، زیبا ؟ نمیشد گفت اما چیز خاصی تو صداش بود .
- خواهش میکنم بفرمایید . و او نشست .کیفش را روی صندلی خالی بغل من گذاشت و در جواب گارسن برای انتخاب
غذا رو به من کرد و گفت : شما چی انتخاب کردید ؟
- جوجه
-خوب واسه منهم از همون بیارید.
راستشو بخواهید انشب زیاد حال و حوصله ی هم صحبتی با کسی را نداشتم. اما نمیدونم چطور شد که وقتی سوال کرد
- چرا اینقدر غمگین هستید ؟
مجبور شدم بهش نگاه کنم و بگم که چرا غمگینم .
- از تنهایی
- تنهایی که درد همه ی آدمهاس . اما علاج داره .
شام را که آوردند مشغول شدیم و نمیدونم چی توی اون صدای مخملی بود که وادارم کرد از لاکــم دربیام و به حرفاش گوش بدم.
همینجور یکریز حرف زدیم و گرم صحبت شدیم .
پشت بند شام هم یک قهوه ی ترک خوردیم ، با ظرافت خاصی دستمال قشنگی از توی کیفش درآورد و
اثر قهوه رو از روی لبهای خوش ترکیبش پاک کرد.یکی دو جمله دیگه گفت که من نفهمیدم .
محـو صداش شده بودم و دیدن او برایم آرامش عجیبی به همراه آورده بود.
- من با اجازه تون برم دستشویی آرایشم نیاز به تجدید داره .
-خواهش میکنم بفرمایید.
دو سه دقیقه بعد گارسن صورتحساب رو آورد . دیدم که جلوی هرچیزی عدد 2 نوشته شده .گفتم چرا ؟ من که یک پرس غذا بیشتر نداشتم.
- اون خانم مگه با شما نبود ؟
- نه
- آخه وقتی داشت میرفت گفت صورتحساب رو شما میپردازید.
- مگه اون خانم رفته ؟
- بله ، از در پشتی رستوران تشریف بردند. یک کم هم عجله داشتند.
- عجب !! چه اتفاق جالبی !!
پول صورتحساب و انعام گارسن رو گذاشتم روی بشقاب و از در جلو رستوران خارج شدم.
هنوز باد سردی می وزید . دستهام رو تو جیب پالتوم کردم وبا اولین تاکسی بطرف خونه راه افتادم.
هنوز شب بود و من هنوز تنها بودم اما میدونستم یک جایی آن زن به فکر منه و داره تو کیفش دنبال کیف پول
گمشده اش میگرده.[b]

descriptionدیدار شبانه EmptyRe: دیدار شبانه

more_horiz
سلام :D
به جمع ما خوش اومديد.
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply