باز باران!
نه نگو یید با ترانه!
می سرایم این ترانه جور دیگر:
باز باران بی ترانه
دانه دانه
میخورد بر بام خانه
یادم آید روز باران....:
پا به پای بغض سنگین
تلخ و غمگین
دل شکسته
اشک ریزان
عاشقی سر خورده بودم
میدریدم قلب خود را
دور میگشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان.
میشنیدم از دل خود
این نوای کودکانه
پر بهانه
زود بر گردی به خانه.
یادت آید؟
هستی ِ من!
آن دل تو جار میزد
این ترانه
باز باران،
باز میگردم به خانه...
نه نگو یید با ترانه!
می سرایم این ترانه جور دیگر:
باز باران بی ترانه
دانه دانه
میخورد بر بام خانه
یادم آید روز باران....:
پا به پای بغض سنگین
تلخ و غمگین
دل شکسته
اشک ریزان
عاشقی سر خورده بودم
میدریدم قلب خود را
دور میگشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان.
میشنیدم از دل خود
این نوای کودکانه
پر بهانه
زود بر گردی به خانه.
یادت آید؟
هستی ِ من!
آن دل تو جار میزد
این ترانه
باز باران،
باز میگردم به خانه...