[You must be registered and logged in to see this image.]
نویسنده : ژوزه ساراماگو
مترجم : مهدی غبرایی

..........................
تعداد صفحه : 364
نشر : نشر مرکز (16 اردیبهشت، 1386)
شابک : 978-964-305-474-8
قطع کتاب : رقعی


..........................
"کوری" عنوان رمانی است از ژوزه ساراماگو ،رمانی که او را شایسته دریافت جایزه نوبل در سال 1998 نمود.
"کوری" داستان شهری است که بخاطر علت نامعلومی همه مردم آن نوع ناشناخته ای از کوری مبتلا می شوند. نوعی از کوری که به جای سیاهی در آن همه، روشنایی می بیینند و نور زیاد اجازه نمی دهد جای دیگری را ببینند. بیماری ای که واگیر دارد و مانند ویروس سارس بطور نامحسوسی منتقل می شود و رفته رفته تمام مملکت را فرا میگیرد، خدمات شهری مختل می شود و رفته رفته فساد و تباهی و بی نظمی سراسر جامعه کوران را فرا می گیرد. اما در میان همه کوران، تنها و تنها یک «زن» می بیند. زنی که خود را ملکه کورها نمی داند و به نظرش به دنیا آمده تا تنها شاهد این ماجرای هولناک باشد! این زن در مانند یک پیامبر معنوی در بین مردمی که در ابتدایی ترین نیاز های مادی شان دست و پا می زنند، وظیفه رهبری گروهی از کوران را بعهده دارد و «صبر و محبت» اودر طول این داستان، از او اسطوره ای در ذهن خواننده می سازد. اسطوره ای که خواننده، هر کجا انسانی را با چنین ویژگی های اخلاقی یافت می تواند به او بعنوان بازمانده ای از نسل انسان بنگرد! و طبیعی است که مسئولیت افرادی مانند این زن، چه سنگین است اما در بسیاری موارد علیرغم این مسئولیت ، «بودن» تنها کاری است زن می تواند انجام دهد.
ساراماگوی 76 ساله، داستان جوامع امروز و از بین رفتن ارزشهای انسانی و در حقیقت مفهوم «انسانیت» که از بین رفتن یک «معنی» که فهم آن نیاز به دقت نظر دارد را در «صورت» و شکل ملموس «کور» شدن در می آورد و خواننده را با شیوه خودش به تماشای این جامعه می کشاند، جامعه ای که از «انسانیت» تنها برایشان شکل انسان باقی می ماند و نه تنها ارزشهای اخلاقی و انسانی از بین می رود، بلکه حتی دیگر اثری از نیازهای اولیه «مادی» انسان هم در آن یافت نمی شود و نتیجه آن می شود که آنان که زنده می مانند، زندگی پر از رنجی را تجربه می کنند و آنان که می میرند، مرگی تلخی که حتی از یک تدفین معمولی محرومند.