خبر کوتاه است؛ شگفتزدگی ما اما بیپایان؛ «راهاندازی مرکز حراج اشیای تاریخی در کیش» ؛ « مدیرکل امور موزهها و اموال منقول فرهنگی- تاریخی سازمان میراث فرهنگی مقام مسئولی است که هفته گذشته از تنظیم دستورالعمل مربوط به مرکز حراجی اشیای تاریخی- فرهنگی در جزیره کیش خبر داد.
وی در ادامه از برگزاری نشستی با نماینده سازمان منطقه آزاد کیش خبر داد که در آن جلسه قرار شد برای راهاندازی این مرکز، یک دستورالعمل ویژه تنظیم شود» و ما در حیرت بهسر میبریم از اینکه قرار است تاریخ سرزمین مادری را حراج بزنند و از اینکه این حراج را بهعنوان راهکاری برای جلوگیری از خرید و فروش غیرمجاز اعلام میکنند.مسافران و مردمی که در جزیره کیش زندگی میکنند از رطوبت و گرمای هوا شکایت دارند.
حالا این اشیای تاریخی زبان بسته که هزار قصه از تمدن ایران باستان در دل نهفته دارند و قرار است در همین جزیره به فروش برسند باید به چه کسی شکایت ببرند؟ در همه جای دنیا، میراث کشورهای دیگری چون ایران را که تصاحب کردهاند در مکانی امن با آب و هوایی استاندارد نگهداری میکنند و حتی حاضر نیستند برای چند ماهی آن را به کشور مبدأ برای نمایشی کوتاه مدت بازگردانند.
منشور کورش را که یادتان هست؟ اما افسوس که ما خود قدر و منزلت داشتههای مان را نمیدانیم. ابهام در این خبر کم نیست. اگر اشیای تاریخی ایران فروخته شوند، درآمد حاصل از آن کجا هزینه خواهد شد؟ شاید قرار است درآمد حاصله را صرف خرید اشیای تاریخی چین کرده و به آن افتخار کنیم. این پیشگویی دور از ذهن نیست. شاید اگر چند سال قبل کسی از ورود سیر و گردوی چینی سخن میگفت به سخرهاش میگرفتیم اما امروز این کالاها را در بازارهای ایران به وفور میبینیم. حالا از چنین تصمیمی چرا باید حیرت کنیم؟ مگر نه اینکه این روزها ما واردکننده فرهنگ شرق دور با نمایش مکرر فیلم و سریالهای آنها هستیم؟ میراث فرهنگی چینی را هم میشود به راحتی جایگزین میراث و تمدن هزارساله ایرانی کرد؛ به احتمال زیاد به صرفهتر هم خواهد بود.باستانشناسی که نمیخواهد نامش در گزارش ذکر شود در این باره به همشهری میگوید: «زمانی که بدون برنامهریزی و یکباره مرکز پژوهشهای باستانشناسی از تهران منتقل میشود و بسیاری از باستانشناسان و پژوهشگران این مرکز به فکر بازخریدی و بازنشستگی افتادهاند بهترین فرصت برای راهاندازی این حراجی است؛ چرا که کسی برای اعتراض کردن باقی نمانده است.» این باستانشناس ادامه میدهد: « امروز اعراب در تلاش برای تسخیر نام خلیجفارس هستند. به گمانم با این حرکات غیرکارشناسی و غیراصولی که گاه میپندارم خیانتی است جبرانناپذیر، راه برای تصاحب کامل بسیاری از داشتههایمان برای آنها باز میشود.»
سازمان میراثفرهنگی این روزها تصمیمات تازه و غیرکارشناسی زیادی را در کارنامه خود ثبت کرده است. این سازمان نهتنها از میراثفرهنگی ایران حمایت نمیکند که با این حرکت عجیب، آن هم همزمان با خروج مرکز پژوهشهای باستانشناسی از تهران و همچنین زدن چوب حراج به آثار تاریخی معلوم نیست چرا در حال معکوس انجام دادن وظایف خویش است.سؤالات زیادی ذهن بسیاری از کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی را بهخود مشغول کرده است. نگرانی از نابودی تاریخ این سرزمین با اتخاذ تصمیمات غیرمنطقی چیزی نیست که به واسطه آن کارشناسان و دوستداران تاریخ مواخذه شوند. آیا سازمان میراث فرهنگی پاسخی به این سؤالات خواهد داد؟ آیا چوب حراج زدن به اشیای تاریخی، راهکار مناسبی برای مقابله با قاچاق این کالاهای گرانبهاست؟
تاکنون هربار سخن از قاچاق اشیای تاریخی به میان آمده نیروهای کارآزموده و هوشیار مرزها و وزارت اطلاعات موفق به کشف و بازگرداندن آن شدهاند و میراثفرهنگی حتی در ریشهیابی آن ناکام مانده است. بد نیست ماجرای خروج چند تن اشیای تاریخی را توسط دیپلمات آرژانتینی به یاد بیاوریم که سازمان میراثفرهنگی هرگز به این سؤال که این اشیا از کجا تهیه شدهاند پاسخ نداد. آیا این همه ناکامی را با علنی کردن فروش این اشیا باید پاسخ داد؟
بازاری با سبک عتیقهفروشیهای منوچهری یا حراج آثاری با قدمت هزار ساله
اگر قرار به حراج اشیای عتیقه شبیه همانهایی که در بازار منوچهری دیده میشود، باشد، بعید است چنین حراجی رونق بگیرد. این اشیا را به راحتی میتوان در بازار یافت اما گویا قرار بر حراج آثاری با قدمت بیشتر و نایابتر است.
زرکش، از فروشندگان اشیای عتیقه در خیابان منوچهری درباره راهاندازی بازار حراج اشیای تاریخی به همشهری میگوید: «اتفاق عجیبی است. اگر این اشیا قدمتی زیر 100سال داشته باشند الان هم در خیابان منوچهری و جمعه بازار خیابان استانبول خرید و فروش میشوند و خرید و فروش آنها نیز کاملا قانونی است اما اگر قرار است اشیا با قدمت بیشتر فروخته شوند، اصلا باور کردنی نیست.»
زاهدی، دیگر فروشنده و کارشناس عتیقه در خیابان منوچهری با خنده و تمسخر میگوید: «شایعه درست نکنید، این خبر غیرواقعی است مگر چنین چیزی امکان دارد؟»به راستی آیا قرار است اشیایی با همان قدمت و سبک و سیاق خیابان منوچهری تهران در این حراجی فروخته شود؟ اگر چنین است هیچ کس اعتراضی نخواهد داشت اما به قول معروف این اشیا، عتیقه هستند و قدمت آنها در سرزمینی با هزاران سال تمدن و میراث کهن فرهنگی به چشم ایرانیان، کالاهای لوکسی هستند برای کلکسیونهای شخصی ولی اگر قدمت این اشیا بالای 100سال باشد آنها را اشیا تاریخی مینامند.
موزه تمدن عربی با آثار ایرانی
شهرام زارع، باستانشناس، در این خصوص به همشهری میگوید: «اصلا اتفاق خوبی نیست. باید خیلی از مشکلات را درنظر گرفت. با شروع چنین حراجی راه برای اعراب حاشیه خلیجفارس باز میشود تا با ثروتی که دارند این اشیا را خریداری کرده و در موزههای ساختگی خود و به نام خودشان آنها را جای دهند و بهزودی شاهد تسخیر تاریخ کشور توسط آنها خواهیم بود.»
زارع در ادامه میافزاید: «بد نیست نگاهی به برخورد همسایگان و سایر کشورهای اسلامی که با ما همخوانی فرهنگی بیشتری دارند بیندازیم. در کدام یک از کشورهایی مانند مصر، اردن، ترکیه و... شما شاهد چنین حرکتهایی هستید؟ در اکثر این کشورها نداشتههایشان را هم به نمایش میگذارند. برای مثال امروزه در قطر «موزه هنر تمدن عربی» راهاندازی شده که اتفاقا تعداد آثار ایرانی این موزه بیشتر است. حالا در 100سال آینده چه کسی میتواند جلوی تحریف تاریخ را بگیرد؟»
این باستانشناس درخصوص اهمیت باستانشناسی میگوید: «باستانشناسی امروز امکان تازهای به دنیا داده و آن هم بازنویسی تاریخ است. ما از یک گور تاریخی میتوانیم بیشتر از نوشتههای هرودت تاریخ سرزمین ایران را ثبت کنیم. چطور میشود که قدر و منزلت این آثار و علم باستانشناسی و اشیای کشف شده در کاوشها را نمیدانیم؟»
شهرام زارع از انتظاری که برای تبدیل سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه میرفت نیز سخن گفته و میافزاید: «انتظار میرفت سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه تبدیل شود تا امکانات بیشتری برای حفظ و حمایت میراثفرهنگی ایران داشته باشد اما امروز همه چیز عکس انتظار پیش میرود و همین سازمان هم چند تکه شده و دیگر بهنظرم هیچ ارگانی برای حفظ تاریخ و میراث ایران باقی نمانده است.»
زارع همچنین پیشنهاد میکند که اگر این طرح از جانب کارشناسان منطقی و علمی بهنظر میرسد میزگردی با حضور کارشناسان و همچنین اصحاب رسانه برگزار شود تا دلایل منطقی مخالفان و موافقان شفاف بیان شود.
دکتر حکمتالله ملاصالحی، باستانشناس دیگری است که درخصوص این طرح به همشهری میگوید: «کار بسیار خطرناکی است. بهنظرم بهتر است از واژه فاجعه برای این حرکت استفاده کنیم.»
این باستانشناس با دلخوری میافزاید: «وقتی مدیریت که هیچ شناختی از میراث و فرهنگ ایران ندارد سکاندار این سازمان میشود چه انتظاری داریم جز به بارنشستن فجایع جبرانناپذیر امروز.»
وی ادامه میدهد: «آثار تاریخی ایران، ناموس این سرزمین هستند. چطور میشود ما به ناموس ملی خود چوب حراج بزنیم؟ این آثار برگبرگ تاریخ سرزمین ما هستند. با هر قیمتی هر کس تاریخش را حراج بزند بازنده است. در این حراجی به جرات میگویم تنها بازنده فروشنده است.»
ملاصالحی با اشاره به دست داشتن باندهای احتمالی در خرید و فروش اشیای تاریخی سخن میگوید: «همیشه دست باندهای تبهکار در قاچاق اشیای تاریخی وجود داشته، از کجا معلوم حالا به راحتی این باندها به این حراجیها نفوذ نکنند و به راحتی دست به تاراج تاریخ این سرزمین نزنند؟»به گفته ملاصالحی این باندها در سراسر جهان حفاریهای غیرمجاز، کلکسیونهای بزرگ و موزههای خصوصی دارند که اتفاقا این حرکت نوید افزایش اشیا گرانبهای تازهای را به موزههایشان میدهد.
این باستانشناس میافزاید: «بهنظرم بعد از نفت و گاز بزرگترین سرمایه ایران میراث تاریخی است. بعید نیست حالا صادرات آن را هم شاهد باشیم و بهنظرم با صادر شدن این اشیا باید نام ایران را برای همیشه از تاریخ جهان حذف کرد. خیلی از کشورهای دنیا از جمله اعراب در تلاش برای تصاحب تاریخ ایران و نامگذاری آن به نام خود هستند و این فرصتی است طلایی که ما با جهل خود به آنها میدهیم. آنها میلیاردها دلار هزینه میکنند برای تسخیر نام خلیجفارس، تسخیر بادگیرها و قناتهای ما به نام خودشان.»
این باستانشناس نیز با اشاره به خروج مرکز مطالعات باستانشناسی از تهران میگوید: «فرزندان این سرزمین از همه جای کشور گردهم آمده بودند تا شانه به شانه هم با پژوهش و تحقیقات باستانشناسی دریچه جدیدی به روی تاریخ این سرزمین بگشایند که در رأس این هرم نیز مرکز پژوهشهای باستانشناسی در تهران وجود داشت. حالا با آشفتگی پیشآمده و بازخرید شدن بسیاری و بازنشستگی عدهای دیگر نهتنها چیزی از این تلاش باقی نخواهد ماند که کسی هم برای اعتراض باقی نمیماند.»
وی در ادامه میافزاید: «مسئله این حراجی مسئله یک شیء نیست. مسئله تاریخ است که در خط مقدم اندیشه و آگاهی جهان باستانشناسی قرار دارد و متأسفانه امروز میبینیم که بیشترین آثار مربوط به پارسها و ساسانیها در عراق و ترکیه نگهداری میشود. کدام عقل سلیمی میگوید راه مقابله با قاچاق این اشیا، حراج زدن آنهاست؟»
قانونگذاران تنها حامیان بازمانده میراث فرهنگی
در این میان، چراها و اماهای بسیار دیگری نیز بهنظر میرسند که درصورت تصویب دستورالعمل راهاندازی این مرکز حراج مطرح میشوند. بهعنوان مثال اگر در این حراجی اشخاصی ایرانی یا غیرایرانی تملک یک شیء را به دست بیاورند آیا خروج آن از کشور مجاز میشود؟
چرا منطقه آزاد کیش با آب و هوایی که به گفته کارشناسان برای اشیای تاریخی نامناسب است بهعنوان محل این حراجی انتخاب شده؟ آیا خروج این اشیا از منطقه آزاد به کشورهای عربی سهلتر نیست؟ آیا رطوبت هوای جزیره کیش به این اشیا آسیب نمیرساند؟و در نهایت اینکه آیا تمام موجودی قلکهای ایرانی میتواند در برابر ثروت شیخنشینهای خلیجفارس ایستادگی کند؟
طبق گفته کارشناسان، قانون اساسی، خرید و فروش و هر نوع حفاری غیرمجاز را ممنوع اعلام کرده است. اما کدام قانون و مصوبه به این سازمان اجازه حراج تاریخ سرزمین کهن ایران را خواهد داد؟ تا امروز خبری مبنی بر اجازه نمایندگان ملت در مجلس برای این امر منتشر نشده است. در این زمینه باید به قانونهای مصوب قبلی اشاره کرد که نه تنها قانون اساسی فروش اشیای تاریخی را ممنوع دانسته که طبق قانون اساسی و قانون گمرک جمهوری اسلامی ایران خروج این اشیا از کشور ممنوع شده است.
وی در ادامه از برگزاری نشستی با نماینده سازمان منطقه آزاد کیش خبر داد که در آن جلسه قرار شد برای راهاندازی این مرکز، یک دستورالعمل ویژه تنظیم شود» و ما در حیرت بهسر میبریم از اینکه قرار است تاریخ سرزمین مادری را حراج بزنند و از اینکه این حراج را بهعنوان راهکاری برای جلوگیری از خرید و فروش غیرمجاز اعلام میکنند.مسافران و مردمی که در جزیره کیش زندگی میکنند از رطوبت و گرمای هوا شکایت دارند.
حالا این اشیای تاریخی زبان بسته که هزار قصه از تمدن ایران باستان در دل نهفته دارند و قرار است در همین جزیره به فروش برسند باید به چه کسی شکایت ببرند؟ در همه جای دنیا، میراث کشورهای دیگری چون ایران را که تصاحب کردهاند در مکانی امن با آب و هوایی استاندارد نگهداری میکنند و حتی حاضر نیستند برای چند ماهی آن را به کشور مبدأ برای نمایشی کوتاه مدت بازگردانند.
منشور کورش را که یادتان هست؟ اما افسوس که ما خود قدر و منزلت داشتههای مان را نمیدانیم. ابهام در این خبر کم نیست. اگر اشیای تاریخی ایران فروخته شوند، درآمد حاصل از آن کجا هزینه خواهد شد؟ شاید قرار است درآمد حاصله را صرف خرید اشیای تاریخی چین کرده و به آن افتخار کنیم. این پیشگویی دور از ذهن نیست. شاید اگر چند سال قبل کسی از ورود سیر و گردوی چینی سخن میگفت به سخرهاش میگرفتیم اما امروز این کالاها را در بازارهای ایران به وفور میبینیم. حالا از چنین تصمیمی چرا باید حیرت کنیم؟ مگر نه اینکه این روزها ما واردکننده فرهنگ شرق دور با نمایش مکرر فیلم و سریالهای آنها هستیم؟ میراث فرهنگی چینی را هم میشود به راحتی جایگزین میراث و تمدن هزارساله ایرانی کرد؛ به احتمال زیاد به صرفهتر هم خواهد بود.باستانشناسی که نمیخواهد نامش در گزارش ذکر شود در این باره به همشهری میگوید: «زمانی که بدون برنامهریزی و یکباره مرکز پژوهشهای باستانشناسی از تهران منتقل میشود و بسیاری از باستانشناسان و پژوهشگران این مرکز به فکر بازخریدی و بازنشستگی افتادهاند بهترین فرصت برای راهاندازی این حراجی است؛ چرا که کسی برای اعتراض کردن باقی نمانده است.» این باستانشناس ادامه میدهد: « امروز اعراب در تلاش برای تسخیر نام خلیجفارس هستند. به گمانم با این حرکات غیرکارشناسی و غیراصولی که گاه میپندارم خیانتی است جبرانناپذیر، راه برای تصاحب کامل بسیاری از داشتههایمان برای آنها باز میشود.»
سازمان میراثفرهنگی این روزها تصمیمات تازه و غیرکارشناسی زیادی را در کارنامه خود ثبت کرده است. این سازمان نهتنها از میراثفرهنگی ایران حمایت نمیکند که با این حرکت عجیب، آن هم همزمان با خروج مرکز پژوهشهای باستانشناسی از تهران و همچنین زدن چوب حراج به آثار تاریخی معلوم نیست چرا در حال معکوس انجام دادن وظایف خویش است.سؤالات زیادی ذهن بسیاری از کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی را بهخود مشغول کرده است. نگرانی از نابودی تاریخ این سرزمین با اتخاذ تصمیمات غیرمنطقی چیزی نیست که به واسطه آن کارشناسان و دوستداران تاریخ مواخذه شوند. آیا سازمان میراث فرهنگی پاسخی به این سؤالات خواهد داد؟ آیا چوب حراج زدن به اشیای تاریخی، راهکار مناسبی برای مقابله با قاچاق این کالاهای گرانبهاست؟
تاکنون هربار سخن از قاچاق اشیای تاریخی به میان آمده نیروهای کارآزموده و هوشیار مرزها و وزارت اطلاعات موفق به کشف و بازگرداندن آن شدهاند و میراثفرهنگی حتی در ریشهیابی آن ناکام مانده است. بد نیست ماجرای خروج چند تن اشیای تاریخی را توسط دیپلمات آرژانتینی به یاد بیاوریم که سازمان میراثفرهنگی هرگز به این سؤال که این اشیا از کجا تهیه شدهاند پاسخ نداد. آیا این همه ناکامی را با علنی کردن فروش این اشیا باید پاسخ داد؟
بازاری با سبک عتیقهفروشیهای منوچهری یا حراج آثاری با قدمت هزار ساله
اگر قرار به حراج اشیای عتیقه شبیه همانهایی که در بازار منوچهری دیده میشود، باشد، بعید است چنین حراجی رونق بگیرد. این اشیا را به راحتی میتوان در بازار یافت اما گویا قرار بر حراج آثاری با قدمت بیشتر و نایابتر است.
زرکش، از فروشندگان اشیای عتیقه در خیابان منوچهری درباره راهاندازی بازار حراج اشیای تاریخی به همشهری میگوید: «اتفاق عجیبی است. اگر این اشیا قدمتی زیر 100سال داشته باشند الان هم در خیابان منوچهری و جمعه بازار خیابان استانبول خرید و فروش میشوند و خرید و فروش آنها نیز کاملا قانونی است اما اگر قرار است اشیا با قدمت بیشتر فروخته شوند، اصلا باور کردنی نیست.»
زاهدی، دیگر فروشنده و کارشناس عتیقه در خیابان منوچهری با خنده و تمسخر میگوید: «شایعه درست نکنید، این خبر غیرواقعی است مگر چنین چیزی امکان دارد؟»به راستی آیا قرار است اشیایی با همان قدمت و سبک و سیاق خیابان منوچهری تهران در این حراجی فروخته شود؟ اگر چنین است هیچ کس اعتراضی نخواهد داشت اما به قول معروف این اشیا، عتیقه هستند و قدمت آنها در سرزمینی با هزاران سال تمدن و میراث کهن فرهنگی به چشم ایرانیان، کالاهای لوکسی هستند برای کلکسیونهای شخصی ولی اگر قدمت این اشیا بالای 100سال باشد آنها را اشیا تاریخی مینامند.
موزه تمدن عربی با آثار ایرانی
شهرام زارع، باستانشناس، در این خصوص به همشهری میگوید: «اصلا اتفاق خوبی نیست. باید خیلی از مشکلات را درنظر گرفت. با شروع چنین حراجی راه برای اعراب حاشیه خلیجفارس باز میشود تا با ثروتی که دارند این اشیا را خریداری کرده و در موزههای ساختگی خود و به نام خودشان آنها را جای دهند و بهزودی شاهد تسخیر تاریخ کشور توسط آنها خواهیم بود.»
زارع در ادامه میافزاید: «بد نیست نگاهی به برخورد همسایگان و سایر کشورهای اسلامی که با ما همخوانی فرهنگی بیشتری دارند بیندازیم. در کدام یک از کشورهایی مانند مصر، اردن، ترکیه و... شما شاهد چنین حرکتهایی هستید؟ در اکثر این کشورها نداشتههایشان را هم به نمایش میگذارند. برای مثال امروزه در قطر «موزه هنر تمدن عربی» راهاندازی شده که اتفاقا تعداد آثار ایرانی این موزه بیشتر است. حالا در 100سال آینده چه کسی میتواند جلوی تحریف تاریخ را بگیرد؟»
این باستانشناس درخصوص اهمیت باستانشناسی میگوید: «باستانشناسی امروز امکان تازهای به دنیا داده و آن هم بازنویسی تاریخ است. ما از یک گور تاریخی میتوانیم بیشتر از نوشتههای هرودت تاریخ سرزمین ایران را ثبت کنیم. چطور میشود که قدر و منزلت این آثار و علم باستانشناسی و اشیای کشف شده در کاوشها را نمیدانیم؟»
شهرام زارع از انتظاری که برای تبدیل سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه میرفت نیز سخن گفته و میافزاید: «انتظار میرفت سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه تبدیل شود تا امکانات بیشتری برای حفظ و حمایت میراثفرهنگی ایران داشته باشد اما امروز همه چیز عکس انتظار پیش میرود و همین سازمان هم چند تکه شده و دیگر بهنظرم هیچ ارگانی برای حفظ تاریخ و میراث ایران باقی نمانده است.»
زارع همچنین پیشنهاد میکند که اگر این طرح از جانب کارشناسان منطقی و علمی بهنظر میرسد میزگردی با حضور کارشناسان و همچنین اصحاب رسانه برگزار شود تا دلایل منطقی مخالفان و موافقان شفاف بیان شود.
دکتر حکمتالله ملاصالحی، باستانشناس دیگری است که درخصوص این طرح به همشهری میگوید: «کار بسیار خطرناکی است. بهنظرم بهتر است از واژه فاجعه برای این حرکت استفاده کنیم.»
این باستانشناس با دلخوری میافزاید: «وقتی مدیریت که هیچ شناختی از میراث و فرهنگ ایران ندارد سکاندار این سازمان میشود چه انتظاری داریم جز به بارنشستن فجایع جبرانناپذیر امروز.»
وی ادامه میدهد: «آثار تاریخی ایران، ناموس این سرزمین هستند. چطور میشود ما به ناموس ملی خود چوب حراج بزنیم؟ این آثار برگبرگ تاریخ سرزمین ما هستند. با هر قیمتی هر کس تاریخش را حراج بزند بازنده است. در این حراجی به جرات میگویم تنها بازنده فروشنده است.»
ملاصالحی با اشاره به دست داشتن باندهای احتمالی در خرید و فروش اشیای تاریخی سخن میگوید: «همیشه دست باندهای تبهکار در قاچاق اشیای تاریخی وجود داشته، از کجا معلوم حالا به راحتی این باندها به این حراجیها نفوذ نکنند و به راحتی دست به تاراج تاریخ این سرزمین نزنند؟»به گفته ملاصالحی این باندها در سراسر جهان حفاریهای غیرمجاز، کلکسیونهای بزرگ و موزههای خصوصی دارند که اتفاقا این حرکت نوید افزایش اشیا گرانبهای تازهای را به موزههایشان میدهد.
این باستانشناس میافزاید: «بهنظرم بعد از نفت و گاز بزرگترین سرمایه ایران میراث تاریخی است. بعید نیست حالا صادرات آن را هم شاهد باشیم و بهنظرم با صادر شدن این اشیا باید نام ایران را برای همیشه از تاریخ جهان حذف کرد. خیلی از کشورهای دنیا از جمله اعراب در تلاش برای تصاحب تاریخ ایران و نامگذاری آن به نام خود هستند و این فرصتی است طلایی که ما با جهل خود به آنها میدهیم. آنها میلیاردها دلار هزینه میکنند برای تسخیر نام خلیجفارس، تسخیر بادگیرها و قناتهای ما به نام خودشان.»
این باستانشناس نیز با اشاره به خروج مرکز مطالعات باستانشناسی از تهران میگوید: «فرزندان این سرزمین از همه جای کشور گردهم آمده بودند تا شانه به شانه هم با پژوهش و تحقیقات باستانشناسی دریچه جدیدی به روی تاریخ این سرزمین بگشایند که در رأس این هرم نیز مرکز پژوهشهای باستانشناسی در تهران وجود داشت. حالا با آشفتگی پیشآمده و بازخرید شدن بسیاری و بازنشستگی عدهای دیگر نهتنها چیزی از این تلاش باقی نخواهد ماند که کسی هم برای اعتراض باقی نمیماند.»
وی در ادامه میافزاید: «مسئله این حراجی مسئله یک شیء نیست. مسئله تاریخ است که در خط مقدم اندیشه و آگاهی جهان باستانشناسی قرار دارد و متأسفانه امروز میبینیم که بیشترین آثار مربوط به پارسها و ساسانیها در عراق و ترکیه نگهداری میشود. کدام عقل سلیمی میگوید راه مقابله با قاچاق این اشیا، حراج زدن آنهاست؟»
قانونگذاران تنها حامیان بازمانده میراث فرهنگی
در این میان، چراها و اماهای بسیار دیگری نیز بهنظر میرسند که درصورت تصویب دستورالعمل راهاندازی این مرکز حراج مطرح میشوند. بهعنوان مثال اگر در این حراجی اشخاصی ایرانی یا غیرایرانی تملک یک شیء را به دست بیاورند آیا خروج آن از کشور مجاز میشود؟
چرا منطقه آزاد کیش با آب و هوایی که به گفته کارشناسان برای اشیای تاریخی نامناسب است بهعنوان محل این حراجی انتخاب شده؟ آیا خروج این اشیا از منطقه آزاد به کشورهای عربی سهلتر نیست؟ آیا رطوبت هوای جزیره کیش به این اشیا آسیب نمیرساند؟و در نهایت اینکه آیا تمام موجودی قلکهای ایرانی میتواند در برابر ثروت شیخنشینهای خلیجفارس ایستادگی کند؟
طبق گفته کارشناسان، قانون اساسی، خرید و فروش و هر نوع حفاری غیرمجاز را ممنوع اعلام کرده است. اما کدام قانون و مصوبه به این سازمان اجازه حراج تاریخ سرزمین کهن ایران را خواهد داد؟ تا امروز خبری مبنی بر اجازه نمایندگان ملت در مجلس برای این امر منتشر نشده است. در این زمینه باید به قانونهای مصوب قبلی اشاره کرد که نه تنها قانون اساسی فروش اشیای تاریخی را ممنوع دانسته که طبق قانون اساسی و قانون گمرک جمهوری اسلامی ایران خروج این اشیا از کشور ممنوع شده است.