دموکراسی :
واژه اي است يونانی مركب از دو كلمه (دمو ) به معني مردم و (كرانوس) به معني قدرت ,و در مجموع به معناي حكومت مردم برمردم است . كه مردم سالاري هم گفته اند .
نخستين جرقه هاي آزادي خواهي درآستانه انقلاب آرام انگلستان در 1688 زده شد و درانقلاب كبيرفرانسه در قرن هجدهم به انفجار انجاميد . كه طي آن استبداد كهن به زانو درآمد . اين مبارزات در طول سده هاي نوزده و بيست منجر به بسط حكومت هاي دموكراسي در بسياري از كشورهاي جهان گرديد .
بنياد نظام دموكراسي بر ستونهاي متعدد قدرت و كانونهاي مستقل ملي استوار است . ازجمله احزاب . مطبوعات . تشكلهاي سياسي . فرهنگي . صنفي . و دهها تشكل قانوني ديگر .
در نظام دموكراسي قدرت واقعي در دست ملت است . از اين جهت كه قانون حكومت مي كند و نه فرد . و اين قانون را نمايندگان مردم در مجلس قانونگذاري تصويب مي كنند .
دموكراسي يعني اجراي قانون . نه قانوني كه تحت نفوذ قدرت فرد و يا احكام شرع نوشته شده باشد . بلكه قانوني كه نمايندگان مردم به فتواي خرد و به اقتضاي نياز زمان بنويسند .
فردی در راس امور قرار ميگيرد که با رای مستقيم آحاد ملت انتخاب شود . با مدت زمان محدود و اختيارات محدود كه خدمتگذار مردم باشد و نه ارباب . چنين شخصيتي را رهبر يا رئيس جمهور مي خوانند .
رهبر در مقابل مردم مسئول است و درخور انتقاد . زيرا بشر ذاتا جايزالخطاست . هيچ انساني قداست و معصوميت ندارد . لذا رهبر هم نمي تواند از خطا مبرا باشد . اعمال و رفتار او زير ذره بين افکار عمومی و رسانه ها قرار دارد . و در صورت ارتکاب تخلف عزل و طبق قانون محاکمه مي شود .
درنظام دموكراسي اگرچه حکومت به دست اکثريت اداره مي شود اما بر مبنای حفظ حقوق اقليت استوار است . يعني اقليت ها اعم از حزبی قومی و يا ديني می توانند حرف خود را بزنند و نظر خود را بگويند . نظر مخا لف محترم است انتقاد تحمل مي شود ودولت در مقابل کاستی ها بايد پاسخ گو باشد .
به طور كلي هركس با هرعقيده و مرام بايد بتواند براي انتخاب شدن خود را نامزد كند و در معرض راي عموم بگذارد . در كشوري كه يك اقليت قومي يا ديني نتواند كانديدي براي تصدي رهبري معرفي كند. دموكراسي وجود ندارد . هرچند گردانندگان حكومت مدعي دموكراسي باشند .
امروزه در اكثر نظام ها انتخابات وجود دارد و مردمان حكومت مي كنند . اما نمي توان گفت نظام دموكراسي دارند . آنچه اهميت دارد تامين آزادي افراد جامعه است در كليه زمينه ها اعم از فعاليت سياسي اقتصادي اجتماعي فرهنگي و غيره .
آزادی ثمره نظام دموکراسی است كه در سه بعد انديشه عقيده و بيان تبلور مي يابد . حد و مرز آزادي تا آنجا ست که به حريم آزادی ديگران خدشه وارد نشود. اين حد و مرز را قانون تعين مي كند كه توسط نمايندگان مردم نوشته و تصويب مي شود .
در نظام دموكراسي تساوي حقوق براي همه اديان و اقوام اعم از اقليت ديني يا قومي به رسميت شناخته مي شود . خط مقدم دموكراسي آزادي هاي فردي و اجتماعي است . براي همه افراد جامعه و رفع تبعيض بين انسانها اعم از زن و مرد باهر عقيده و نژاد .
و در اين ميان آزادي بيان نقش مهمتري دارد . جان استوار متفكر بزرگ انگستان مي گويد . فرد بايد در ابراز عقيده و بيان آزاد باشد تا همه بتوانند سخن بگويند . اگر سخني صحيح و درست باشد . مورد پسند واقع مي شود و جامعه سود مي برد . و اگر دروغ باشد نادرستي سخنش درخشش حقيقت را بيشتر مي كند.
اگر همه جهان بر يك عقيده باشند و يكنفر بر عقيده اي ديگر . و همه جهانيان بخواهند دهان اين يكنفر را ببندند . آنچنان است كه دهان همه جهانيان را دوخته باشي .
ازمهمترين وظايف حکومت دموکراسی حفظ و حراست و دفاع از حريم آزاديها و مهيا كردن زمينه سازماندهی مردم در کانونهای صنفی سياسی فرهنگی و همچنين برگزاری انتخابات آزاد است . آنگونه که هرکس بتواند انتخاب کند و انتخاب شود.
نظام دموکراسی از همه گروهها و نيروها بهره مي گيرد . هر گروه درامر سازندگی و اداره مملکت خود سهم دارد و حق اظهار نظر . ------ دنباله مبحث ....
واژه اي است يونانی مركب از دو كلمه (دمو ) به معني مردم و (كرانوس) به معني قدرت ,و در مجموع به معناي حكومت مردم برمردم است . كه مردم سالاري هم گفته اند .
نخستين جرقه هاي آزادي خواهي درآستانه انقلاب آرام انگلستان در 1688 زده شد و درانقلاب كبيرفرانسه در قرن هجدهم به انفجار انجاميد . كه طي آن استبداد كهن به زانو درآمد . اين مبارزات در طول سده هاي نوزده و بيست منجر به بسط حكومت هاي دموكراسي در بسياري از كشورهاي جهان گرديد .
بنياد نظام دموكراسي بر ستونهاي متعدد قدرت و كانونهاي مستقل ملي استوار است . ازجمله احزاب . مطبوعات . تشكلهاي سياسي . فرهنگي . صنفي . و دهها تشكل قانوني ديگر .
در نظام دموكراسي قدرت واقعي در دست ملت است . از اين جهت كه قانون حكومت مي كند و نه فرد . و اين قانون را نمايندگان مردم در مجلس قانونگذاري تصويب مي كنند .
دموكراسي يعني اجراي قانون . نه قانوني كه تحت نفوذ قدرت فرد و يا احكام شرع نوشته شده باشد . بلكه قانوني كه نمايندگان مردم به فتواي خرد و به اقتضاي نياز زمان بنويسند .
فردی در راس امور قرار ميگيرد که با رای مستقيم آحاد ملت انتخاب شود . با مدت زمان محدود و اختيارات محدود كه خدمتگذار مردم باشد و نه ارباب . چنين شخصيتي را رهبر يا رئيس جمهور مي خوانند .
رهبر در مقابل مردم مسئول است و درخور انتقاد . زيرا بشر ذاتا جايزالخطاست . هيچ انساني قداست و معصوميت ندارد . لذا رهبر هم نمي تواند از خطا مبرا باشد . اعمال و رفتار او زير ذره بين افکار عمومی و رسانه ها قرار دارد . و در صورت ارتکاب تخلف عزل و طبق قانون محاکمه مي شود .
درنظام دموكراسي اگرچه حکومت به دست اکثريت اداره مي شود اما بر مبنای حفظ حقوق اقليت استوار است . يعني اقليت ها اعم از حزبی قومی و يا ديني می توانند حرف خود را بزنند و نظر خود را بگويند . نظر مخا لف محترم است انتقاد تحمل مي شود ودولت در مقابل کاستی ها بايد پاسخ گو باشد .
به طور كلي هركس با هرعقيده و مرام بايد بتواند براي انتخاب شدن خود را نامزد كند و در معرض راي عموم بگذارد . در كشوري كه يك اقليت قومي يا ديني نتواند كانديدي براي تصدي رهبري معرفي كند. دموكراسي وجود ندارد . هرچند گردانندگان حكومت مدعي دموكراسي باشند .
امروزه در اكثر نظام ها انتخابات وجود دارد و مردمان حكومت مي كنند . اما نمي توان گفت نظام دموكراسي دارند . آنچه اهميت دارد تامين آزادي افراد جامعه است در كليه زمينه ها اعم از فعاليت سياسي اقتصادي اجتماعي فرهنگي و غيره .
آزادی ثمره نظام دموکراسی است كه در سه بعد انديشه عقيده و بيان تبلور مي يابد . حد و مرز آزادي تا آنجا ست که به حريم آزادی ديگران خدشه وارد نشود. اين حد و مرز را قانون تعين مي كند كه توسط نمايندگان مردم نوشته و تصويب مي شود .
در نظام دموكراسي تساوي حقوق براي همه اديان و اقوام اعم از اقليت ديني يا قومي به رسميت شناخته مي شود . خط مقدم دموكراسي آزادي هاي فردي و اجتماعي است . براي همه افراد جامعه و رفع تبعيض بين انسانها اعم از زن و مرد باهر عقيده و نژاد .
و در اين ميان آزادي بيان نقش مهمتري دارد . جان استوار متفكر بزرگ انگستان مي گويد . فرد بايد در ابراز عقيده و بيان آزاد باشد تا همه بتوانند سخن بگويند . اگر سخني صحيح و درست باشد . مورد پسند واقع مي شود و جامعه سود مي برد . و اگر دروغ باشد نادرستي سخنش درخشش حقيقت را بيشتر مي كند.
اگر همه جهان بر يك عقيده باشند و يكنفر بر عقيده اي ديگر . و همه جهانيان بخواهند دهان اين يكنفر را ببندند . آنچنان است كه دهان همه جهانيان را دوخته باشي .
ازمهمترين وظايف حکومت دموکراسی حفظ و حراست و دفاع از حريم آزاديها و مهيا كردن زمينه سازماندهی مردم در کانونهای صنفی سياسی فرهنگی و همچنين برگزاری انتخابات آزاد است . آنگونه که هرکس بتواند انتخاب کند و انتخاب شود.
نظام دموکراسی از همه گروهها و نيروها بهره مي گيرد . هر گروه درامر سازندگی و اداره مملکت خود سهم دارد و حق اظهار نظر . ------ دنباله مبحث ....