[You must be registered and logged in to see this image.]
خيلي وقت‌ها در اطراف ما ماجراهايي اتفاق مي‌افتد كه مي‌بينيم، اما به بهانه‌هاي مختلف از آن مي‌گذريم.
ماجراهايي كه در آن لحظه مربوط به ديگران است و در زماني ديگر شايد براي ما اتفاق بيفتد. در اين‌گونه ماجراها، كساني براي لحظه‌هاي خاص نياز به كمك دارند اما آشنايي را در آن اطراف نمي‌بينند.

بعضي از اين مشكل‌ها زياد سخت نيست و با كمي ياري حل مي‌شود، اما شتابي عجيب ما را عبور مي‌دهد و ما مي‌گذريم، با آنكه مي‌بينيم. از خيابان مي‌گذريم و كسي را مي‌بينيم كه چيزي را برپشت دوچرخه‌اش بسته است كه كج شده و در حال افتادن است. در آن لحظه شايد خيلي‌هاي ديگر هم مثل ما آن صحنه را مي‌بينند، اما تعداد زيادي از آنها نيز مثل ما آن‌قدر نگاه مي‌كنند تا بسته بيفتد. در بعضي از اين ماجراها مي‌توان كساني را نيز ديد كه توقف مي‌كنند و بسته را مي‌گيرند تا نيفتد و صاحبش فرصت كند با استفاده از كمك غريبه‌اي آشنا بسته را سرجايش محكم كند. اين كمك شايد چند دقيقه بيشتر طول نكشد، اما ارزش زيادي دارد.


خيلي وقت‌ها در كوچه و خيابان رهگذرهايي را مي‌بينيم كه تكه‌اي كاغذ در دست به چپ و راست و بالا و پايين نگاه مي‌كنند، ظاهرشان داد مي‌زند كه در جست‌وجوي جايي هستند. خيلي‌ها از كنارشان عبور مي‌كنند و زحمت پرسيدن به خود نمي‌دهند. البته نه همه، چرا كه بعضي وقت‌ها كسي پيدا مي‌شود كه جلو مي‌رود و مي‌پرسد آيا دنبال جايي هستي؟ كجا را مي‌خواهي؟ در آن لحظه اگر به چهره طرف نگاه كني، خواهي ديد كه چقدر خوشحال است از اينكه بالاخره كسي پيدا شده تا راه را به او نشان دهد و جست‌وجو تمام شود. اينكه پس از يك نگاه اتفاقي حس نياز غريبه‌اي رهگذر را احساس كني و بدون دعوت براي كمك بروي، احساس خوبي را به همراه دارد كه به تدريج تبديل به يك باور مي‌شود؛ باوري كه به ما مي‌گويد با ديگران آن‌طور رفتار كنيد كه انتظار داريد ديگران با شما رفتار كنند. احساس نياز تنها در مشكلات بسيار بزرگ مطرح نيست. اين حس در بسياري از ماجراهاي عادي اطرافمان نيز حضور دارد و ما را در برابر مجموعه‌اي از انتخاب‌ها قرار مي‌دهد. تكرار حس خوب توجه به نيازهاي ديگران و كمك كردن تا جايي كه امكانش باشد، زندگي را به‌شكلي ديگر به نمايش مي‌گذارد.

ارزش اين حس را زماني درك مي‌كنيم كه خود در جايي به كمكي كوچك و مفيد نياز پيدا كنيم. پيدا شدن غريبه‌اي كه بدون انتظار پاداش نياز ما را احساس كرده و براي كمك پيش مي‌آيد، لبخندي بر لب‌هاي ما مي‌نشاند كه معنايش لذت بردن از روابط واقعي انساني است. در اين‌گونه لحظه‌هاست كه از احساس تنهايي دور مي‌شويم، حتي اگر در جايي غريب باشيم. بخشي مهم از زيبايي زندگي، آرامشي است كه در چنين لحظه‌هايي فرا مي‌رسد.