Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionدلم برای خودم تنگ شده است Emptyدلم برای خودم تنگ شده است

more_horiz
رو‌به‌روی آینه می‌ایستم و به خودم نگاه می‌کنم:
لباس‌هایم طوری است که همسرم می‌پسندد...
رنگ موهایم دلخواه مادرم است...
بینی‌ام را به اصرار خواهرم عمل کرده‌ام و فکرم شبیه دوستانم شده است...

پس خودم کجا رفته‌ام؟! خودم از زندگی چه می‌خواهم؟! آیا قبل از اینکه همه‌ی این آدم‌ها باشند من هیچ خواست و اراده‌ای نداشته‌ام؟ حس می‌کنم در آینه آدم‌های زیادی ایستاده‌اند و به من نگاه می‌کنند. آنقدر زیاد که از بین آنها خودم را تشخیص نمی‌دهم. راستی واقعا دلم برای خودم تنگ شده است.

تا حالا شده با خودتان چنین مکالمه‌ای داشته باشید؟ آیا شما هم اینقدر حواس‌تان به کسب رضایت دیگران است که خودتان را کاملا فراموش می‌کنید؟ امّا این راه درستی نیست.

تنها کسی که باید به او حساب پس بدهید، خداست. او تنها کسی است که شایستگی دارد بابت کارهائی که می‌کنید در مقابلش خجالت‌زده شوید یا احساس گناه کنید یا به خاطر کارهائی که کرده‌اید شادمان باشید. هرگاه کس دیگری در نظرتان این جایگاه را پیدا کند، درست مثل این است که چنین مقامی را به او داده باشید. شما کافی است خدا را معیار درست و نادرست کارهای خود قرار دهید و روی این معیار دقیق و درست رفتار کنید. آنگاه فقط فکر کنید چه چیزی اوّل خدا و بعد خودتان را خشنود می‌کند.

شما فکر می‌کنید حرف زدن درباره‌ی مسائلی که دیگر اهمّیتی ندارند و نمی‌توانند در زندگی‌تان اثرگذار باشند وقت تلف کردن است. امّا همسایه‌ی شما دوست دارد در مورد این موضوع صحبت کند. دلیلی ندارد شما به خاطر خشنود کردن او این کار را بکنید، ببینید این کار شما را راضی می‌کند یا نه. اگر شما را در عذاب می‌اندازد آن را رها کنید. عذرخواهی کنید و بگوئید که به این بحث علاقه ندارید و ترجیح می‌دهید آن را عوض کنید. اگر معیارهای درست را در نظر بگیرید، دیگر لازم نیست انتظارات بی‌دلیل دیگران شما را به هر سو بکشاند. شما صاحب شخصیت مستقلی می‌شوید که قدرت « نه » گفتن دارد. از این پس می‌توانید بدون احساس گناه با آنچه مخالف عقاید شماست دمساز نشوید و بدون خودخواهی به هر چه طالبش هستید، بله بگوئید.

اگر واقعا مصمّم باشید خدا به شما کمک می‌کند تا به خواسته‌ی خود برسید، دیگران در این بین نقشی ندارند که شما ناچار باشید در مقابل آنها خضوع کنید و خلاف آنچه هستید را نشان دهید. یک اصل را فراموش نکنید؛ اگر قرار بود دیگران از آنچه شما هستید راضی باشند همه به زحمت می‌افتادند که شما را به سمت خودشان جلب کنند، امّا برای خیلی از افراد شما فقط یک لحظه‌ی گذرا هستید. تنها تعداد اندکی از افراد برای‌شان مهم است که با شما همراهی کنند. پس از دیگران جز تفاهم چیزی نخواهید و به خود بگوئید آنان که مرا دوست ندارند، آزادند که این‌گونه بیندیشند.


Last edited by mohammadali on Tue Jun 22, 2010 8:02 pm; edited 1 time in total

descriptionدلم برای خودم تنگ شده است EmptyRe: دلم برای خودم تنگ شده است

more_horiz
آقا ی مدیر کل خسته نباشید
حواستون جمع باشه که زن خدای خانه ست

descriptionدلم برای خودم تنگ شده است EmptyRe: دلم برای خودم تنگ شده است

more_horiz
بنده هم خدمت جناب خداپرست سلام و خسته نباشید عرض میکنم
آقا سهیل مشخص است که درسهایتان را خوب فراگرفته اید برادر
این صحبت ها رو که می کنید همراش بوی شیرینی میاد 3

descriptionدلم برای خودم تنگ شده است EmptyRe: دلم برای خودم تنگ شده است

more_horiz
mohammadali wrote:
رو‌به‌روی آینه می‌ایستم و به خودم نگاه می‌کنم:
لباس‌هایم طوری است که همسرم می‌پسندد...
رنگ موهایم دلخواه مادرم است...
بینی‌ام را به اصرار خواهرم عمل کرده‌ام و فکرم شبیه دوستانم شده است...

پس خودم کجا رفته‌ام؟! خودم از زندگی چه می‌خواهم؟! آیا قبل از اینکه همه‌ی این آدم‌ها باشند من هیچ خواست و اراده‌ای نداشته‌ام؟ حس می‌کنم در آینه آدم‌های زیادی ایستاده‌اند و به من نگاه می‌کنند. آنقدر زیاد که از بین آنها خودم را تشخیص نمی‌دهم. راستی واقعا دلم برای خودم تنگ شده است.

تا حالا شده با خودتان چنین مکالمه‌ای داشته باشید؟ آیا شما هم اینقدر حواس‌تان به کسب رضایت دیگران است که خودتان را کاملا فراموش می‌کنید؟ امّا این راه درستی نیست.

تنها کسی که باید به او حساب پس بدهید، خداست. او تنها کسی است که شایستگی دارد بابت کارهائی که می‌کنید در مقابلش خجالت‌زده شوید یا احساس گناه کنید یا به خاطر کارهائی که کرده‌اید شادمان باشید. هرگاه کس دیگری در نظرتان این جایگاه را پیدا کند، درست مثل این است که چنین مقامی را به او داده باشید. شما کافی است خدا را معیار درست و نادرست کارهای خود قرار دهید و روی این معیار دقیق و درست رفتار کنید. آنگاه فقط فکر کنید چه چیزی اوّل خدا و بعد خودتان را خشنود می‌کند.

شما فکر می‌کنید حرف زدن درباره‌ی مسائلی که دیگر اهمّیتی ندارند و نمی‌توانند در زندگی‌تان اثرگذار باشند وقت تلف کردن است. امّا همسایه‌ی شما دوست دارد در مورد این موضوع صحبت کند. دلیلی ندارد شما به خاطر خشنود کردن او این کار را بکنید، ببینید این کار شما را راضی می‌کند یا نه. اگر شما را در عذاب می‌اندازد آن را رها کنید. عذرخواهی کنید و بگوئید که به این بحث علاقه ندارید و ترجیح می‌دهید آن را عوض کنید. اگر معیارهای درست را در نظر بگیرید، دیگر لازم نیست انتظارات بی‌دلیل دیگران شما را به هر سو بکشاند. شما صاحب شخصیت مستقلی می‌شوید که قدرت « نه » گفتن دارد. از این پس می‌توانید بدون احساس گناه با آنچه مخالف عقاید شماست دمساز نشوید و بدون خودخواهی به هر چه طالبش هستید، بله بگوئید.

اگر واقعا مصمّم باشید خدا به شما کمک می‌کند تا به خواسته‌ی خود برسید، دیگران در این بین نقشی ندارند که شما ناچار باشید در مقابل آنها خضوع کنید و خلاف آنچه هستید را نشان دهید. یک اصل را فراموش نکنید؛ اگر قرار بود دیگران از آنچه شما هستید راضی باشند همه به زحمت می‌افتادند که شما را به سمت خودشان جلب کنند، امّا برای خیلی از افراد شما فقط یک لحظه‌ی گذرا هستید. تنها تعداد اندکی از افراد برای‌شان مهم است که با شما همراهی کنند. پس از دیگران جز تفاهم چیزی نخواهید و به خود بگوئید آنان که مرا دوست ندارند، آزادند که این‌گونه بیندیشیند.


19 19
16

descriptionدلم برای خودم تنگ شده است EmptyRe: دلم برای خودم تنگ شده است

more_horiz
19 19 19
ممنون آقای مدیر
گل گفتید 16 16

descriptionدلم برای خودم تنگ شده است EmptyRe: دلم برای خودم تنگ شده است

more_horiz
به به جناب اقای مدیر محمد علی اقا

به موضوع ومطلب خوبی اشاره فرمودید که به نظرم باید یک اصل پذیرفته شده شخصیتی

باید برای ما باشد تا بتونیم بی دغدغه تر زندگی کنیم زیرا همین قدرت نه گفتن که بیشتر

ما از ان محروم هستیم اگر بتونیم انرا در خود تقویت کنیم خیلی از مشکلات من بعدی ان را

نداریم که بخواهیم حل کنیم

در واقع بیشتر مواقع ما انسانها به حقیقت برای دیگران زندگی میکنیم

نه به قول شما برای خودمان ورضای خدای خودمان

بابا یک نه بگو وخودتو خلاص کن، که یک تمثیل قدیمی است

بدون دلیل نبوده .



16 16 16

descriptionدلم برای خودم تنگ شده است EmptyRe: دلم برای خودم تنگ شده است

more_horiz
faezeh wrote:
mohammadali wrote:
رو‌به‌روی آینه می‌ایستم و به خودم نگاه می‌کنم:
لباس‌هایم طوری است که همسرم می‌پسندد...
رنگ موهایم دلخواه مادرم است...
بینی‌ام را به اصرار خواهرم عمل کرده‌ام و فکرم شبیه دوستانم شده است...

پس خودم کجا رفته‌ام؟! خودم از زندگی چه می‌خواهم؟! آیا قبل از اینکه همه‌ی این آدم‌ها باشند من هیچ خواست و اراده‌ای نداشته‌ام؟ حس می‌کنم در آینه آدم‌های زیادی ایستاده‌اند و به من نگاه می‌کنند. آنقدر زیاد که از بین آنها خودم را تشخیص نمی‌دهم. راستی واقعا دلم برای خودم تنگ شده است.

تا حالا شده با خودتان چنین مکالمه‌ای داشته باشید؟ آیا شما هم اینقدر حواس‌تان به کسب رضایت دیگران است که خودتان را کاملا فراموش می‌کنید؟ امّا این راه درستی نیست.

تنها کسی که باید به او حساب پس بدهید، خداست. او تنها کسی است که شایستگی دارد بابت کارهائی که می‌کنید در مقابلش خجالت‌زده شوید یا احساس گناه کنید یا به خاطر کارهائی که کرده‌اید شادمان باشید. هرگاه کس دیگری در نظرتان این جایگاه را پیدا کند، درست مثل این است که چنین مقامی را به او داده باشید. شما کافی است خدا را معیار درست و نادرست کارهای خود قرار دهید و روی این معیار دقیق و درست رفتار کنید. آنگاه فقط فکر کنید چه چیزی اوّل خدا و بعد خودتان را خشنود می‌کند.

شما فکر می‌کنید حرف زدن درباره‌ی مسائلی که دیگر اهمّیتی ندارند و نمی‌توانند در زندگی‌تان اثرگذار باشند وقت تلف کردن است. امّا همسایه‌ی شما دوست دارد در مورد این موضوع صحبت کند. دلیلی ندارد شما به خاطر خشنود کردن او این کار را بکنید، ببینید این کار شما را راضی می‌کند یا نه. اگر شما را در عذاب می‌اندازد آن را رها کنید. عذرخواهی کنید و بگوئید که به این بحث علاقه ندارید و ترجیح می‌دهید آن را عوض کنید. اگر معیارهای درست را در نظر بگیرید، دیگر لازم نیست انتظارات بی‌دلیل دیگران شما را به هر سو بکشاند. شما صاحب شخصیت مستقلی می‌شوید که قدرت « نه » گفتن دارد. از این پس می‌توانید بدون احساس گناه با آنچه مخالف عقاید شماست دمساز نشوید و بدون خودخواهی به هر چه طالبش هستید، بله بگوئید.

اگر واقعا مصمّم باشید خدا به شما کمک می‌کند تا به خواسته‌ی خود برسید، دیگران در این بین نقشی ندارند که شما ناچار باشید در مقابل آنها خضوع کنید و خلاف آنچه هستید را نشان دهید. یک اصل را فراموش نکنید؛ اگر قرار بود دیگران از آنچه شما هستید راضی باشند همه به زحمت می‌افتادند که شما را به سمت خودشان جلب کنند، امّا برای خیلی از افراد شما فقط یک لحظه‌ی گذرا هستید. تنها تعداد اندکی از افراد برای‌شان مهم است که با شما همراهی کنند. پس از دیگران جز تفاهم چیزی نخواهید و به خود بگوئید آنان که مرا دوست ندارند، آزادند که این‌گونه بیندیشیند.


19 19
16



اینم از فایزه خانوم که دیده به مرقومش منجلیست 16 قدم رنجه وخوش اومدی نبینم پکر باشه ابجی ما امریکا را بیخیال.

descriptionدلم برای خودم تنگ شده است EmptyRe: دلم برای خودم تنگ شده است

more_horiz
ممنونم آقا حیران " مرسی از لطفتون
16
ولی من جای خاصی نبودم " فقط دو روزی اومدم شیرازو خوشبختانه کارام خیلی زود تموم شدو برگشتم

descriptionدلم برای خودم تنگ شده است EmptyRe: دلم برای خودم تنگ شده است

more_horiz
sohailsoltani wrote:
آقا ی مدیر کل خسته نباشید
حواستون جمع باشه که زن خدای خانه ست


با شما کاملا موافقم 46
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply