خدا رحمت کند حاج عبدالله را که در دوران اجباریمان با درجه ی ستوانیاری مسئول انبار بود.هرکسی هر درخواستی داشت ، موقع تحویل جنس حتما بخشی از آن را مینداخت .مثلا اگرشما سه تا کله قند میخواستی فقط با خروج یکیش از انبار موافقت میکرد.یا اگر تقاضای دو حلقه لاستیک را به او میدادی یقینا به یک حلقه بیشتر نمیرسیدی ،اسم این را هم گذاشته بود ،اقتصاد. همیشه میگفت اقتصاد خیلی خوبست و دیگر اینکه ، همه باید اقتصاد بلد باشند.
یک روز واحد مهندسی درخواستی به این مضمون به انبار فرستاد : یک عدد سه نظام *مورد نیاز این بخش است. حاج عبدالله هم زیر آن نوشت : با دونظام آن موافقت میشود.فردای آنروز از واحد مهندسی همان نامه را به انبار برگشت دادند که ذیل آن با لحن تمسخر آمیزی اضافه شده بود : کدم احمقی سه نظام را خرد کرده که حالا شما میخواهید دونظام به ما بدهید؟ .حاج عبدالله که گمان کرده بود آنها قید سه نظام را زده و به دو نظام بسنده کرده اند ، در حالیکه در ته دل بشدت به اقتصاد خود میبالید ،مجددا زیر نامه یادداشت کرد : با توجه به کمبود انبار تنها قادر به تحویل یک نظام هستیم . در این شرائط سخت کمی اقتصاد بلد باشید !!. مسئول واحد مهندسی که با دیدن پاراف زیر نامه ، از شدت حماقت حاجی بشدت عصبانی شده بود و نمیدانست که بخندد یا گریه کند. در پایین پاراف نوشت : سه نظام نخواستیم ، گه توی نظامت و اقتصادت !!. روز بعد عده ای آمدند و مسئول بخش مهندسی را کشیدند زیر اخیه .چون حاجی طی یادداشتی برای آنها نوشته بود که مهندسها به نظام و اقتصاد مملکت اهانت کرده اند. القصه تا آمدند و سین جیم کردند، مهندس مجبور شد بجای رفتن به واحد مربوطه ، مستقیما به بیمارستان اعزام شود.ازآن روز ببعد اسم حاج عبدالله را گذاشتیم حاجی سه نظام.
* نوعی ابزار فنی
یک روز واحد مهندسی درخواستی به این مضمون به انبار فرستاد : یک عدد سه نظام *مورد نیاز این بخش است. حاج عبدالله هم زیر آن نوشت : با دونظام آن موافقت میشود.فردای آنروز از واحد مهندسی همان نامه را به انبار برگشت دادند که ذیل آن با لحن تمسخر آمیزی اضافه شده بود : کدم احمقی سه نظام را خرد کرده که حالا شما میخواهید دونظام به ما بدهید؟ .حاج عبدالله که گمان کرده بود آنها قید سه نظام را زده و به دو نظام بسنده کرده اند ، در حالیکه در ته دل بشدت به اقتصاد خود میبالید ،مجددا زیر نامه یادداشت کرد : با توجه به کمبود انبار تنها قادر به تحویل یک نظام هستیم . در این شرائط سخت کمی اقتصاد بلد باشید !!. مسئول واحد مهندسی که با دیدن پاراف زیر نامه ، از شدت حماقت حاجی بشدت عصبانی شده بود و نمیدانست که بخندد یا گریه کند. در پایین پاراف نوشت : سه نظام نخواستیم ، گه توی نظامت و اقتصادت !!. روز بعد عده ای آمدند و مسئول بخش مهندسی را کشیدند زیر اخیه .چون حاجی طی یادداشتی برای آنها نوشته بود که مهندسها به نظام و اقتصاد مملکت اهانت کرده اند. القصه تا آمدند و سین جیم کردند، مهندس مجبور شد بجای رفتن به واحد مربوطه ، مستقیما به بیمارستان اعزام شود.ازآن روز ببعد اسم حاج عبدالله را گذاشتیم حاجی سه نظام.
* نوعی ابزار فنی