قطار مي رود
تو مي روي
تمام ايستگاه مي رود ...
و من چقدر ساده ام
که سال هاي سال
در انتظار تو
کنار اين قطارِ رفته ايستاده ام
و همچنان
به نرده هاي ايستگاهِ رفته
تکيه داده ام ! ...
(قيصر امين پور)
تو مي روي
تمام ايستگاه مي رود ...
و من چقدر ساده ام
که سال هاي سال
در انتظار تو
کنار اين قطارِ رفته ايستاده ام
و همچنان
به نرده هاي ايستگاهِ رفته
تکيه داده ام ! ...
(قيصر امين پور)