اينجا هم كوه دارد و هم چشمه، هم رودخانه وهم درياچه ،هم پرنده و هم حشره اينجا مثل همه مناطق زيباي حفاظت شده، مراقبت مي‌شود اما اينجا زيبا نيست، اينجا خوشبو نيست، كسي از اينجا بودن احساس لذت نمي‌كند، اينجا‏‌ كهريزك است‏، گورستان زباله‌هاي شهر تهران.
تعجب نكنيد، كوه، رودخانه و درياچه همه در اينجا وجود دارد، كوهي از زباله به اسم آرادكوه، چشمه‌هايي از شيرابه تيره رنگ زباله كه از جاي جاي اين كوه بيرون زده است.
اين چشمه‌ها، رودخانه‌اي از شيرابه تشكيل مي‌دهد كه تا نبيني باور نمي‌كني كه اين رودخانه‌اي كه جريان دارد، آب زباله است، بويش آن‌چنان بد و مشمئز‌كننده است كه تو را از كشيدن نفس پشيمان مي‌كند و جالب‌ترين قسمت اين منطقه حفاظت شده زيست‌محيطي درياچه‌اي است كه درباره وسعتش روايت بسيار است از 12 هكتار گرفته تا چهار هكتار و دو هكتار، كه خود مسئولان اين سايت دفن بهداشتي دو هكتارش را قبول دارند.
شايد هيچ‌كس باور نكند كه شيرابه اين زباله‌ها درياچه‌‌اي طبيعي را بوجود آورده، درياچه‌اي كه آبش BOD بالا 4000 دارد، فقط محض اطلاع بدانيد كه BOD نرخ مصرف اکسیژن در داخل آب توسط ارگانیزمهاست. اگر BOD کم باشد آب پاک و فاقد ارگانیسم است یا آنکه ارگانیزمهای داخل آب مرده و نیازی به مصرف اکسیژن ندارند. اگر مقدار BOD آبي از ppm 20 تجاوز کند سلامت عمومی مورد به خطر مي‌افتد، يعني فاجعه!
بايد ببيني تا باور كني آدمي با محيط‌زيست خود چه كرده است. اينجا مثل همه مناطق حفاظت شده زيست‌محيطي محافظت مي‌شود، هر چه باشد زباله «طلاي كثيف» است.
به گزارش خبرنگار ايلنا، بايد به كهريزك بيايي و با چشم خودت ببيني كه 45 سال پذيرايي از زباله‌هاي تهران چه كرده است با اين طبيعت بي‌زبان.
45 سال است كه زباله‌هاي تهران در اين مركز دفن مي‌شود، زباله‌هايي از همه دست كه اكنون كه اوضاع خوب است از 7500 تن زباله در روز تهران، 3500 تن‌اش را به ناچار دفن مي‌كند و خدا مي‌داند كه اين دفن غيراصولي ارمغاني جز تخريب منابع زيرزميني و هزاران معضل شناخته و ناشناخته براي شهروندان جنوب تهران ندارد.
مساحتي حدود 700 هكتار كه نزديك نيم قرن مركز دفن و بازيافت زباله شهروندان تهران است، شش هزار و 500 تن زباله خانگي و تجاري و حدود يك هزار و پانصد تن لجن‌ها جوي و خاكروبه‌ها و سر شاخه‌ها و برگ فضاي سبز روزانه خيابان‌ها و معابر.
جالب است بدانيد هر تن زباله حدود هفت ليتر شيرابه توليد مي‌كند و تصور كنيد نفوذ شيرابه‌هاي هشت هزار تن زباله مي‌تواند چه بلايي بر سر منابع زيرزميني و آب و خاك اين منطقه بياورد.
اگر نگران نفوذ پس‌آب زباله‌ها هستي بايد بگويم كه خيالي نيست چون مسئولان مي‌گويند كه خوشبختانه در زيرخاك زمين اين محلي كه درياچه درآن قرار دارد، گسل كهريزك است كه اين لايه سنگي نگذاشته است كه اين شيرابه زباله‌ها به آب‌هاي زيرزميني نفوذ كند و از اين بابت بايد خدا را شاكر بود.
اما بايد دانست كه نفوذ پس آب زباله‌ها به هر دليلي به درون آب و خاك و استفاده از منابعي كه به اين پساب آلوده شده درزندگي مردم حتي براي شست‌و‌شو و آبياري كشاورزي مي‌تواند زمينه را براي بروز انواع بيماري‌ها فراهم كند.
نپرسيد مقصر كيست. مقصر تمام جمعيت شهر تهران از 45 سال پيش تاكنون است اين كوه و اين رود و اين درياچه يك شبه بوجود نيامده است.
7500 تن زباله در روز كم نيست، 200 كاميون 20 تني در هر شبانه‌روز سه‌بار فاصله تهران تا كهريزك را مي‌روند و مي‌آيند تا اين زباله‌ها فقط جابجا شود.
درست است كه اكنون اوضاع بهتر شده و زباله‌ها پردازش و بازيافت و مقداري نيز تبديل به كمپوست مي‌شود اما پردازش اين مقدار زباله در شبانه‌روز از محالات است. مگر آنكه همه مردم ما انجام‌ دهند،آنچه مردم در سراسر دنيا انجام مي‌دهند و آن تفكيك زباله از مبداء تشكيل آن است.
تفكيك زباله از مبداء يعني اينكه در همان آشپزخانه‌ كه زباله توليد مي‌شود تر و خشكش از هم جدا شود.
اگر تفكيك زباله از مبداء و نحوه جمع‌آوري زباله‌ها اصلاح و بازيافت زباله عملي شود زباله‌اي نمي‌ماند كه بعد نيازمند دفن آن باشيم.
اما بايد پذيرفت كه مسئولان نيز در نهادينه نشدن فرهنگ تفكيك زباله از مبداء كم مقصر نبوده‌اند.
تجربه ثابت كرده است هر گاه از مردم خواسته شده در امور اين‌چنين مشاركت كنند مردم با آغوش باز پذيرفته‌اند كه از اگاهي خوب مردم حكايت دارد اما افسوس كه تمام طرح‌هاي اين چنيني پس از اجراي حداكثر چند هفته‌اي به حال خود رها مي‌شود. نمونه‌اش طرح‌هايي كه در سال 77 در ناحيه چهار منطقه هفت چند هفته به كمك NGOها انجام شد سپس به حال خود رها شد.
در سال 79 نيز در آموزش چهره به چهره براي تفكيك زباله اين طرح تكرار شد و نتيجه هم خوب بود ولي باز هم پس از مدتي مردم ماندند با كيسه‌هاي زباله تفكيك شده كه مانند قبل جمع‌آوري مي ‌شد و تلمبار شدن زباله‌هاي مختلف در كنار مخزن‌هاي تفكيكي كه محلي بود براي حضور موش و مگس.
و سازمان بازيافت غافل ازاين كه بازي با مردم و نهادهاي مردم‌نهاد چه تاثير هولناكي درعدم اعتماد مردم ونهادهاي غيردولتي در آينده به ويژه در اجراي چنين امر خطيري دارد. بعد طرح‌هاي زباله‌هاي تر و خشك اجرا شد و مردم بازهم از بوته آزمايش سربلند بيرون آمدند و بعد نوبت آزمايش به مدارس تهران رسيد كه بسنجند كه آنها هم بچه‌هاي خوبي هستند و مي‌فهمند كاغذ زباله نيست يا خير؟
آنچه مشخص است در طول دوره‌هاي مختلف مردم هميشه از طرح‌هاي آزمايشي سربلند بيرون آمده‌اند و اين مسئولين بوده‌اند كه كميتشان لنگ زده است.
خدا مي‌داند روزانه معادل چند ميليون دفتر مشق 100 برگي در كهريزك دفن مي‌شود ولي تا ته جنگل‌هاي شمال در نيامده و پول نفت موجود است چه باك؟ كاغذ وارد مي‌كنيم، سرمايه‌گذاري در زمينه بازيافت كاغذ ظاهرا سود‌آور نيست.
شايد جالب باشد بدانيم 98 درصد مواد مصرفي كارخانجات توليد كاغذ در كشور ازچوب‌هاي جنگل‌هاي شمال است در حالي كه در ژاپن 380 كارخانه كاغذسازي وجود دارد كه 92 درصد مواد اوليه‌شان از كاغذهاي باطله تامين مي‌شود.
قصه دراز شد، كهريزك با تمام زباله‌هايشان سال‌هاي متمادي همسايه ناميمون تهران مي‌ماند، بر گذشته نبايد حسرت خورد، اما بايد آينده را دريابيم. بايد عزمي عمومي ايجاد شود، عزمي كه تمام نهاد و ارگان‌ها از شهرداري و سازمان محيط‌زيست و وزارت‌خانه‌هاي گوناگون گرفته تا تشكل‌هاي مردم نهاد و در نهايت مردم دست به دست هم مي‌دهند تا فرهنگ مديريت زباله حاكم شود و فرهنگ تفكيك زباله از مبداء به عنوان جزء لاينفك فرهنگ شهرنشيني درآيد و به اين طريق بتوان زباله‌ها را ساماندهي كرد و برايشان برنامه‌ريزي مناسبي كرد تا زباله ديگر معضل نباشد،اگرمي‌خواهيم روزي آرادكوهي و درياچه شيرابه‌‌اي در كنار خانه‌هايمان سبز نشود.
منبع ایلنا
گزارش: حسين جمشيديان