Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionشاید اعتراف Emptyشاید اعتراف

more_horiz

من نه شاهزاده قصه هاي پريانم...ونه پري -كوچك شعر
شاملو!من بادم...من


موجم...آشفته...سرگردان... حقیقت
تلخ چندش آور این روزها حکایت " بودن "ِ تلخی است!حضوری


مرگ بار همیشه با من است و سایه به
سایه دنبالم می کند!و فکر این که باید همیشه در این زنجیره


های متوالی سیر دیوانه وار تابوهای
فراری را بازیگر باشم , کمرم را می شکند!گاهی می خواهم خودم


را از ذهنم تف کنم!

صادق هدایت

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
خدا از سر تقصیراتش بگذرد. بنده ی خدا این آخر عمری ها ش توی باغ نیهیلیسم سیر می کرد ولی نویسنده ی خیلی توانایی بود ، بوف کورش به نظر من از همه ی آثارش بهتر بود

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سهیل جان این خیلی قضاوت بی رحمانه ای است

خداوند از سر تقصیرات همه ما بگذره
[You must be registered and logged in to see this image.]

دوست من سهیل سلطانی فکر کنم در طرح مبحث حضرت عالی به جناب شاهین خان از این کامنت من رنجیده خاطر شده اید

از انجا که نمیخوام وارد مباحثه شما دوستان شوم زیرا که شما با پیگیری این مبحث دوستانه به قول دوست خوبمان بیول ماهم متنفع از

بیانات وزین شما میشویم ، فقط اینو بگم که شما چون دارای طبع وخاطری حساس هستید شاید این کامنت را دال بر توهین فرض نمایید

ولی دوست عزیز خدایی این تنها یک نظر دوستانه در جواب کامنت شماست و هیچ گونه نیت بدی در نظر حیران نبوده

واگر اولین پستهای مرا بازبینی کنید من خواستم به روال مشابه با شاهین خان با دیدی دوستانه ودر عین حال رک و وبی پرده

با دوستان فروم وارد مباحثه و کامنت دادن شوم که همین طبایع ظریف دوستان مانع از ان شد

به نظر من اگر ما بتونیم در راستای سخنان اقا بیول در دادن کامنت واراییه نظر رک و راست باشیم البته با

حفظ کرامت انسانی و حرمت دوستی دوستان که فکر نکنم اصلا لازم به تذکر و صحبت باشه زیرا در فرومی که

دارای کاربرانی فرهیخته و ادیب و دانا واکثرا از قشر دانشجو وتحصیل کرده هستش سخن به ادب گفتن امری حقیقی است

که اصلا لازم به بیان هم ندارد

وتا ما نخواهیم که با جدیت وارد گفتمان در تالارها بشویم باید به هر پست وتاپیکی فقط زیبا بود وخوب بو ویا جالب بود و

افرین واحسنت گفتن راه به جایی نمیبریم که این برای خود من هم یک عادت شده که به جهت ظرافت طبع دوستان

از خیر نقد به دامن امن تایید بروم که این در یک فرومی که داعیه دار دانشگاهی مجازی است منجر به پیشرفت نمیشود

کاش میتونستیم با امار تعداد کامنت ها را پیدا کنیم وببینیم چه حجم انبوهی از مطالب فروم را تعارفات کوچه بازاری

پر نموده است که ما میتوانیم به جای اینگونه تعارفات معمول به نقد نظر هم بشینیم و جهت شکوفایی خود کامی برداریم




ومورد دیگر اگر اشتباه ننم در قسمتی از بحث شاهین خان از گزیده گیری و گزیده گویی از سخنان دیگران که با بزرگنمایی ان باعث

تایید زیاد ویا رد بی انصافانه یک نویسنده میشود و در مورد این تاپیک من دوستان نباید فکر کنید که این

گزینش ازگفتار صادق هدایت حیران را منظوری در جهت رد ویا تایید نویسنده بود

بلکه زیبایی وحسی که مرا وادار به این تاپیک کرد خود مطلب فارغ از همه انچه مورد بحث دوستان است

[You must be registered and logged in to see this image.]

Last edited by hiran on Sat Jul 03, 2010 3:40 pm; edited 1 time in total

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
داداش حیران منم اینو شنیدم ولی از آثارش چیزی نخوندم
میگن دپرس کنندس
گفتم ما که خودمون دپرسیم بی خیال

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
اثارش از اون اثاری هست که میگن:
بزن تا تنت بیاد

از داداش سهیل بپرس مگه نمیبینی

معترضه ایشونه
[You must be registered and logged in to see this image.]

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سیدنا و مولانا جناب الشیخ حاج صادق هدایت
مغضوب شیخ و شاه ، هم این زمان که بازار شیخ و مرید بازی گرم است و هم آن زمان که ظل الله بر سرمان سایه می افکند
و امید که دست فلک از تطاول آثار قلمیشان کوتاه باد ،
از ارکان مسلم داستان نویسی و ادب معاصر زبان فارسی میباشند
برخلاف خزعبلیاتی که در زمان شاه شهید و فقید در مورد آثارشان انتشار داده اند ،
صادق هدایت رحمت الله علیه نه تنها به نهیلیسم و پوچ گرایی اعتقاد نداشته و بهیچ وجه
خودکشی (و این چرت و پرتهایی را که دو ان دوره و این دوره در باره ی ایشان تبلیغ میشود)
را ترویج و یا تصدیق نمیکرده اند.خزانه ی سرشار ادبیات کوچه که در آثار این نویسنده مورد استفاده قرار گرفته گنجینه ی عظیمی برای متاخران است.اسفاده از تکنیکهای فلاشبک و داستانهای تودرتو و لابیرنتهای زمانی بین کاراکترهای داستان بوف کور از نقاط درخشان نثر وی بشمار میروند. بنده قرائت کلیه آثار ایشان را به دوستان عزیز توصیه میکنم.

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
شاهین wrote:
سیدنا و مولانا جناب الشیخ حاج صادق هدایت
مغضوب شیخ و شاه ، هم این زمان که بازار شیخ و مرید بازی گرم است و هم آن زمان که ظل الله بر سرمان سایه می افکند
و امید که دست فلک از تطاول آثار قلمیشان کوتاه باد ،
از ارکان مسلم داستان نویسی و ادب معاصر زبان فارسی میباشند
برخلاف خزعبلیاتی که در زمان شاه شهید و فقید در مورد آثارشان انتشار داده اند ،
صادق هدایت رحمت الله علیه نه تنها به نهیلیسم و پوچ گرایی اعتقاد نداشته و بهیچ وجه
خودکشی (و این چرت و پرتهایی را که دو ان دوره و این دوره در باره ی ایشان تبلیغ میشود)
را ترویج و یا تصدیق نمیکرده اند.خزانه ی سرشار ادبیات کوچه که در آثار این نویسنده مورد استفاده قرار گرفته گنجینه ی عظیمی برای متاخران است.اسفاده از تکنیکهای فلاشبک و داستانهای تودرتو و لابیرنتهای زمانی بین کاراکترهای داستان بوف کور از نقاط درخشان نثر وی بشمار میروند. بنده قرائت کلیه آثار ایشان را به دوستان عزیز توصیه میکنم.


19

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
بنده نگفته ام که ایشان پوچ گرایی و یا خود کشی رو ترویج کرده اند ، بلکه از یک نویسنده ای با اون همه تجربه و تبحر ، خوب به نظر بعید میاد که دست به خود کشی بزنه ، البته شرایط بسیار سخت دوران ایشون رو قبول دارم ، ولی به هرحال خودکشی ، خود کشیه دیگه و این مطالبی رو که شما در باره ایشون فرمودید ، مخصوصا" بوف کورش ، بنده هم قبول دارم و دیدید که ابتدای عرایضم به همین بوف کور به خاطر فنی بودنش ، اشاره کردم .

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سهیل جان اولا که خودکشی ایشون امر ثابت شده ای نیست . دویما که حتی اگر هدایت راه خودکشی را در آن سن پایین برای رفتن از این جهان انتخاب کرده حتما دلایلی برای خود داشته .من و دیگران حق این را نداریم که به کسی بگوییم چطور بمیر. حالا که اینطور و مثل بقیه نمردی پس فلان استی و فلان .خودکشی هم یکی از انتخابهای انسانیست .

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سلام بر شاهین ِطبع و نگارش
عرض کنم خدمت دوست عزیز خودم ؛ همان طور که بنا به گفته ی شما و شاید برخی افراد و منابع دیگر ، مرحوم صادق هدایت خودکشی نکرده و یا این که خودکشی ایشان بنا بر ادله مثبته و اسناد مستدل ، به اثبات نرسیده ، می توان با ضرس قاطع اذعان داشت که موضوع اندیشه های ایشان به نیهیلیسم نیز در تردید بود و با آن از منظر شک نگاه کرد ، چرا که کسی نیست که ارادت
بی شائبه ی ایشان را به آثار آلبر کامو ، نادیده بینگارد ، بحث در این جا فخامت کلام و استواری نوشتار و آشنایی آن مرحوم به اصول ادبی و نگارش و تبحر در نویسندگی نیست که تجربیات و توان قلم ایشان بنا بر آثارشان ، برهمه ی اهل فن آشکار است .اینکه می فرمایید هر انسانی آزاد است که انتخاب کند چگونه بمیرد ، از نظر کلی و در باب اختیار ؛ منظور اختیار مردن با افتخار است ، همان گونه که دکتر شریعتی و بسیاری از اندیشمندان در تفسیر چگونه مردن امام حسین
علیه السلام و یا علی ابن ابی طالب نوشته و تاکید کرده اند که هم زندگی و هم مرگ آنان با افتخار ، آگاهی ، در راه مبارزه ای هوشمندانه و برای دفاع از حریم انسانیت و عدالت بوده است .بله ؛ هرکسی آزاد است که چگونه بمیرد ، اما جمله معتر ضه ی من ، به هیچ روی دال بر تحقیر و یا اهانت تلویحی به ساحت صادق هدایت نیست و عاری از شوائب سیاسی مرسوم است . اگر شما به طور مثال دکتر مرگ می بودید و برخی از افراد را که به دلایل داشتن بیماری های
صعب العلاج ، ولو با رضایت خودشان با آمپول هوا ، یا تزریق موادی تخییری و سمی ، به دیار باقی رهسپار می کردید ، بی گمان - علی رغم این که در وهله ی نخست دید شما یک دید انسانی و برای کمک به انسان هایی بوده است که آن ها را از زجز کشیدن بیشتر برهانید و دیگر آن که با رضایت کامل خودشان بوده است ؛ باز یک کار اخلاقی و انسانی نکرده اید و بسیاری از افراد جامعه بر شما خرده گرفته و حتی قانون نیز شما را تحت تعقیب قرار خواهد داد و اتهام شما هم در بسیاری از قوانین کشورهای دنیا ، قتل _ حالا به تناسب قوانین هر کشور - از نوع درجه یک یا دو خواهد بود. این مساله نشان می دهد که اندیشه ها و نظرات بسیار متفاوتی در این زمینه وجود دارد و شما به عنوان یک شخص متشخص و روشن فکر در جامعه که می خواهید با نوشتن به هم نوعان خود کمک کنید تا آگاهی یابند و در راه قرار بگیرند ،نمی توانید بگویید چون که من به این رفتار شما ایراد می گیرم ، پس اشتباه می کنم و یا مثلا" چون جمله ی معترضه ای برای صادق هدایت نوشته ام ؛ آقای هدایت و شما اصل روشن فکر و بنده تاریک فکر تشریف دارم . این مساله همان طور که گفتم به نوع دیدگاه انسان ها نسبت به مسایل مختلف برمی گردد و یک نظر است .بنده هم به صادق هدایت به خاطر این که فردی روشن فکر بوده و مهم تر این که نویسنده ای متبحر بوده ؛ ارادت دارم و غالب آثارشان را مطالعه کرده ام ، همان طور که اکثر آثار صادق چوبک را مطالعه کرده ام . اگر صادق هدایت ( درصورتی که به قول شما اثبات شده باشد که خودکشی کرده اند ) ، قطعا" مشکلاتی داشته اند و براثر فشارهای زیادی که از هر نظر متحمل می شده اند و یا این که جامعه را بنا بردیدی که داشته اند غیر قابل اصلاح تصور
می کرده اند و یا این که کسی حرف ها و درد دل ها و دیدگاه ها و خواسته های ایشان را
پنمی فهمیده و ناخواسته بایکوت و شانتاژ می شده اند و یا دلایل دیگری که من چندان اطلاعی از آنها ندارم و یا مباحث سیاسی و فشارهای عوامل درباری و نا آگاهی مردم از سوی دیگر ، به هر حال مبنای خودکشی ایشان تلقی می شده و می شود . بالاخره خودکشی هرکس دلایلی دارد . در مباحث روان شناختی و روان کاوی (که قطعا" لازمه ی زندگی انسانی است که این همه روان شناس و روان کاو و روان پزشک و مشاور وجامعه شناس و...در مسایل تفحص در روان انسان و کمک به او برای ممانعت از ازدیاد استرس ها و ناراحتی هایی که ممکن است منجر به اسکیزو فرنی حاد و روان پریشی مزمن که نهایتا" خودکشی افراد می شود ) فعالیت می کنند و یا حتی روان کاوانی که در پاتو بیولوژی و ایمونولوژی بالینی ، دست به تجربیات حسی و ملموس می زنند و مثل جراحان سعی می کنند ارتباط اختلالات روانی را با اعصاب نوروتیک پیدا کنند و... برای این است که انسان ها را از رسیدن به چنین مراحلی بازدارند و آن چه که در افواه عامه و در تاریخ ثبت است ( چه غلط و چه درست ) این است که آقای هدایت خودکشی کرده اند و من البته زیاد کاری به این قسمت قضیه ندارم و بلکه می خواهم نحوه ی برخورد شتاب آلود شما را با نظریات افراد بیان کنم . اگر شما به دین و مذهب هم اعتقاد نداشته باشید ، بایستی این طور فکر کنید که بالاخره این مذهبی که افیون جامعه است بنا به قولی ، این جامعه ی افیونی با این آلت شتابنده ی افیون یعنی دین و مذهب آمیخته است و امکان دارد من ِ نوعی بنا بر اعتقادات دینی
( کاری به مجریان دین و یا اصل دین و مفاهیم آن ، و یا تاثیرات مثبت یا منفی آن نداریم بلکه این بحث را از منظر احترام به عقاید مردم در جامعه ) عرض می کنم . بنا براین مساله ؛ دین و تعلیمات دینی ، خود کشی را امری حرام دانسته و کسی را که خودکشی می کند ، از حیث ایمانی و باور به معاد و قیامت و باور به عدالت خداوند ، ضعیف النفس تلقی می کند ، خواه این فرد من و شما باشیم ، خواه صادق هدایت و خواه ژان پل سارتر ، توفیری نمی کند
اگرچه این قضیه شاید به این بحث مرتبط نباشد ، اما یک قیاس مع الفارق نیز نمی تواند باشد که شما در خیابان های بمبئی یا کلکلته نمی توانید جناب گاوی را که وسط جاده دراز کشیده است به هر طریق از جای خودش بلند کنید ، چرا که برخی هندیان این جناب گاو را مقدس و احترا م به ساحت اقدسش را لازم می دانند ، ولو آن که بنده و شما این مردم گاو پرست را از خودِ گاو هم گاوتر بپنداریم . و تازه با ایما و اشاره و طعن و لعن و اعتراض و اهانت بنده و شما هم به محضر گاوها ، مردم هند دست از گاو پرستی و احترام به گاو برنمی دارند . این هم بد یا خوب ، عقب مانده یا پیشرفته ، یک عقیده است و مردم دنیا در این حد و اندازه هستند و نمی شود با رفتارهای رادیکال به زعم گاو پرستان ، از گاوپرستی منعشان کرد ، من هم نگفته ام که آقای هدایت و امثالهم حق خودکشی ندارند ، و اینکه گفتم خداوند از سر تقصیرات ایشان بگذرد که به بی رحمی هم متهم شد م ، ناظر بر همین امر دین و تعلیمات دینی است و همچنین عواطف بشری و قوانین و مقررات آن که گاهی حتی به دین هم اصلا" ربط پیدا نمی کند . امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را ادا کرده باشم
بالاخره هر سخنی از هرکسی را نمی توان خزعبل نامید و با در کنار هم قراردادن واژه ها، طوری وانمود و القاء کرد که طرف مقابل و مخاطب ، هیچی نمی فهمد و در این ناحیه سیم های مغزش اتصالی پیدا کرده و همین اتصالی باعث می شود تا هیچ در هیچ باشد و کنه مفاهیم و معانی را درک نکند ، شرایط را نفهمد و نظراتی بی اساس بدهد. تردید نکنید بنده در تاپیک ها ، اگر حتی یک کلمه هم بنویسم با درک و شعور و با دقت و ظرافت نظر می دهم و شرایط زندگی صادق هدایت را اگر نه به اندازه ی شما ، اما به اندازه ی خودم درک می کنم و در مسایل تاریخی بالاخره تا حدودی مطالعاتی دارم . این گونه برخورد کردن با استیلای ذهن ، جز طلب استعلاء و تسلط بر دیگران نیست و به نظر من می بایستی از جانب هرکس که باشد اصلاح و تعدیل شود . بنده در همین فروم با مسایلی برخورد می کنم که به زعم خودم گاهی بسیار ضعیف و نا مربوط است ، اما هیچ گاه به خاطر رعایت شان و حریم شخصیت دیگران ، خیلی با احتیاط و بر روی اصول متقابل احترام در جامعه ، آن هم جامعه ی فرهیختگان برخورد می کنم .
امیدوارم که این مباحث را گستاخی بنده تلقی نفرمایید
من همه ی شما رو دوست دارم و به دوستانی مثل شما حقیقتا" افتخار می کنم و البته این دوستی و افتخار دلیل نمی شود که گاهی به یکدیگر تذکری دوستانه و برادرانه ندهیم .
، 16

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سهیل جان
نوشته ی شما سرشار از مغالطه هاییست که ابتدا آنها را بعنوان فروض واجب در نظر گرفته ، سپس با توجه به فروض خود برای آدمها حکم تعیین کرده اید.
نخستین مغالطه اینست که ابتدا امر مرک را به با افتخار و بی افتخار تقسیم نموده اید. سپس بدون در نظر گرفتن اینکه طرف مقابل اصلا نظرات شریعتی را بعنوان حجت قبول دارد یا خیر شروع به فاکت آودن از طرف ایشان کرده و در نهایت مطابق معمول منابر سری هم به کربلا و فرق شکافته ی علی بن ابیطالب زده اید.
بدین منوال بدون هیچگونه تعریفی و تنها بر اساس مفروضات از اصطلاحاتی چون مرگ آگاهانه ،در راه مبارزه ای هوشمندانه ،و دفاع از حریم عدالت و انسانیت استفاده نموده اید.
من وارد بحث در اینگونه مقولات نمیشوم .چون معتقدم که دین امری شخصیست و شما ، یا هرکدام از دوستان دیگر (منجمله خودم )میتوانیم هرگونه اعتقاد و ایمانی داشته باشیم.
اما این یک مسئله است و اسناد به نهیلیسم به هدایت یک حرف دیگر. آوردن نقل قولهایی از یک داستان کوتاه و یا رمان بدون در نظر گرفتن اینکه نزد بسیاری از نویسندگان ، کاراکتر تعریف شده در یک داستان شخصیتی قائم بالذات بوده و الزاما ربطی به زندگی خصوصی نوشته ندارد، ما را به نقد مولف بر اساس تالیف میکشاند که امریست بغایت خطا.
البته بسیاری از منقدین دوره ی شاه و دوره ی کنونی هم برای نیل به نتایج از پیش آماده شده نزد خود ،مقدمات و گوشه هایی از متون نویسندگان را طوری انتخاب میکنند که افتادن بدام این روش تحقیق خواننده را نیز بدنبال خود به نتیجه ی مورد نظر منتقد میرساند.اینجور میشود که هدایت نهیلیست میشود و آن یکی ناتورالیست و دیگری ضد دین و خدا و پیغمبر.چرا ؟ چون مقتضیات زمانه اینگونه میخواهد.
با این شکل تحقیق ما باید بدانجا برسیم که از فرهاد جعفری (کافه پیانو)بخاطر سبک نوشتار و ارائه پروناژ قهرمان این کتاب تقدیر کنیم و یک لحظه نیز به این فکر نکنیم که در کشوری که تیراژ بهترین کتابها بندرت به 3تا 4000 جلد میرسد چطور است که یکدفعه کتاب این آقا به رکورد 70000 عدد می رسد ؟
آنانکه فرهاد جعفری را بخوبی میشناسند ، میدانند که میان شخصیت ایشان با کاراکتر قهرمان کافه پیانو 180 درجه اختلاف است.اما نقد مولف بر اساس تالیف ما را وادار به همان خطایی میکند که در مورد هدایت نیز بدان مبتلا گشته ایم.
ادامه دارد

......






پی نوشت : ناگفته پیداست که این بحث ها نه بر مبنای توهین بلکه برمبنای رفاقت صورت میگیرد 3

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سلام بر دوستان
امیدوارم حالتون خوب باشه
و یه سلام ویژه به دوست و برادر عزیزم جناب شاهین خان
من کاری به موضوع بحث ندارم چون در این زمینه صاحب نظر نیستم
فقط چیزی که مرا وادار به نوشتن کرده طرز گفتار جناب شاهین خانه که واقعاحرفشو می زنه
که گر چه خود من طرفدار این نوع گفتارم ولی اینگونه نیستم و بیشتر مواقع با اینکه نظر مقابل را قبول ندارم ولی لفظا قبول می کنم
من همه تایپیک ها را می خونم گرچه نظر نمی دهم ولی کمال استفاده را می برم
و مشتاقانه خواهان ادامه این بحث توسط دوستان می باشم

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سهیل جان این خیلی قضاوت بی رحمانه ای است

خداوند
از سر تقصیرات همه ما بگذره
[You must be registered and logged in to see this image.]

دوست من سهیل سلطانی فکر کنم در طرح مبحث حضرت عالی به جناب
شاهین خان از این کامنت من رنجیده خاطر شده اید

از انجا که
نمیخوام وارد مباحثه شما دوستان شوم زیرا که شما با پیگیری این مبحث
دوستانه به قول دوست خوبمان بیول ماهم متنفع از

بیانات وزین شما
میشویم ، فقط اینو بگم که شما چون دارای طبع وخاطری حساس هستید شاید این
کامنت را دال بر توهین فرض نمایید

ولی دوست عزیز خدایی این تنها یک
نظر دوستانه در جواب کامنت شماست و هیچ گونه نیت بدی در نظر حیران نبوده

واگر
اولین پستهای مرا بازبینی کنید من خواستم به روال مشابه با شاهین خان با
دیدی دوستانه ودر عین حال رک و وبی پرده

با دوستان فروم وارد
مباحثه و کامنت دادن شوم که همین طبایع ظریف دوستان مانع از ان شد

به
نظر من اگر ما بتونیم در راستای سخنان اقا بیول در دادن کامنت واراییه
نظر رک و راست باشیم البته با

حفظ کرامت انسانی و حرمت دوستی دوستان
که فکر نکنم اصلا لازم به تذکر و صحبت باشه زیرا در فرومی که

دارای
کاربرانی فرهیخته و ادیب و دانا واکثرا از قشر دانشجو وتحصیل کرده هستش
سخن به ادب گفتن امری حقیقی است

که اصلا لازم به بیان هم ندارد

وتا
ما نخواهیم که با جدیت وارد گفتمان در تالارها بشویم باید به هر پست
وتاپیکی فقط زیبا بود وخوب بو ویا جالب بود و

افرین واحسنت گفتن راه
به جایی نمیبریم که این برای خود من هم یک عادت شده که به جهت ظرافت طبع
دوستان

از خیر نقد به
دامن امن تایید بروم
که این در یک فرومی که داعیه دار دانشگاهی
مجازی است منجر به پیشرفت نمیشود

کاش میتونستیم با امار تعداد
کامنت ها را پیدا کنیم وببینیم چه حجم انبوهی از مطالب فروم را تعارفات
کوچه بازاری

پر نموده است که ما میتوانیم به جای اینگونه تعارفات
معمول به نقد نظر هم بشینیم و جهت شکوفایی خود کامی برداریم




ومورد
دیگر اگر اشتباه ننم در قسمتی از بحث شاهین خان از گزیده گیری و گزیده
گویی از سخنان دیگران که با بزرگنمایی ان باعث

تایید زیاد ویا رد
بی انصافانه یک نویسنده میشود و در مورد این تاپیک من دوستان نباید فکر
کنید که این

گزینش ازگفتار صادق هدایت حیران را منظوری در جهت رد
ویا تایید نویسنده بود

بلکه زیبایی وحسی که مرا وادار به این تاپیک
کرد خود مطلب فارغ از همه انچه مورد بحث دوستان است

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
داداش حیران سلام
توی این چند روزی که تا حالا توی فروم بودم یک بار نتیجه ی بحث های صادقانه و بی پرده رو امتحان کردم
که راجه به تاپیک فائزه خانم راجع به تاثیر پذیری ادبیات ما از ادبیات عرب بود که آن بحث با آن همه گرمی راه به جایی نداد
اگر چه بنده کاملا با نظر شما موافقم که می باید مباحثی روی گیرد تا ثمری حاصل شود در غیر این صورت همان چت کردن در یاهو است که بدون افزایش بار علمی است
ولی بحث در فروم از آنجا که مستقیم نیست و شرایط یک بحث ایده آل راا ندارد ممکن است اینگونه نیز ثمری در پیش نداشته باشد



در مورد جناب آقای صادق هدایت نیز باید بگویم از آنجا که دوستانی ناامید داشتنم که مشتاقانه در پی اوج گیری شدت نا امیدی خود کتابهای این نویسنده را مطالعه می کردند بنده بر این باور بودم که چنین است
حال بر ما واجب گشت تا مطالعه کرده و عقیده خود را داشته باشیم 16

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سلام دوستان خوب ایران فرومی و سلام ویژه خدمت جناب شاهین . من این کامنت را به عنوان آخرین مطلب در این جا می نویسم و از محضر همه ی دوستان برای همیشه خدا حافظی می کنم و همه را به خداوند بزرگ می سپارم . رفتن من به دلیل چنین مبحثی نیست و کسانی که مرا از نزدیک می شناسند ، می دانند که در ارتباط با مباحث بسیار غامض تر از این پای فشاری نموده و نهایتا" نظر خودم را بیان کرده ام ، مباحثه با مجادله تفاوت دارد و مغالطه هم معنای خاص خودش را دارد . تا جایی که من نوشته ام را با تعمق و مدلول به دلایل شخصی و برخی باورهای مردمی نوشته ام ، هیچ مغالطه ای در کارم نیست و نوشتاری بی هیچ شک و ریب عاری از هرگونه مغالطه است . و به هیچ عنوان دوست ندارم از واژه های مشابه برای پاسخ گویی به آقا شاهین استفاده کنم ، چرا که این گونه مباحث نمی تواند بدین شیوه منتج به نتیجه ای مطلوب شود و شاید بین دوستان هم خدای ناکرده کدورتی ایجاد کند که من اصلا" این طور چیزی را
نمی خواهم. اصلا" مغالطه چیست و من چگونه و با چه کلامی خواسته ام دیگران را به اشتباه و غلط بیاندازم . خوب بنده خیلی روشن گفته ام که هر کس نظری دارد و نظر هرکس هم محترم است و من طبق نظر خودم گفته ام که خودکشی کار خوبی نیست آن هم برای یک نویسنده ی بزرگ . حالا ایشان می فرمایند که نه خودکشی ایشان به اثبات نرسیده و من می گویم بنا بر خیلی منابع و بر اساس بیوگرافی صادق هدایت ایشان تنها یک بار اقدام به خودکشی نکرده ، بلکه حد اقل دو بار دست به این کار زده که یک بار آن موفق نبوده است ، حالا فرض را بر این
می گیریم که اساسا" ایشان خودکشی نکرده اند و بنده به عنوان کسی که از منابع مختلف شنیده ام که ایشان خودکشی کرده اند و در جاهای مختلف هم خوانده ام ، به نوعی متقاعد شده ام که ایشان دست به خودکشی زده اند. خوب ما به عنوان ایرانی و نه حتی به عنوان مسلمان ، که پیرو مذهب شینتو و یا سامورایی ها نیستیم که مثلا" بیاییم حتی با افتخار هاراگیری کنیم . این کجایش مغالطه است . بعد هم گریزی به مرگ افتخار آمیز زده ام که چه بسیار انسان ها در میادین نبرد اندیشه ، در زندان ها زیر شکنجه کشته شده اند و یا در نبرد رودر رو از بین رفته اند و به فرض اگر صادق هدایت در خفا و توسط عوامل درباری و یا افرادی نا شناخته و البته وابسته کشته شده باشد ، و این مساله ثابت بشود که برای ایشان ، افتخار است . و مردم نیز این گونه مردن را بر خودکشی ترجیح می دهند و سپس اصل خودکشی را به مسایل روحی - روانی وفشارهای مختلف پیرامونی که امری بدیهی است مرتبط ساخته ام . تصور نمی کنم که در این جا هم مغالطه ای کرده باشم و این عبارت سهیل جان ابتدای کامنت های جناب آقای شاهین مبتدای لطافت و دوستی و ارتباط عاطفی است و البته احترام ولی تشبث به لغت مغالطه ولو این که درست هم باشد و ایشان درست بگویند که بنده قبول ندارم که درست
می گویند ، پل ارتباط عاطفی و التفات روحی اولیه ایشان را زایل می کند و بحث به مجادله کشیده می شود. من نمی دانم منظور ایشان از مغالطه چیست ؟ این که بعضی از مردم خودکشی را امر پسندیده ای نمی دانند ، مغالطه است ، یعنی همه ما باید نظر آقا شاهین را بالاجبار بپذیریم و بگوییم شما درست می فرمایید و من اشتباه کرده ام و اگر ایشان مثلا" خودکشی کرده اند ، خوب مربوط به زندگی شخصی خودشان بوده است ؟! من می گویم بله مربوط به اختیارات و زندگی شخصی خودشان بوده است و خودشان تصمیم گرفته اند ، اما اگر این مساله درست باشد ، به عنوان یک نویسنده ی بزرگ که رسالتش هدایت مردم و روشن گری اذهان وافکار است ، این کار درستی برای شخصی با این شخصیت و جایگاه نمی تواند باشد . خوب ، این نظر من است ، ابرام بر رد یک نظر با بهره گیری از الفاظ منحرف کننده و احساسی ، اصولا" نمی تواند اخلاقی باشد و من همین مساله را در بالا هم توضیح داده ام ، کما این که خودم هیچ گاه تا کنون این گونه با دیگران حتی اگر حق هم با من بوده است ، برخورد نکرده ام . آقا شاهین ، شما خود استادید و مطالب بسیار جالبی می نویسید که بالاخره نشان از تبحر و تجربه ی بالای شما دارد و این برای من و همه که از مطالب شما استفاده می کنیم ، قطعا" خوب و پسندیده و مفید است و این را بدانید که هر انسان صرف نظر از این که برای خودش و به تناسب خودش نظر خاصی در خصوص مسایل مختلف دارد ، همان طور هم ممکن است اشتباه بکند و شما نیز از این امر به هیچ وجه مستثنی نیستید . و این که داداش حیران بزرگوار هم
می فرمایند که من با بی رحمی این مطلب را گفته ام ، اصلا" قصدم اهانت به ساحت این نویسنده نبوده است و به قول شما خداوند از سر تقصیرات همه ی ما بگذرد ، زیرا که همه ی ما بالاخره دارای اشکالاتی هستیم و در زندگی و در باره ی مسایل مختلف قصور می ورزیم و این جمله مثل این است که بگوییم خداوند فلانی را رحمت کند ، همین جمله می تواند حکایت از این قضیه داشته باشد که مگر فلانی چه کرده و چه گناهی مرتکب شده که ما می گوییم خداوند او را رحمت کند و این جمله با جمله ی خداوند از سر تقصراتش بگذرد ، مغایرتی ندارد و اصلا" مغالطه ای هم در کار نیست
و اما چرا ما ایرانی ها شخصیت ها یمان را تا حد اولوهیت بالامی بریم کاری که به قول آقا شاهین در طول تاریخ با ما کرده اند ، آن زمان شاه و دربار و این ها بوده و حالا شیخ و ملا و فلان و بهمان . هیچ کدام از این ها که صبغه ی الهی ندارند و ممکن است اشتباه کنند و صادق هدایت هم به عنوان یک انسان ممکن بوده که در زندگی مرتکب اشتباه و خطایی شده و حالا من حق ندارم که بگویم خداوند از سر تقصیراتش بگذرد ، چرا که این ریفرنس این جمله ، در ذهن همان خودکشی است و نه چیز دیگری ! این گونه قضاوت کردن انصافا" نمی تواند کار یک نویسنده و هنرمند و شخص فرهیخته باشد و به نظر من چیزی جز طلب استعلاء نیست وگرنه اصلا" بحث چندان مهمی نیست که ما این قدر آن را کش بدهیم ، چون برخی از این کلمات به ایشان برمی گردد ، خوب طبیعتا" آشفته می شوند و از مغالطه و تلویح و ...و از کجا به کجا زدن تعبیر می کنند و یک آنارشی و بی برنامگی را در گفتار و نوشتار بنده مثلا" می خواهند به اذهان متبادر کنند که البته من خودم اگر بخواهم این کار را بکنم قول می دهم که دراین کار استاد هستم ، اما هیچ گاه اخلاقا" خودم را متشبث به چنین الفاظ و حرکات تندی نکرده و نمی کنم و همه ی مسایل را ، خصوصا" چنین مساله ای را با طمانینه وسعه ی صدر و با منطق بیان می کنم و از آن نتیجه هم می گیرم. شاید آقا شاهین خود کم از صادق هدایت نباشند و یا ان شاءالله در آینده ای نه چندان دور از حیث تجربه و تبحر و کارآزمودگی از ایشان هم فراتر روند ، این امری بدیهی است و من نمی توانم این قدر خودم را دست کم بگیرم و آقا شاهین را در این اندازه تصور نکنم ، منظورم این است که آقا شاهین اگرخود ِ صادق هدایت هم باشند و در باره شان گاه قضاوت هایی بشود باید با متانت پاسخ بگویند و دست از لفاظی و بازی با کلمات و مغالطه و بعدش هم حتما" سفسطه به کار می برند و عبارات و کلمات دیگر ، بحث را به مجادله نکشانند و منطقا" با آوردن مستندات مرتبط ، بنده را قانع کنند و از روش اقناعی ، بنده را اگر اشتباه کرده باشم به اشتباه خودم واقف کنند و من هم وقتی که می بینم بحثشان منطقی است ، سمعا" و طاعتا" می پذیرم و کدام انسان با شعور و عاقل و اهل قلم و اندیشه است که مسایل منطقی را نپذیرد. ضمنا" این که ایشان مطالب را رک و صریح می گویند مورد پسند من هم هست ، اما منظور از رک و صریح برخورد کردن با مسایل ، تمسک به چنین الفاظی نیست . تاکید می کنم که به هیچ وجه در نوشتار و گفتارم مغالطه نکرده ام و تنها نظر شخصی خودم را بیان کرده ام و تصور می کنم احترام به نظرات دیگر عین دموکراسی است و اقناع طرف مقابل با استدلال و براهین متقن ، از فرایندهای بحث دموکراتیک به شمار می رود
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگ های گردن به حجت قوی
برای همه ی شما آرزوی توفیق و سلامتی و سربلندی می کنم و در مدتی که در این فروم و در جمع گرم همه ی شما عزیزان بودم ، واقعا" استفاده کردم . از همه ی شما و از جناب مهندس محمد علی خداپرست و همسر گرامی ایشان و کادر ایران فروم که این فرصت رو در اختیار بنده گذاشتند ، صمیمانه تشکر می کنم و از همه حلال خواهی
خدا حافظ و پشتیبان همه ی شما عزیزان باد
و در پایان از جناب شاهین و حیران و احمد آقا و همه ی دوستان این فروم عذرخواهی می کنم و امیدوارم که بنده را ببخشند.
، 16

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سهیل صندوقتو چک کن

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
بابا ، سهیل جان اول پیاله و بدمستی ؟
اصلا گوربابای صادق هدایت هم کرده .تو چرا هر حرفی رو به خودت میگیری ؟
بحث من و تو که بحث شاهین و سهیل نیست اولا ، که اگر یکیمون حرفی زد فوری طرف مقابل بهش بر بخورد .حرف من راجع به روش تحقیق است نه راجع به صادق هدایت .تازه میخواستم این را بگم که قضاوتهایی که راجع به این بنده خدا شده از کجاها آب میخورد .عزیز دل من .من که نمیخواستم به شما اسائه ی ادب کنم.تازه دلم خوش شده بود که بعد از شونصدتا پست آبدوغ خیاری که گذشته از ایران فروم در همه جای دیگر هم لنگه شان پیدا میشود، یک بحث مفید راه بیندازیم و بقیه را هم وادار کنیم که در آن نظر بدهند. وگرنه نه بنده مفتشم که بخواهم از کسی استنطاق کنم و نه قاضی که بخواهم در مورد شخصی ،(خاصه از دوستان) قضاوت.
من همیشه اینگونه برخوردها را برخورد اندیشه ها و روشهای بحث در نظر گرفته ام و هیچگاه منظورم شخصیت طرف مقابل نبوده .اگر گفتم مغالطه (که هنوز هم سر حرف خودم هستم) به روش شما در بیان صغرا و کبری قضیه (تازه عزت و عفت و عصمتش را نگفتم 3
( بوده نه آقای سهیل سلطانی که هرچی نباشد بالاخره حق همشهریگری (حتی اگر یک رگ باشد) هم بر گردن ما دارد. من مطمئن هستم که بخش بزرگی از هدف هریک از ما که در این سایت و سایتهای دیگر مینویسیم و میگوئیم، یافتن دوستان جدید است .دوستانی که چه بسا پیدا کردن آنها در بخش فیزیکی زندگیمان نیاز به سالها وقت داشته باشد.
حالا اگر قرار است که یک گفته ی من نه تنها این دوستیها را محکمتر نکند ، بلکه باعث از هم گسستن این روابط هم بشود ،بنده بنوبه ی خود ترجیح میدهم آن گفته را ناگفته حساب کنم. من راضی نیستم بنا به هر دلیلی بودن بنده باعث ایجاد نقار و کدورت بین دیگر رفقا گردد .لذا اگر بنا بر رفتنی باشد ،ترجیح میدهم که من بروم ، یا حداقل تنها بشکل یک ناظر در این محل حضور یابم.
من الله التوفیق و غیره و ذالک و متفرقه

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
بعدالکامنت الاول :
احمد آقا اگر کسی خواست آثار این بنده ی خدا را بخواند ، بگو لطف کرده توپ مرواری و کتاب : البعثه الاسلامیه فی البلاد الفرنجیه را هم از ایشان بخواند ببینم بازهم هوس خودکشی میکند ،یا اینکه باید دوسه نفری بریزیم سرش تا جلوی خندیدنش رو بگیریم.

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
حيران سخت ميگيري هااااااااااااااااااااا
وقتي بچه ها پست هايي رو ميذارن كه قابل بحث كردن نيست خب اون موقع بايد چي كار كنيم الا تشكر و نظرات عاميانه؟؟؟؟؟؟؟
شما بحث درست و درمون بندازيد وسط ما (بقيه من كه در حدي نيستم بخوام وارد صحبت بشم) همكاري ميشه به خدا 3
و اينكه اگر بخواد يه بحثي مثل پست اينجا باعث دلخوري بشه اصلا ارزش نداره 16

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz

سرکار خانم نسرین سلام

ببینید منظور من از ان سخنان گهربار
[You must be registered and logged in to see this image.] ا

این نبوده که کلا اینگونه گفتارها و مطالب تعطیل

مگر من دندون درد دارم ابجی بله هر سخن جایی وهر نکته مکانی را هم نمیشه در اینجا

خیلی بهش پایبند بود واصلا مزاح وشوخی نکرد چناچه تا دلت بخواد انجمن هم در مورد طنز وخنده و

وسرگرمی در فروم هست

منظوره جناب حیران از این افاضه فضل را میخ نفرمایید وبر پای بدون نعلش نکوبید [You must be registered and logged in to see this image.]


شما اگر ملاحظه بفرمایید جدیترین مباحث در ایران فروم هم با اینگونه سخنان وکامنتها

از مسیر خارج وبه گودال تردی میافتد

چه بسا تاپیکی با موضوعی علمی و اموزنده در فروم ایجاد میشه ودرنهایت مسیری دیگر

منحرف میشود که اگر نگاهی به مطالب فروم بکنید بیشتره مطالب دچاره این معضل میشوند

مثلا من تاپیکی میزنم که چگونه بهتر مطالعه کنیم

ولی در همان اولین کامنت به نامه ها وکامنتهای فدایت شوم ادامه میابد تا اخر هم هیچ

واینکه میفرمایید پستی مانند این باعث دلخوری بشه ارزش نداره

این سخنان شما مثل این میمونه که تو کلاس درس دانشگاه شاگردان یک بحث علمی را به مجادله و حتی

نهایت منجر به قتل بشه ایا این وسط ان مبحث را باید ازش خورده گرفت

واتفا مزاح زیاد که منجر میشود دوستان درنهایت تحمل هم را نکنند موجب اینگونه دلخوری ها میشود نه

[You must be registered and logged in to see this image.] یک پست ومبحث ویا موضوع

[You must be registered and logged in to see this image.]


descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سلام داداش حیران
سلامت باشید ان شاءالله
داداش سهیل سلام شما رو رسوندند
بله همینطور که شما می فرمایید و آقا سهیل هم تاکید داشتند توازن مطالب مفید و تفریحی به هم خورده ولی این دلیلی به جدایی و مناقشه نیست
من نمی دونم میزان دوستی بچه های فروم فقط در حد یک حرفه؟
سهیل رفت و واسه کسی مهم نیست ، درسته که هر کس آزادی عمل خودشو داره ولی رفاقت چی میشه
ما نیومدیم اینجا که روزمرگی کنیم که اومدیم اینجا در بین دیگر دوستامون رشد کنیم ، چیز یاد بگیریم ، حرفی یاد بگیریم واسه گفتن ، از تجارب هم استفاده کنیم
نسرین خانم من هم در اول که اومدم توی فروم خودمو خیلی پرت دیدم ولی دلیلی شد جهت تقویت نقاط ضعفم و یاد گرفتن مطالب و تحقیق راجع به مسائل جدید
داداش حیران و داداش رضا، من مدت زیادی نیست که در فروم هستم ولی توی این مدت سهیل رو یکی از مهره های اساسی اینجا دیدم
دیروز هر چی ازش خواستم نره قبول نکرد
از شما به عنوان بزرگتر و داداش های همه ی ماخواهش می کنم با اون صحبت و راضی به برگشتش کنید
به نظر من همه ما با هم دوستیم و نباید ترک یه نفر واسمون بی اهمیت باشه
داداش سزار هم که رفت و بر نگشت
تا کی ؟

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
سلام و علیکم احمد اقا

معنی ومفهوم مطلب ارزنده شما دوست عزیز اینکه ما یعنی اقا رضا وبمن بی تفاوت از کنار

رفتن سهیل گذشته ایم ، اولا نگرانی ودغدغه خاطره شما دوست عزیز کاملا درست وبه جا هستش

ولی ما هم بیتفاوت نبودیم ونیستیم واتفاقا در این راستا همون دیشب مشورات هایی انجام گرفته

و حتما ما با کمک شما دوست بزرگوار .دگر دوستان این مورد را بر طرف مینماییم

و.................و................

الی اخر خداوند به نیات ما بهتر اگاه هست دوست عزیز واگر خدای ناکرده حیران راضی به

رفتن دوستان ویا بی اهمیت میداد

یکبار در تاپیک عمومی نیومدم و جهت رفع کدورت دوستان و برگشتن انها

معترف به گناهی ناکرده و عذری بدون تقصیر نمیشدم دوست عزیز

واینبار هم که چندان مداخله ای فوری وجدی نکردم قبلا در مباحته حمیدرضا جان وابجی فایزه

اومدم زودتر از موعد اینکار را کردم که هم به نظر خودم وهم به نظر ان دوستان

شاید جلوگیری از یک مباحثه به قول ابجی فهیمم فایزه کدورت ها و تناقضاتی را که دوستان در

یک مباحثه میتونند بیرون بریزند ودر نهایت به ارامش وگذشت برسند، به یک دق روی دل تبدیل که باعق

جدایی ومفارقت شود نهدوستی ورفاقت واز انجایی که شاهین خان تلویحا از اقا سهیل عذر خواهی نمود ه

و به عدم مخاطب بودن سهیل جان در ان مبحث در تاپیک اذعان کرده است

خوشتر ان بود که سهیل جان چناچه ان مطلب شاهین را دیده باشد خودش به سایت برگردد

واگر ندیده ویا نخواهد برگردد ما اقدام بعدی را سر فرصت انجام خواهیم داد
[You must be registered and logged in to see this image.]

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
بنده اگر جسارتی به شما و داداش رضا کردم واقعا عذر خواهی می کنم داداش
ولی قصد جسارت نداشتم ،باور بفرمایید
ممنونم از بزرگواریتون در حق دوستی بچه ها
اگه ما شما داداش بزرگتر ها رو نداشته باشیم چکار کنیم؟
ولی دوست دارم که بین بچه ها یه رابطه قوی باشه
نون ونمک تنها دلیل پایبندی نیست که با هم بودن دلیلشه
باز هو از شما و داداش رضا تشکر می کنم
ولی گفته باشم که داداش سهیل و داداش سزار رو از شما می خوام

3 16

descriptionشاید اعتراف EmptyRe: شاید اعتراف

more_horiz
چشم

عزیزم

[You must be registered and logged in to see this image.]
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply