Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionبخوان حکایت را  Emptyبخوان حکایت را

more_horiz
بخوان حکایت را کنار خود ای رود

بخوان غوغا کن: عصر عاطفه بدرود!

نه رستمی باقی نه بوسه مجنون

جهان جهنم شد پر از دد و طاعون

گناه پاکی شد و فاصله فرسود

به عصر ساعت ها چه فاطمه کم بود

گناه پاکی شد و عشق شاکی شد:

تمام خوبی ها ز عشق حاکی شد

که عشق هم اکنون یتیم بر دار است

به جای او اکنون گناه در کار است!

بخوان که لیلی ها هزار دامادند

بخوان سیاوش ها به رسم تو مردند

بخوان حکایت را ستم .طمع مانده است

تلاش این باران چقدر وامانده است.







1)عصر عاطفه بدرود:این جمله با نگاهی به این بیت از دکتر آبان (کتاب پنج شنبه ها با تو)گفته شده است:

... همیشه ترسی از این چشم ها صدا می زد

غروب عاطفه بدرود حیف نشنیدید.

2)فاطمه:معنی این اسم مورد نظر است:کسی که از هر گونه آلودگی و زشتی مبراست و به طور خلاصه یعنی پاک.

descriptionبخوان حکایت را  EmptyRe: بخوان حکایت را

more_horiz
دمت گرم مشتی بود
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply