بخوان حکایت را کنار خود ای رود
بخوان غوغا کن: عصر عاطفه بدرود!
نه رستمی باقی نه بوسه مجنون
جهان جهنم شد پر از دد و طاعون
گناه پاکی شد و فاصله فرسود
به عصر ساعت ها چه فاطمه کم بود
گناه پاکی شد و عشق شاکی شد:
تمام خوبی ها ز عشق حاکی شد
که عشق هم اکنون یتیم بر دار است
به جای او اکنون گناه در کار است!
بخوان که لیلی ها هزار دامادند
بخوان سیاوش ها به رسم تو مردند
بخوان حکایت را ستم .طمع مانده است
تلاش این باران چقدر وامانده است.
1)عصر عاطفه بدرود:این جمله با نگاهی به این بیت از دکتر آبان (کتاب پنج شنبه ها با تو)گفته شده است:
... همیشه ترسی از این چشم ها صدا می زد
غروب عاطفه بدرود حیف نشنیدید.
2)فاطمه:معنی این اسم مورد نظر است:کسی که از هر گونه آلودگی و زشتی مبراست و به طور خلاصه یعنی پاک.
بخوان غوغا کن: عصر عاطفه بدرود!
نه رستمی باقی نه بوسه مجنون
جهان جهنم شد پر از دد و طاعون
گناه پاکی شد و فاصله فرسود
به عصر ساعت ها چه فاطمه کم بود
گناه پاکی شد و عشق شاکی شد:
تمام خوبی ها ز عشق حاکی شد
که عشق هم اکنون یتیم بر دار است
به جای او اکنون گناه در کار است!
بخوان که لیلی ها هزار دامادند
بخوان سیاوش ها به رسم تو مردند
بخوان حکایت را ستم .طمع مانده است
تلاش این باران چقدر وامانده است.
1)عصر عاطفه بدرود:این جمله با نگاهی به این بیت از دکتر آبان (کتاب پنج شنبه ها با تو)گفته شده است:
... همیشه ترسی از این چشم ها صدا می زد
غروب عاطفه بدرود حیف نشنیدید.
2)فاطمه:معنی این اسم مورد نظر است:کسی که از هر گونه آلودگی و زشتی مبراست و به طور خلاصه یعنی پاک.